درس کفایة الاصول - اصول عملیه و تعارض

جلسه ۵۷: قاعده لا ضرر ۴

 
۱

خطبه

۲

جزوه درس گذشته

نکته سوم: درباره جمله لا ضرر و لا ضرار چهار نظریه است:

۱. مصنف: این جمله نفی ماهیت می‌کند ادعائا.

۲. مرحوم شیخ: این جمله نفی حکم ضرری می‌کند (از باب مجاز در کلمه یعنی ضرر به معنای حکم ضرری).

۳. فاضل تونی: این جمله نفی ضرر غیر متدارک می‌کند (از باب مجاز در حذف).

این دو نظریه باط لاست به دو دلیل:

الف: مقتضای بلاغت در کلام (به ضمیمه ظاهر کلام) نظریه اول است.

ب: ضرر عام است (ضرر متدارک، غیر متدارک، ضرری که سبب آن حکم است، ضرری که سبب آن فعل خارجی است) و لذا اراده خصوص (ضرر غیر متدارک، حکم ضرری) قبیح است.

اشکال: هر سه نظریه قائل هستند که لا ضرر، نفی حکم می‌کند (چون نفی در لا ضرر، نفی تشریعی است و نفی تشریعی منفی آن باید قابل رفع و جعل شرعی باشد، پس نفی در لا ضرر منفی آن باید قابل رفع و جعل شرعی باشد و آن حکم است) پس بین این سه نظریه چه فرق است؟

جواب: نفی حکم به لسان نفی ماهیت ابلغ است از نفی حکم از باب مجاز در کلمه یا مجاز در حذف.

۴. شیخ الشریعه: لا نهی است. لا ضرر یعنی ضرر حرام است.

این نظریه باطل است چون نهی در این گونه از تراکیب معهود نیست. تامل (حقائق الاصول).

نکته: لا ضرر احکامی که برای افعال به عناوینه الاولیه ثابت است بر می‌دارد نه احکامی که برای افعال به عنوان ضرر ثابت است.

۳

نسبت قاعده لا ضرر با ادله احکام عناوین اولیه

منظور از ادله احکام عناوین اولیه، یعنی ادله‌ای که در آنها، احکام روی افعال به عنوان اولیه افعال رفته است، مثلا الوضوء واجب، حکم وجوب روی وضو به عنوان وضو بودن که به این الوضوء واجب می‌گوید ادله احکام عناوین اولیه.

مرحوم آخوند می‌فرمایند: لا ضرر بالاجماع بر ادله احکام عناوین اولیه مقدم می‌شود اما در علت تقدیم، دو نظریه است، مثل الوضوء واجب، شامل وضو ضرری و غیر ضرری می‌شود و قاعده لا ضرر هم اطلاق دارد و شامل وضوی ضرری و صوم ضرری و... هم می‌شود پس بین این دو دلیل عام و خاص من وجه است که در وضوی ضرری مشترک است، که در اینجا لا ضرر مقدم است اما در دلیل تقدیم دو نظریه است:

نظریه اول: صاحب کفایه: علت تقدیم، جمع عرفی است.

الوضوء واجب می‌گوید وضوی ضرری واجب است و لا ضرر می‌گوید وضوی ضرری واجب نیست، حال این دو با هم معارض هستند و وقتی این دو را به عرف می‌دهیم، عرف می‌گوید وضو زمانی واجب است که مانعی سر راهش سبز نشود (یعنی حکم وضو اقتضائی است) و عرف ضرر را مانع برای وجوب وضو می‌داند و می‌گوید لا ضرر مقدم است.

نظریه دوم: شیخ انصاری: علت تقدیم، حکومت تضییقی است.

حکومت این است که دلیل حاکم نگاهش به دلیل محکوم است و توضیح و شرح و تفسیر می‌کند و این توضیح به نحو توسعه‌ای است که دامنه دلیل محکوم را توسعه می‌دهد، مثلا یک دلیل می‌گوید اکرم العلماء و بعد می‌گوید خادم العالم عالم، اینجا دائره علماء را توسعه داده و گفته خادم علماء هم داخل در این اکرام هستند و گاهی به نحو تضییق است و دامنه آن را کم می‌کند، مثلا می‌گوید اذا شککت بین الثلاث و الاربع فابن علی الاکثر و بعد می‌گوید لا شک لکثیر الشک، این نظر می‌کند به دلیل اول و آن را ضیق می‌کند که اگر کثیر الشک شک بین ۳ و ۴ کرد، بناء را بر چهار نمی‌گذارد.

حال قاعده لاضرر می‌گوید دلیل الوضوء واجب همه جا است الا در جایی که ضرر باشد که حکومت با لا ضرر است به نحو تضییق.

اشکال: صغری: شرط حکومت، ناظریت است.

به طوری که اگر دلیل محکوم نباشد، دلیل حاکم لغو می‌شود، منظور از ناظریت توضیح و شرح دلیل حاکم برای دلیل محکوم می‌باشد.

کبری: ناظریت در این دو دلیل (ادله احکام عناوین اولیه و قاعده لا ضرر) منتفی است. بالضروره.

چون این دو دلیل در عرض هم هستند و اینگونه نیست قاعده لا ضرر بدون الوضوء واجب لغو شود.

نتیجه: شرط حکومت در این دو دلیل منتفی است.

استاد: قاعده لا ضرر بدون الوضوء واجب، لغو نیست.

۴

نکته

در بعضی از وارد ادله احکام عناوین اولیه مقدم بر قاعه لا ضرر است و آن جایی است که حکم عنوان اولیه، فوق العاده مهم است و به نحو علت تامه برای فعلیت است. مثلا انقاذ النبی واجب و از طرف دیگر قاعده لا ضرر که ماده اجتماع انقاذ نبی و ضرری بودن است که در اینجا انقاذ نبی مقدم است.

۵

تطبیق نسبت قاعده لا ضرر با ادله احکام عناوین اولیه

ومن هنا (ضرر علت برای نفی است) لا يلاحظ النسبة (نسبت عموم و خصوص من وجه) بين أدلّة نفيه وأدلّة الأحكام (ادله احکام عناوین اولیه)، وتقدّم أدلّته (نفی ضرر) على أدلّتها (احکام عناوین اولیه)، مع أنّها (نسبت) عموم من وجه، (علت لا یلاحظ:) حيث إنّه يوفّق (جمع می‌شود) بينهما (ادله نفی ضرر و ادله احکام) عرفا بأنّ الثابت (حکمی که ثابت است) للعناوين الأوّليّة اقتضائيّ (وجوب برای وضو است اگر مانعی نیاید) يمنع عنه (وضو) فعلا ما عرض عليها (عناوین اولیه) من عنوان الضرر بأدلّته (ضرر)، كما هو (توفیق عرفی) الحال (وضعیت) في التوفيق (جمع) بين سائر الأدلّة المثبتة (مثل اوفوا بالنذور) أو النافية (لا عسر) لحكم الأفعال بعناوينها (افعال) الثانويّة و (عطف بر سائر است) الأدلّة المتكفّلة لحكمها (افعال) بعناوينها (افعال) الأوّليّة.

۶

تطبیق نکته

نعم، ربّما يعكس (ادله احکام عناوین اولیه مقدم بر قاعده لاضر شود) الأمر فيما احرز بوجه معتبر أنّ الحكم (حکم اولی مثل وجوب انقاد نبی) في المورد ليس بنحو الاقتضاء، بل (حکم) بنحو العلّيّة التامّة.

وبالجملة: الحكم الثابت بعنوان أوّليّ تارة يكون بنحو الفعليّة مطلقا (نسبت به کل عناوین ثانویه) أو بالإضافة إلى عارض (عنوان ثانوی، مثل ضرر غیر مهلک) دون عارض (ضرر مهلک) بدلالة لا يجوز الإغماض عنها بسبب دليل حكم العارض (عنوان ثانوی) المخالف له، فيقدّم دليل ذاك العنوان على دليله؛ 

التركيب (١).

وعدم إمكان إرادة نفي الحقيقة حقيقة لا يكاد يكون قرينة على إرادة واحد منها (٢) بعد إمكان حمله على نفيها ادّعاء ، بل كان هو الغالب في موارد استعماله.

ثمّ الحكم الّذي اريد نفيه بنفي الضرر هو الحكم الثابت للأفعال بعناوينها (٣) أو المتوهّم ثبوته لها كذلك في حال الضرر (٤) ، لا الثابت له بعنوانه (٥) ، لوضوح أنّه العلّة للنفي ، ولا يكاد يكون الموضوع يمنع عن حكمه وينفيه ، بل يثبته ويقتضيه.

[نسبة القاعدة مع أدلّة أحكام الأفعال بعناوينها الأوّليّة]

ومن هنا لا يلاحظ النسبة بين أدلّة نفيه وأدلّة الأحكام ، وتقدّم أدلّته على أدلّتها ، مع أنّها عموم من وجه ، حيث إنّه يوفّق بينهما عرفا بأنّ الثابت للعناوين الأوّليّة اقتضائيّ يمنع عنه فعلا ما عرض عليها من عنوان الضرر بأدلّته ، كما هو الحال في التوفيق بين سائر الأدلّة المثبتة أو النافية لحكم الأفعال بعناوينها الثانويّة والأدلّة المتكفّلة لحكمها بعناوينها الأوّليّة.

نعم ، ربّما يعكس الأمر فيما احرز بوجه معتبر أنّ الحكم في المورد ليس بنحو الاقتضاء ، بل بنحو العلّيّة التامّة.

وبالجملة : الحكم الثابت بعنوان أوّليّ تارة يكون بنحو الفعليّة مطلقا أو بالإضافة إلى عارض دون عارض بدلالة لا يجوز الإغماض عنها بسبب دليل حكم العارض المخالف له ، فيقدّم دليل ذاك العنوان على دليله ؛ واخرى يكون على نحو لو كانت هناك دلالة للزم الإغماض عنها بسببه عرفا ، حيث كان اجتماعهما

__________________

(١) أي : إرادة النهي من النفي فيما إذا دخلت على اسم الجنس لم تعهد في الاستعمالات المتعارفة ، بل انّما يكون متعارفا فيما إذا دخلت على الفعل كقوله تعالى : ﴿لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ الواقعة / ٧٩.

(٢) أي : واحد من المعاني المجازيّة.

(٣) أي : العناوين الأوّليّة للأفعال ، كالصلاة والحجّ والبيع والصوم وغير ذلك من العناوين الأوّليّة.

(٤) أي : أو الحكم المتوهّم ثبوته لها بهذه العناوين الأوّليّة في حال الضرر.

(٥) أي : بعنوان الضرر.