مقدمه اول برای جواب: توضیح دو اصطلاح:
اصطلاح اول: رفع: رفع یعنی، برداشتن چیزی که موجود شده است، مثل برداشتن مرضی که موجود شده.
تعبیر رفع، در سه مورد صحیح است.:
مورد اول: در مورد اکراه
مورد دوم: در مورد اضطرار
مورد سوم: در مورد عدم طاقت
توضیح: ادلهای که آثار را اثبات میکند، به وسیله عمومیتی که دارد، شامل این سه مورد میشود، آنگاه به وسیله حدیث رفع، این آثار که برای این سه مورد موجود شده بود، برداشته میشود، مثل السارق و السارقه، فاقطعوا ایدیهما.
اصطلاح دوم: دفع؛ دفع یعنی از ریشه نگذارند موجود شود، مثل پیشگیری از مرض.
تعبیر دفع در سه مورد صحیح است:
مورد اول: در مورد خطا و نسیان. در مورد خطا و نسیان، مورد قابلیت دارد که شارع تحفظ و مواظبت را واجب کند تا مکلف کمتر دچار خطا و نسیان شود. اگر شارع تحفظ و مواظبت را واجب میکرد، و مکلف تحفظ نمیکرد، و دچار خطا و نسیان میشد، مستحق عقوب میبود، ولی خداوند بر امت پیامبر منت گذاشته و در مورد خطا و نسیان، تحفظ را واجب نکرده است، بنابراین در مورد خطا و نسیان، یک اثر شرعی (وجوب تحفظ و مواظبت) وجود دارد که این اثر شرعی برداشته شده است به عنوان دفع، لازمهاش این است که استحقاق عقوبت هم برداشته شود.
مورد دوم: در مورد ما لا یعلمون، در مورد ما لا یعلمون، مورد قابلیت دارد که شارع، احتیاط را واجب بکند که اگر احتیاط واجب میشود و مکلف احتیاط نمیکرد و در مخالفت با واقع میافتاد، مستحق عقوبت میشد، ولی خداوند بر امت پیامبر منت گذاشته و در مورد ما لا یعلمون، احتیاط را واجب نکرده است، بنابراین در مورد ما لا یعلمون، یک اثر شرعی وجود دارد که این اثر شرعی برداشته شده است به عنوان دفع، لازمهاش این است که استحقاق عقوبت هم برداشته شود.
مورد سوم: در مواردی که آثار برای فعل ثابت شده است به قید عمد، مثل من تعمد الافطار، فعلیه الکفاره. این کفاره، از انسان خاطی برداشته شده به عنوان دفع.
مقدمه دوم برای جواب: کلمه رفع، در حدیث رفع، در یک معنای وسیعی به کار رفته است، که این معنای وسیع، هم شامل رفع میشود و هم شامل دفع میشود.
توضیح: معنای رفع این است که در این موارد تسعه، تکلیفی متوجه به مکلف نیست و این متوجه نبودن تکلیف، دو صورت دارد:
اول: گاهی به صورت رفع است، مثل سه مورد اول در مقدمه اول.
دوم: گاهی به صورت دفع است، مثل سه مورد دوم در مقدمه اول.
با حفظ این دو مقدمه، جواب اشکال این است: در مورد ما لا یعلمون، ما نمیگوئیم که حدیث رفع، استحقاق عقاب را بر میدارد تا گفته شود که استحقاق عقاب اثر عقلی است و اثر عقلی به وسیله حدیث رفع، برداشته نمیشود، بلکه به وسیله حدیث رفع، وجوب احتیاط برداشته میشود به عنوان دفع، لازمهاش این است که استحقاق عقاب هم برداشته شود.
خلاصه: در مورد ما لا یعلمون، یک اثر وجود دارد که این اثر اولا شرعی است و ثانیا مترتب بر فعل است لا بشرط و آن اثر وجوب احتیاط است که به وسیله حدیث رفع برداشته میشود به عنوان دفع.