درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۱۰: شبهه تحریمیه فقدان نص ۳

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

در آیه لا یکلف الله، سه احتمال بود.

احتمال سوم: مقصود از «ما»، تکلیف باشد و مراد از آتاها، اعلمها باشد و طبق آن، آیه استدلال بر برائت می‌شد.

۳

ادامه استدلال به آیه اول

اشکال بر احتمال سوم: این احتمال با شان نزول آیه که انفاق مال است، سازگاری ندارد.

جواب اول: مقصود از «ما»ی موصوله، دفع مال و تکلیف گرفته می‌شود، تا آیه هم شامل احتمال اول شود و هم شامل احتمال سوم شود.

رد جواب اول: و این جواب مردود است، چون این جواب مستلزم استعمال یک لفظ (مای موصوله و آتاها) در بیش از یک معنا است که جایز نمی‌باشد.

جواب دوم: مقصود از ما، یک معنای کلی گرفته می‌شود، یعنی شیء که این معنای کلی هم شامل دفع مال می‌شود و هم شامل تکلیف.

رد جواب دوم: و این جواب هم مردود است، چون اگر مقصود، از ما، دفع مال باشد، کلمه ما، مفعول به می‌شود و خصوصیت مفعول به این است که باید قبل از فعل، موجود باشد و اگر مقصود از ما، تکلیف باشد، این مای موصول، مفعول مطلق می‌شود، و خصوصیت مفعول مطلق این است که عین وجود فعل است و باید قبل از فعل، موجود نباشد و نمی‌توان یک جامعی پیدا کرد که دو نقش را بازی کند، یعنی هم قبل از فعل موجود باشد و هم موجود نباشد.

شاهد برای احتمال سوم: یک روایت از امام صادق وجود دارد که این روایت شاهد می‌شود بر اینکه مقصود از آیه، احتمال سوم است، در نتیجه آیه دلیل بر برائت می‌شود.

راوی از امام سوال می‌کند که آیا بر مردم واجب است که خدا را بشناسند قبل از اینکه بیان باشد؟ امام می‌فرمایند: خیر، بر خداوند بیان لازم است.

محتوای روایت این است که قبل از بیان وجوب، تکلیف نیست، آنگاه امام این آیه را به عنوان شاهد ذکر می‌کنند، معلوم می‌شود که معنای آیه این است که قبل از بیان، تکلیف نیست و این احتمال سوال اسم.

جواب از شاهد: در و علی الله البیان که در روایت آمده، دو احتمال است:

احتمال اول: بر خداوند، لازم است که بیان تکلیف کند و قبل از بیان تکلیف، تکلیف نیست.

طبق این احتمال، روایت شاهد می‌شود بر اینکه مقصود از آیه، احتمال سوم است، چون آیه به عنوان شاهد برای این مطلب آمده است.

احتمال دوم: بر خداوند لازم است که خود را معرفی کند. چون معرفت خداوند از اموری است که قبل از تعریف خداوند، مشخص نمی‌شود.

طبق این احتمال، روایت شاهد می‌شود بر اینکه مقصود از آیه، احتمال دوم است.

و اذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال.

۴

استدلال به آیه دوم

آیه: (لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)

این آیه دلیل بر برائت نیست، چون معنای آیه این است که خداوند به امر غیر مقدور، تکلیف نمی‌کند، و این ربطی به برائت ندارد.

۵

استدلال به آیه سوم

آیه: (وَما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً)

نحوه دلالت: معنای آیه این است که قبل از بیان، عقاب نیست و معنای برائت هم همین است.

۶

تطبیق ادامه استدلال به آیه اول

(اشکال بر احتمال سوم:) لكن إرادته (حکم و تکلیف از ما) بالخصوص تنافي مورد الآية (شان نزول آیه)، وإرادة (از ما) الأعمّ منه (حکم) ومن المورد (انفاق) تستلزم استعمال الموصول في معنيين (دفع مال و تکلیف)؛ إذ لا جامع بين تعلّق التكليف بنفس الحكم وبالفعل المحكوم عليه (دفع المال)، فافهم.

(شاهد بر احتمال سوم:) نعم، في رواية عبد الأعلى عن أبي عبد الله عليه‌السلام: «قال: قلت له: هل كُلّف النّاس بالمعرفة (معرفت تفصیلیه)؟ قال: لا، على الله البيان؛ (لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)، و (لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها)».

لكنّه (روایت عبدالاعلی) لا ينفع في المطلب (شاهد بر احتمال سوم)؛ لأنّ نفس المعرفة بالله غير مقدور قبل تعريف الله سبحانه، فلايحتاج دخولها (معرفت) في الآية إلى إرادة الإعلام من الإيتاء، وسيجيء زيادة توضيح لذلك (جواب) في ذكر الدليل العقلي إن شاء الله تعالى.

۷

تطبیق استدلال به آیه دوم

وممّا ذكرنا (آیه ربطی به امر غیر مقدور پیدا نمی‌کند) يظهر حال التمسّك بقوله تعالى: (لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها).

۸

تطبیق استدلال به ایه سوم

ومنها (آیات): قوله تعالى: (وَما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً).

عبارة عن الإعلام به. لكن إرادته بالخصوص تنافي مورد الآية ، وإرادة الأعمّ منه ومن المورد تستلزم (١) استعمال الموصول في معنيين ؛ إذ لا جامع بين تعلّق التكليف بنفس الحكم وبالفعل (٢) المحكوم عليه ، فافهم.

نعم ، في رواية عبد الأعلى عن أبي عبد الله عليه‌السلام : «قال : قلت له : هل كلّف النّاس بالمعرفة؟ قال : لا ، على الله البيان ؛ ﴿لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها ، و ﴿لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» (٣).

لكنّه لا ينفع في المطلب ؛ لأنّ نفس المعرفة بالله غير مقدور قبل تعريف الله سبحانه ، فلا يحتاج دخولها في الآية إلى إرادة الإعلام من الإيتاء ، وسيجيء زيادة توضيح لذلك في ذكر الدليل العقلي إن شاء الله تعالى (٤).

وممّا ذكرنا يظهر حال التمسّك بقوله تعالى : ﴿لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها(٥).

الاستدلال بآية «وما كنّا معذّبين ...»

ومنها : قوله تعالى : ﴿وَما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً(٦).

بناء على أنّ بعث الرسول كناية عن بيان التكليف ؛ لأنّه يكون به

__________________

(١) في النسخ : «يستلزم».

(٢) في (ر) و (ه): «والفعل».

(٣) الكافي ١ : ١٦٣ ، باب البيان والتعريف ولزوم الحجة ، الحديث ٥. والآيتان من سورة البقرة : ٢٨٦ ، والطلاق : ٧.

(٤) انظر الصفحة ٥٦.

(٥) البقرة : ٢٨٦.

(٦) الإسراء : ١٥.