درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۸۴: شبهه تحریمیه فقدان نص ۷۷

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العاملمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

۲

خلاصه مباحث گذشته

خلاصه بحث گذشته:

ما در تنبیه پنجم دو مطلب را بیان کردیم:

مطلب اول: اصل برائت دو حالت دارد:

۱. گاهی همراه با اصل برائت اصل موضوعی وجود ندارد؛ در این صورت اصل برائت جاری می‏شود؛ مثل شک در حلیّت و حرمت لحم حمار. که أصالة البرائة (أصالة الحل) جاری می‏کنم.

۲. گاهی همراه با اصل برائت، اصل موضوعی وجود دارد: که این صورت دو حالت دارد:

۲.۱. گاهی اصل موضوعی موافق با اصل برائت است. در این صورت اصل موضوعی جاری می‏شود و اصل برائت جاری نمی‏شود؛ زیرا اصل موضوعی یا حکم بر برائت است و یا وارد بر برائت است.

۲.۲. گاهی اصل موضوعی مخالف با اصل برائت است.

مطلب دوم: طرح یک مسأله فقهی: مرحوم محقق ثانی در جامع المقاصد و شهید ثانی در شرح لمعه می‏فرمایند اگر یک حیوانی از گوسفند و کلب متولد شد؛ این حیوان دو ویژگی دارد: ۱. طاهر است. ۲. حرام است.

مرحوم شیخ (ره) فرمودند در اینجا چهار احتمال است:

۱. یحتمل علت حرمت، استصحاب عدم تذکیه باشد. یعنی بعد از سر بریدن حیوان ما استصحاب عدم تذکیه کنیم. مرحوم شیخ فرمود اگر دلیل حرام بودن این باشد باطل است؛ زیرا استصحاب عدم تذکیه در جایی است که دلیل اجتهادی وجود نداشه باشد و حال اینکه در اینجا دلیل اجتهادی وجود دارد.

۳

احتمال دوم

۲. یحتمل علت حرمت، استصحاب حرمت لحم باشد؛ یعنی لحم اين حیوان مشکوک قبل از تذکیه حرام بوده است به خاطر میته بودن؛ بعد از تذکیه همان حرمت استصحاب می‏شود. اگر دلیل بر حرام بودن این باشد باطل است؛ زیرا در استصحاب اتحاد موضوع لازم است و در اینجا اتحاد موضوع وجود ندارد.

صغری: در ما نحن فیه موضوع تغییر کرده است (موضوع قبل از تذکیه میته و بعد از تذکیه مدکی است)

کبری: و هر کجا که موضوع نغییر کرده باشد استصحاب جاری نیست (اگر موضوع احتمالاً یا قطعاً تغییر کند، استصحاب جاری نمی‌شود.)

نتیجه: پس در ما نحن فیه استصحاب جاری نیست. ۱۶.۱۷

۴

احتمال سوم

۳. احتمال سوم: (فاضل هندی:) یحتمل علت حرمت حصر محللات باشد؛ یعنی در شرع مقدس حیوانات حلال محصور می‌باشد و چون این حیوان مشکوک جزء آنها نیست قانون اقتضاء می‌کند که حرام باشد اگر دلیل بر حرام بودن این باشد باطل است؛ چون در شرع مقدّس محرّمات محصور می‌باشد؛ و چون حیوان مشکوک جزء محرّمات نیست قانون اقتضاء می‌کند حلال باشد و لذا بنای شارع تبليغ محرّمات است.

۵

تطبیق عبارت احتمال دوم:

(احتمال دوم:) و إن كان الوجه (دلیل محقق ثانی و شهید ثانی) فيه (حرمت) أصالة (استصحاب) حرمة أكل لحمه (حیوان مشکوک) قبل التذكية، ففيه (دلیل): أنّ الحرمة قبل التذكية لأجل كونه (لحم) من الميتة، فإذا فرض إثبات (اثبات با أدله اجتهادیه) جواز تذكيته (حیوان مشکوک) خرج عن الميتة، فيحتاج حرمته (حیوان مشکوک) إلى موضوع آخر (موضوع دیگر غیر از میته بودن). و (واو استیناف) لو شكّ في قبول التذكية رجع (أصالة الحرمة) إلى الوجه السابق، و كيف كان (وجه: دلیل): فلا يعرف وجه لرفع اليد عن أصالة الحلّ و الإباحة (یعنی أصالة البرائة).

۶

تطبیق عبارت احتمال سوم

(احتمال سوم:) نعم (استدراک از فلا یعرف وجه)، ذكر شارح الروضة (شرح لمعه، یعنی فاضل هندی) ـ هنا ـ وجها آخر، و نقله (وجه دیگر را) بعض محشّيها (روضة) عن الشهيد (في تمهيد القواعد (آدرس: مقصد پنجم). قال شارح الروضة: إنّ كلاّ من النجاسات و المحلّلات محصورة، فإذا لم يدخل (حیوان مشکوک) في المحصور منها (نجاسات) كان الأصل (قانون) طهارته (حیوان مشکوک) و حرمة لحمه، و هو (أصل) ظاهر، انتهى.

و يمكن منع حصر المحلّلات (حصر المحرّمات)، بل المحرّمات محصورة (فحص شده)، و العقل و النقل (برائت عقلیه و برائت نقلیه) دلّ على إباحة ما لم يعلم حرمته؛ و لذا (به خاطر اینکه محرمات محصوره هستند) يتمسّكون كثيرا بأصالة الحلّ في باب الأطعمة و الأشربة. 

وإن كان الوجه فيه أصالة حرمة أكل (١) لحمه قبل التذكية ، ففيه : أنّ الحرمة قبل التذكية لأجل كونه من الميتة ، فإذا فرض إثبات جواز تذكيته خرج عن الميتة ، فيحتاج حرمته إلى موضوع آخر. ولو شكّ في قبول التذكية رجع إلى الوجه السابق ، وكيف كان : فلا يعرف وجه لرفع اليد عن أصالة الحلّ والإباحة.

ما ذكره شارح الروضة في المسألة والمناقشة فيه

نعم ، ذكر شارح الروضة ـ هنا (٢) ـ وجها آخر ، ونقله بعض محشّيها (٣) عن الشهيد في تمهيد القواعد (٤). قال شارح الروضة : إنّ كلاّ من النجاسات والمحلّلات محصورة ، فإذا لم يدخل في المحصور منها كان الأصل طهارته وحرمة لحمه ، وهو ظاهر (٥) ، انتهى.

المناقشة فيما ذكره شارح الروضة

ويمكن منع حصر المحلّلات ، بل المحرّمات محصورة ، والعقل والنقل دلّ على إباحة ما لم يعلم حرمته ؛ ولذا يتمسّكون كثيرا بأصالة الحلّ في باب الأطعمة والأشربة.

ولو قيل : إنّ الحلّ إنّما علّق بالطيّبات (٦) في قوله تعالى : ﴿قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ(٧) المفيد للحصر في مقام الجواب عن الاستفهام ، فكلّ ما

__________________

(١) لم ترد «أكل» في (ر) و (ظ).

(٢) لم ترد «هنا» في (ر) و (ظ).

(٣) لعلّه الشيخ علي ، انظر الروضة البهيّة بخطّ عبد الرحيم ، طبعة المكتبة العلمية الإسلامية ، الصفحة ٢١.

(٤) تمهيد القواعد : ٢٧٠ ، ولكن ليست فيه «كون المحلّلات محصورة».

(٥) المناهج السويّة (مخطوط) : الورقة ٨٤.

(٦) كذا في (ه) ، وفي (ت): «في الطيّبات» ، ولم ترد «بالطيّبات» في (ر) ، (ص) و (ظ).

(٧) المائدة : ٤.