المسألة الرابعة
فيما إذا شكّ في جزئيّة شيءٍ للمأمور به
من جهة الشبهة في الموضوع الخارجيّ
كما إذا أمر بمفهومٍ مبيَّن مردّدٍ مصداقه بين الأقلّ والأكثر. ومنه: ما إذا وجب صوم شهرٍ هلاليّ ـ وهو ما بين الهلالين ـ فشكّ في أنّه...
بحث در شبهه وجوبيه، شك در جزئيت خارجيه بود.
شك در جزئيت چهار مسألة دارد، كه سه مسأله بيان شد كه شامل:
مسأله اول: شكّ در جزئيت با فقدان نص، براءة جارى مىشود.
مسأله دوم: شك در جزئيّت با اجمال نص، براءة جارى مىشود.
مسأله سوم: شك در جزئيت با تعارض نصّين، تخيير حاكم مىباشد.
مسأله چهارم: شك در جزئيت و شبهه موضوعيه مىباشد:
به اين معنا كه مفهوم موضع مشخص است و حكم نيز معلوم و مشخص است، شكمان در مصداق خارجى مىباشد.
مثال اول: يقين داريم شارع فرموده است: « روزه گرفتن يك ماه قمرى واجب است »، حكم كه وجوب صوم است معلوم است، مفهوم موضوع نيز كه ماه قمرى يعنى بين الهلالين ـ رؤية هلال در اول و رؤيت هلال در آخر ـ است مشخص مىباشد، لكن يك موضوع خارجى باعث اشتباه در اين مصداق شده است، به اين معنا كه عدم تفحص و جستجوى صحيحمان باعث شده شك كنيم كه ماه هلالى ۲۹ روز يا ۳۰ روز است.
مثال دوم: يقين داريم مولى فرموده: « صلّ مع الطهارة »، حكم كه وجوب طهارة است معلوم مىباشد، مفهوم موضوع نيز كه طهارة يعنى الرافع للحدث أو المبيح للصلاة مىباشد معلوم است، شك در مصداق داريم كه آيا شستن دو دست از شرائط و اجزاء وضوء است يا نه.
شيخ انصارى در اين مسأله مىفرمايند: احتياط واجب و لازم است.
زيرا مفهوم برايمان مشخص است، شكمان در مصداق است كه آيا ماه هلالى به ۳۰ روز يا ۲۹ روز محقق مىشود، شك در مصداق است و احتياط لازم و واجب مىباشد.
به عبارت ديگر غرض و عنوان روشن است، شك در محصّل غرض ـ با ۲۹ روزه گرفتن يك ماه هلالى را روزه گرفتهايم يا نه ـ داريم، بنابراين بايد احتياط كنيم.
واضح و معلوم است كه ادله براءة در اين مسأله جارى نمىشود زيرا هم تكليف و هم مكلّف به برايمان روشن است، شك داريم مكلّف به معلوم با اين مصداق ـ روزه ۲۹ روز ـ در خارج تحقق پيدا مىكند؟ اصل عدم تحقق مىباشد، اصل اين است كه در خارج با ۲۹ روز مكلّف به محقق نشده بنابراين بايد احتياط كنيم.
با اين بيان فرق ما نحن فيه با شبهه حكميه نيز واضح و روشن مىشود. در شبهات تكليفيه شك در اصل تكليف داريم و بيان نيز نداريم، در نتيجه عقل حكم به براءة مىدهد، و اما در ما نحن فيه كه تكليف مشخص و متعلق تكليف كاملا روشن و واضح است، شك در مصداق خارجى و محصل غرض است، بنابراين بايد احتياط كرد.
نتيجه مرحوم شيخ انصارى: در شك در جزئيت خارجيه چهار مسأله داشتيم كه در دو مسأله حكم به براءة، در يك مسأله حكم به تخيير و در مسأله اخير نيز حكم به احتياط دادند.