اشكال اول شيخ انصارى به ضابط دوم:
اينكه شما هزار را فرد اعلاى شبهه غير محصوره قرار داديد باطل است، زيرا خود شما از يك طرف مىگوييد جهت اينكه شبهه غير محصوره را مىتوانيم مرتكب شويم اين است كه اگر شبهه غير محصوره ترك شود موجب عسر و حرج مىشود، بعد هم مىگوييد هزار غير محصوره است و اگر ما تركش كنيم عسر و حرج داريم بنابراين بايد آن را كنار بزنيم.
حالا ما مىگوييم مواردى داريم كه هزار و ده هزار و صد هزار هم در اجتناب از آن عسر و حرج پيش نمىآيد.
مثال اول: مسجدى داريم كه در كف آن مسجد هزار موازييك بكار رفته است، شما يقين داريد يكى از اين موزاييكها نجس است و سجده بر روى آن قسمت درست نمىباشد.
آيا اجتناب از هزار موزاييك و مسجد عسر و حرج ندارد، بلكه شما در آن مسجد نخوانيد و در مسجد ديگرى نماز بخوانيد.
بنابراين اينكه شما مىگوييد هزار فرد اعلاى غير محصوره است و در اجتنابش عسر و حرج است، درست نمىباشد بلكه درست مانند شبهه محصوره است مانند اينكه يقين داشته باشيم كه اين طرف مسجد نجس يا آن طرف مسجد، يعنى فقط دو فرد داريم، در اين صورت اجتناب كردن مشكل نيست.
مثال دوم: يك ديگ برنج داريم كه صد هزار دانه برنج دارد و يكى از اين برنجها نجس است، اينجا اجتناب كردن عسر و حرج ندارد، از ديگ برنج مىگذريم و عسر و حرجى ايجاد نمىشود.
نتيجه اينكه هزار را مثال براى فرد اعلاى غير محصوره زديد و گفتيد اجتناب از هزار عسر و حرج دارد، كه ما مىگوييم مواردى داريم كه اجتناب از هزار عسر و حرج ندارد.
اشكال دوم شيخ انصارى به ضابط دوم:
شما گفتيد در عدد مشكوك فقيه به قلبش مراجعه مىكند و ظن به هر طرف پيدا كرد به آن عمل مىكند، اشكال اينجاست كه به چه دليل ظن فقيه در محصوره بودن و يا غير محصوره بودن عدد حجة باشد، زيرا احتياج به دليل خاص داريم. اصل اوليه در ظن عدم حجية است، دليل خاصى بر حجية اين ظن نداريم.
اشكال سوم شيخ انصارى به ضابط دوم:
گفتيد اگر در موارد مشكوك شك باقى بود به استصحاب مراجعه مىكنيد.
در مرادتان دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول: اگر مرادتان استصحاب جواز ارتكاب باشد، كه ما قبول نداريم. در شبهه غير محصوره علم اجمالى داريم و علم اجمالى منجز است، به همين دليل نمىتوانيم به استصحاب جواز رجوع كنيم.
احتمال دوم: مرادتان اين است كه به استصحاب جواز ارتكاب رجوع مىكنيم با اين دليل كه در شبهه غير محصوره و در موارد مشكوكه احتمال عقاب ضعيف و موهوم است، بنابراين قابل اعتنا نمىباشد و علم اجمالى تأثير ندارد و بايد به اصل استصحاب جواز ارتكاب مراجعه كنيم. اگر مرادتان اين بيان است كه اين بيان همان دليل پنجم جلسه قبل مىشود كه اين دليل هم در پايان فتأمل داشت، كه احتمال عقاب هر چقدر ضعيف باشد قابل استناد مىباشد و علم اجمالى منجز است و به استصحاب نمىتوان رجوع كرد.
شيخ انصارى مىفرمايند: اقوى اين است كه هر جا شك كرديد كه شبههاى محصوره است يا غير محصوره است بايد به اصالة الاحتياط مراجعه كنيد و مرتكب نشويد.
نتيجه: ضابط دوم هم كه محقق ثانى بيان كرد نيز از درجه اعتبار ساقط مىباشد.