درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۷۴: احتیاط ۱

جواد مروی
استاد
جواد مروی
 
۱

خطبه

۲

ادامه مسئله چهارم: دوران امر بین محذورین در شبهه موضوعیه

والأولى: فرض المثال فيما إذا وجب إكرام العدول وحرم إكرام الفسّاق واشتبه حال زيد من حيث الفسق والعدالة.

بحث در مسأله چهارم از مسائل دوران امر بين محذورين بود كه عبارت از دوران با اشتباه در فرد خارجى بود، به عبارت ديگر موضوع خارجى باعث دوران و اشتباه شده بود.

شيخ انصارى دو مثال را نقل كردند كه بعضى فرموده بودند كه اين دو مثال براى مسأله چهارم مى‌باشد لكن مرحوم هر دو مثال را رد كردند و فرمودند دوران اشتباه وجود ندارد و اصل موضوعى جارى است و اشتباه مرتفع است.

مثالى را شيخ انصارى براى ما نحن فيه كه مسأله چهارم مى‌باشد را مطرح كرده است: مولى فرموده است « أكرم العلماء العدول »، حكم دومى را مولى فرموده است « لا تكرم العلماء الفسّاق »، اين دو حكم كلى معلوم و مشخص است. حالا در رابطه با زيد خارجى شبهه داريم كه آيا عالم عادل است تا واجب الإكرام باشد يا فاسق است تا محرّم الإكرام باشد، خلاصه نمى‌دانيم اكرام زيد واجب است يا حرام، دوران امر بين محذورين وجوب و حرمت است و منشأ اين اشتباه و دوران هم اشتباه در فرد و موضوع خارجى است.

حكم مسأله: شيخ انصارى مى‌فرمايند: در اين مسأله چهارم مثل مسأله اول قائل به توقف هستيم و به هيچ طرف فتوى نمى‌دهيم، زيرا دليلى بر افتاء به هيچ طرف در دست نداريم، بلكه فتواى به توقف در اين مسأله أولى از مسأله اولى مى‌باشد. زيرا در مسأله اول كه دوران بين محذورين با فقدان نص بود، ما كه قائل به توقف مى‌شديم، مخالفت التزاميه با حكم خداوند مى‌شد زيرا يقين داشتيم حكم الله يا وجوب است يا حرمت ولى ما مى‌گفتيم توقف، بنابراين مخالفت التزاميه پيش مى‌آمد. ولى در اين مسأله مخالفت التزاميه پيش نمى‌آيد، زيرا من حكم كلى كه اكرام عالم عادل است را مى‌دانم و به آن ملتزم هستم، اكرام عالم فاسق حرام است و به اين حكم هم ملتزمم، توقف من در فرد است كه زيد باشد. بنابراين مخالفت التزاميه با حكم مولى پيش نمى‌آيد. و مخالفت عمليّه هم پيش نمى‌آيد زيرا در مقام عمل يا زيد را اكرام مى‌كنم كه طرف وجوب را گرفته‌ام يا اكرام نمى‌كنم كه طرف حرمت را گرفته‌ام.

شيخ انصارى در ادامه مى‌فرمايد: حالا فرض كنيد اگر مخالفت عمليّه هم پيش بيايد باز هم اشكال ندارد، در جاى خودش مى‌خوانيم موارد فراوانى در مخالفت عمليه با شبهات موضوعيه داريم كه پيش مى‌آيد و اشكالى هم ندارد.

با ذكر اين نكته ما يك موضع از مواضع بحث در اصول عمليّه را تمام كرديم كه آن موضع شكّ در تكليف بود، در اين موضع سه مطلب داشتيم: ۱ ـ شبهه تحريميّه و ۲ ـ شبهه وجوبيه، كه در اين دو قائل به براءة شديم و ۳ ـ دوران امر بين محذورين، هر كدام از اين مطالب ثلاثه هم چهار مسأله داشت كه جمعا ۱۲ مسأله مى‌شود، كه در هشت مسأله ـ شبهه تحريمية و وجوبيه ـ شيخ انصارى قائل به جريان اصالة البراءة شدند و در سه مسأله ـ دوران امر بين محذورين ـ قائل به توقف شدند و در يك مسأله ـ دوران امر بين محذورين با تعارض نص ـ قائل به تخيير مى‌باشد.

با اين بيان در اين ۱۲ مسأله دو اصل از اصول عمليّه را تمام كرديم كه يكى اصالة البراءة و ديگرى اصالة التخيير مى‌باشد.

در پايان اين بحث شيخ انصارى به يك نكته اشاره مى‌كنند.

نكته: اگر شبهه در احكام غير الزامى بود، مثلا شك داشتيم كه اين شيء مكروه است يا نه، اينجا بايد چه كنيم؟

شيخ انصارى مى‌فرمايد: اينجا هم سه مسأله پيش مى‌آيد:

۱. شبهه كراهتيّه: شك داريم اين شيء مكروه است يا مباح، اين قسم حكمش مانند شبهه تحريميه است.

۲. شبهه ندبيّه: شك داريم اين شيء مستحب است يا مباح، اين قسم حكمش مانند شبهه وجوبيه است.

۳. دوران امر بين محذورين در حكم غير الزامى: شك داريم اين شيء مستحب است يا مكروه، اين قسم حكمش مانند دوران امر بين محذورين مى‌باشد.

نتيجه: در شبهه كراهتيّه و ندبيّه ما اصالة البراءة را جارى مى‌كنيم و مى‌گوييم اصل اين است كه در شبهه ندبيه اين شيء مستحب نيست و در شبهه كراهتيه مكروه نيست.

اشكال: ادلّه براءة مفادش اين بود كه شما عقاب و مؤاخذه ندارى زيرا حكم واقعى را نمى‌دانى. در اين شبهات غير الزامى شما مى‌خواهى براى نفى عقاب اصالة البراءة جارى كنى، اين سالبه منتفى به انتفاء موضوع است، در اين شبهات هيچ عقابى نيست، حالا خواه شيء مستحب باشد و شما تركش كنى عقابى ندارد كه با اصالة البراءة عقابش را برداريد.

بنابراين جاى جريان اصالة البراءة در اين موارد نمى‌باشد.

جواب شيخ انصارى: ما قبول مى‌كنيم شما اسم اصالة البراءة را نبايد بياوريد، ما اصل ديگرى به نام اصالة عدم التكليف داريم، شك داريم تكليف استحبابى داريم يا نه، اصل عدم تكليف است. بنابراين با جريان اصالة العدم همان نتيجه اصالة البراءة را مى‌گيريم.

هذا تمام الكلام در مبحث شك در تكليف.

۳

تطبیق ادامه مسئله چهارم: دوران امر بین محذورین در شبهه موضوعیه

والأولى: فرض المثال فيما إذا وجب إكرام العدول وحرم إكرام الفسّاق واشتبه حال زيد من حيث الفسق والعدالة.

والحكم فيه (مورد) كما في المسألة الاولى: من عدم وجوب الأخذ بأحدهما في الظاهر، بل هنا (عدم وجوب اخذ باحدهما) أولى؛ إذ ليس فيه اطّراح لقول الإمام عليه‌السلام؛ إذ ليس الاشتباه في الحكم الشرعيّ الكلّي الذي بيّنه (حکم را) الإمام عليه‌السلام، وليس فيه (مسئله چهارم) أيضا مخالفة عمليّة معلومة ولو إجمالا، مع أنّ مخالفة المعلوم إجمالا في العمل فوق حدّ الإحصاء في الشبهات الموضوعيّة.

هذا تمام الكلام في المقامات الثلاثة، أعني دوران الأمر بين الوجوب وغير الحرمة، وعكسه، ودوران الأمر بينهما.

وأمّا دوران الأمر بين ما عدا الوجوب والحرمة من الأحكام، فيعلم بملاحظة ما ذكرنا.

وملخّصه: أنّ دوران الأمر بين طلب الفعل (استحباب) أو الترك (کراهت) وبين الإباحة نظير المقامين الأوّلين، ودوران الأمر بين الاستحباب والكراهة نظير المقام الثالث. ولا إشكال في أصل هذا الحكم، إلاّ أنّ إجراء أدلّة البراءة في صورة الشكّ في الطلب الغير الإلزاميّ ـ فعلا أو تركا ـ قد يستشكل فيه (موارد)؛ لأنّ ظاهر تلك الأدلّة نفي المؤاخذة والعقاب، والمفروض انتفاؤهما (مواخذه و عقاب) في غير الواجب والحرام، فتدبّر (در اینجا اصالت عدم تکلیف جاری است که نتیجه برائت دارد اگرچه برائت فی نفسه جاری نشود).

۴

شک در مکلف به در شبهه تحریمیه موضوعیه

الموضع الثاني

في الشكّ في المكلّف به مع العلم بنوع التكليف

در ابتداى بحث براءة گفتيم كه اگر شك حالت سابقه نداشته باشد در دو موضع و مقام بحث مى‌كنيم:

يكى شك در تكليف بود كه در اين جلسه بحثش تمام شد، مقام دوم شك در مكلّف به است، يعنى به نوع تكليف يقين داريم ولى در فرد تكليف شك داريم.

مثال: يقين دارم حكم وجوب به گردن من هست ولى نمى‌دانم وجوب به نماز جمعه تعلّق گرفته يا به نماز ظهر، يقين به نوع تكليف دارم ولى به مكلّف به شك دارم.

در اين مقام هم مانند مقام قبل سه مطلب وجود دارد، و در هر مطلبى هم چهار مسأله وجود دارد.

المطلب الأوّل

في دوران الأمر بين الحرام وغير الواجب

مطلب اول: دوران امر بين فرد حرام و بين واجب مى‌باشد.

يقين دارم حكم تحريم به عهده من مى‌باشد ولى فردش را نمى‌دانم كه اين فرد يا آن فرد است. در اينجا چهار مسأله وجود دارد:

مسأله اول: من علم به تحريم دارم و شك در فرد دارم و منشأ اين شك مخلوط و مشتبه شدن موضوع خارجى است و شبهه موضوعيه است.

سؤال: در ۱۲ مسأله قبلى همه جا ابتداءً شبهات حكميه را بررسى مى‌كرديد و در آخر شبهات موضوعيه را بررسى مى‌كرديد، چرا در شك در مكلّف به مسأله اولتان را شبهه موضوعيه قرار مى‌دهيد؟

جواب: شيخ انصارى مى‌فرمايند: شبهه موضوعيه را در اينجا ما اول عنوان مى‌كنيم چون در كلام علماء به اين شكل مسأله مشهور شده است.

اگر در فرد حرام شبهه موضوعيه باشد دو قسم براى آن متصور است:

قسم اول: يقين به تحريم داريم و شك و شبهه در افراد است و اين افراد خارجى محصورند يعنى قابل شمارشند.

مثال: يقين دارم خمر حرام است، اينجا دو ظرف است و مى‌دانم يكى از اين دو ظرف خمر است، نمى‌دانم كدام ظرف خمر مى‌باشد. اين افراد محصورند و دو ظرف بيشتر نيست. به اين قسم شبهه محصوره مى‌گويند يعنى افرادش قابل شمارشند.

قسم دوم: افراد غير محصوره هستند و قابل شمارش نيستند.

مثال: يقين دارم يكى از اين پنيرهايى كه در مغازه هاى لبنياتى كه در شهر مشهد وجود دارد نجس است، شبهه تحريميه، منشأ شبهه اشتباه موضوع خارجى است و افراد غير قابل شمارش هستند، به اين شبهه غير محصوره مى‌گويند.

أمّا [المقام] الأوّل

[في الشبهة المحصورة]

در اين مقام ـ شبهه محصوره ـ ما دو مقام داريم:

مقام اول: آيا مخالفت قطعيّه با تكليف در شبهات محصوره جايز است؟ و آيا جايز است هر دو ظرف را مكلّف بياشامد با اينكه يقين دارد يكى از اين دو ظرف خمر است، و با تكليفى كه اجمالا مى‌داند مخالفت قطعيه كند؟

مقام دوم: بر فرض كه مخالفت قطعيه جايز نباشد، آيا موافقت قطعيه با معلوم بالإجمال لازم است يا نه؟ يعنى آيا لازم است از هر دو ظرف اجتناب كند؟ يا اينكه آيا مى‌تواند از يك ظرف اجتناب كند و در ظرف ديگر اصالة الطهارة جارى كند و آن ظرف را بياشامد؟ يا اينكه بايد از هر دو ظرف اجتناب كند تا قطعا با تكليف مولى موافقت كرده باشد؟

شيخ انصارى در مقام اول مى‌فرمايند: نظر ما اين است كه مخالفت قطعيه با تكليف در شبهات محصوره جايز نيست.

۵

تطبیق شک در مکلف به در شبهه تحریمیه موضوعیه

الموضع الثاني

في الشكّ في المكلّف به مع العلم بنوع التكليف

بأن يعلم الحرمة أو الوجوب ويشتبه الحرام أو الواجب.

ومطالبه ـ أيضا ـ ثلاثة:

المطلب الأوّل

في دوران الأمر بين الحرام وغير الواجب

ومسائله أربع:

الاولى

لو علم التحريم وشكّ في الحرام من جهة اشتباه الموضوع الخارجي

وإنّما قدّمنا الشبهة الموضوعيّة هنا؛ لاشتهار عنوانها في كلام العلماء، بخلاف عنوان الشبهة الحكميّة.

ثمّ الحرام المشتبه بغيره إمّا مشتبه في امور محصورة، كما لو دار بين أمرين أو امور محصورة، ويسمّى بالشبهة المحصورة، وإمّا مشتبه في امور غير محصورة.

أمّا [المقام] الأوّل

[في الشبهة المحصورة]

فالكلام فيه يقع في مقامين:

أحدهما: جواز ارتكاب كلا الأمرين أو الامور وطرح العلم الإجمالي وعدمه، وبعبارة اخرى: حرمة المخالفة القطعيّة للتكليف المعلوم وعدمها (حرمة).

الثاني: وجوب اجتناب الكلّ وعدمه، وبعبارة اخرى: وجوب الموافقة القطعيّة للتكليف المعلوم وعدمه.

المسألة الرابعة

الدوران بين المحذورين من جهة اشتباه الموضوع

لو دار الأمر بين الوجوب والحرمة من جهة اشتباه الموضوع

وقد مثّل بعضهم (١) له باشتباه الحليلة الواجب وطؤها ـ بالأصالة ، أو لعارض من نذر أو غيره ـ بالأجنبيّة (٢) ، وبالخلّ المحلوف على شربه المشتبه بالخمر.

ما مثّل به للمسألة

ويرد على الأوّل : أنّ الحكم في ذلك هو تحريم الوطء ؛ لأصالة عدم الزوجيّة بينهما ، وأصالة عدم وجوب الوطء.

المناقشة في الأمثلة

وعلى الثاني : أنّ الحكم عدم وجوب الشرب وعدم حرمته ؛ جمعا بين أصالتي الإباحة وعدم الحلف على شربه.

والأولى : فرض المثال فيما إذا وجب إكرام العدول وحرم إكرام الفسّاق واشتبه حال زيد من حيث الفسق والعدالة.

والحكم فيه كما في المسألة الاولى : من عدم وجوب الأخذ بأحدهما في الظاهر ، بل هنا أولى ؛ إذ ليس فيه اطّراح لقول الإمام عليه‌السلام ؛ إذ ليس الاشتباه في الحكم الشرعيّ الكلّي الذي بيّنه الإمام عليه‌السلام ،

__________________

(١) هو صاحب الفصول في الفصول : ٣٦٣.

(٢) في (ت) و (ظ): «والأجنبيّة».

وليس فيه أيضا مخالفة عمليّة معلومة ولو إجمالا ، مع أنّ مخالفة المعلوم إجمالا في العمل فوق حدّ الإحصاء في الشبهات الموضوعيّة.

هذا تمام الكلام في المقامات الثلاثة ، أعني دوران الأمر بين الوجوب وغير الحرمة ، وعكسه ، ودوران الأمر بينهما.

دوران الأمر بين ما عدا الوجوب والحرمة من الأحكام

وأمّا دوران الأمر بين ما عدا الوجوب والحرمة من الأحكام ، فيعلم بملاحظة ما ذكرنا.

وملخّصه : أنّ دوران الأمر بين طلب الفعل أو الترك وبين الإباحة نظير المقامين الأوّلين ، ودوران الأمر بين الاستحباب والكراهة نظير المقام الثالث. ولا إشكال في أصل هذا الحكم ، إلاّ أنّ إجراء أدلّة البراءة في صورة الشكّ في الطلب الغير الإلزاميّ ـ فعلا أو تركا ـ قد يستشكل فيه ؛ لأنّ ظاهر تلك الأدلّة نفي المؤاخذة والعقاب ، والمفروض انتفاؤهما في غير الواجب والحرام ، فتدبّر.

الموضع الثاني

في الشكّ في المكلّف به مع العلم بنوع التكليف

بأن يعلم الحرمة أو الوجوب ويشتبه الحرام أو الواجب.

ومطالبه ـ أيضا ـ ثلاثة :

المطلب الأوّل

في (١) دوران الأمر بين الحرام وغير الواجب

ومسائله أربع :

__________________

(١) لم ترد «في» في (ر) ، (ص) و (ظ).

الاولى

لو علم التحريم وشكّ في الحرام من جهة اشتباه الموضوع الخارجي

وإنّما قدّمنا الشبهة الموضوعيّة هنا ؛ لاشتهار عنوانها في كلام العلماء ، بخلاف عنوان الشبهة الحكميّة.

ثمّ الحرام المشتبه بغيره إمّا مشتبه في امور محصورة ، كما لو دار بين أمرين أو امور محصورة ، ويسمّى بالشبهة المحصورة ، وإمّا مشتبه في امور غير محصورة.

أمّا [المقام](١) الأوّل

[في الشبهة المحصورة](٢)

فالكلام فيه يقع في مقامين :

أحدهما : جواز ارتكاب كلا الأمرين أو الامور وطرح العلم الإجمالي وعدمه ، وبعبارة اخرى : حرمة المخالفة القطعيّة للتكليف المعلوم وعدمها.

الثاني : وجوب اجتناب الكلّ وعدمه ، وبعبارة اخرى : وجوب الموافقة القطعيّة للتكليف المعلوم وعدمه.

__________________

(١) الزيادة والعنوان منّا.

(٢) الزيادة والعنوان منّا.