المطلب الثالث
فيما دار الأمر فيه بين الوجوب والحرمة
وفيه مسائل:
المسأله الاُولى
في حكم دوران الأمر بين والوجوب والحرمة من جهة عدم الدليل
على تعيين أحدهما بعد قيام الدليل على أحدهما
در اول بحث براءة در مسأله شك در تكليف گفته شد كه سه مطلب مورد بررسى قرار مىگيرد. مطلب اول شبهه تحريميه، مطلب دوم شبهه وجوبيه بود، اين دو مطلب هر كدام چهار مسأله داشت، مجموعا تا اينجا هشت مسأله بيان شد كه در تمام اين هشت مسأله شيخ انصارى و اصوليين قائل به جريان براءة شدهاند.
بحث اصالة البراءة تا اينجا تمام شد.
مطلب سوم در دوران امر بين محذورين است، به عبارت ديگر شك داريم كه اين شيء واجب يا حرام است.
در باب دوران امر بين محذورين چهار مسأله وجود دارد:
مسأله اول دوران امر بين محذورين با فقدان دليل:
مثال: گروهى از علماء فتوى دادهاند كه جواب سلام بر مصلّي واجب است. گروه ديگر از علماء مىگويند جواب سلام بر مصلّى حرام است، و ما قول سومى هم نداريم، و دليلى هم نداريم كه يكى از اين دو را براى ما مشخص كند، روايتى نداريم كه بگويد حكم شرعى وجوب است يا اينكه حكم شرعى حرمت است. اينجا شد دوران امر بين محذورين كه وجوب و حرمت است با فقدان دليل.
حكم در اين مسأله چيست؟ آيا اصالة البراءة از وجوب و حرمت جارى كنيم و بگوييم نه واجب است و نه حرام است و بگوييم مباح است، يا اينكه اينجا اصل ديگرى جارى مىشود.
شيخ انصارى مىفرمايند: ابتدا بايد بدانيم كه در دو مطلب علماء هيچ اختلافى ندارند، كه قبل از بيان اين دو مطلب مقدّمهاى را عرض مىكنيم.
مقدّمه: در كتاب رسائل در بحث علم اجمالى خوانديم كه علم تفصيلى بر دو قسم است:
تارة علم تفصيلى بالاستقلال است و مقدّمه ندارد و خود به خود پيدا مىشود. مثلا من علم دارم تفصيلا اين كتاب ملك من نيست و تصرف من در اين كتاب مجاز نيست.
تارة: علم تفصيلى متولّد يك علم اجمالى است، يعنى ابتدا ما يك علم اجمالى داريم كه از او يك علم تفصيلى متولد مىشود. مثلا من اجمالا مىدانم كه يكى از اين دو كه ۱۰۰ تومانى و ۵۰۰ تومانى كه مقابل من است ملك من نيست، هر دو را مىگيرم با آن كنيز مىخرم، علم تفصيلى دارم كه تصرف در اين كنيز بر من جايز نيست. اين علم تفصيلى متولد شده از علم اجمالى مىباشد.
در اول رسائل بحثش گذشت كه مخالفت با علم تفصيلى بالاستقلال قطعا جايز نيست و مشهور علماء مىگويند مخالفت با علم تفصيلى متولد شده از علم اجمالى هم جايز نيست، البته بعضى از علماء مىگويند مىتوان با اين علم تفصيلى مخالفت كرد.
مطلب اول: مرحوم شيخ انصارى مىفرمايند: در دوران امر بين محذورين مطلب اولى كه همه قبول دارند اين است:
اگر وجوب مشكوك يا حرمت مشكوك اثر خاصى داشت، همه قبول دارند كه اين اثر خاص با تمسك به اصالة العدم در اينجا منتفى است.
مثال: فرض كنيد من نذر كردم كه اگر واجبى انجام بدهم به شكرانه انجام واجب يك درهم صدقه بدهم. حالا اگر من جواب سلام را در نماز دادم مىتوانم بگويم اين عمل واجب بوده و صدقه را بدهم؟ نه، اينجا استصحاب عدم ترتّب اثر جارى مىكنم و مىگويم بر اين عمل اثرى مترتّب نيست.
طرف حرمت هم به همين شكل، نذر كردم كه اگر حرامى را مرتكب شدم از باب زجر نفس يك دينار صدقه بدهد، حالا جواب سلام داده است، شك دارم مرتكب حرام شدهام كه يك دينار صدقه بدهم يا نه. كه فرمودند در اينجا استصحاب عدم حرمت جارى است و لازم نيست انسان صدقه بدهد.
البته به شرطى كه اينجا نفى اثر مستلزم مخالفت با علم تفصيلى متولد شده از علم اجمالى نباشد. اگر نفى اثر علم تفصيلى درست كرد و من با علم تفصيلى مخالفت كردم، نمىتوانم آثار را منتفى بدانم.
سؤال: چگونه مستلزم مخالفت با علم تفصيلى مىشود؟
جواب: فرض كنيد من همين دو نذر را دارم، اگر واجب را انجام بدهم ۱ درهم صدقه را تشكرا لله بدهم، و اگر مرتكب حرام شوم هم ۱ دينار صدقه را زجرا للنفس صدقه بدهم. حالا من جواب سلام را در نماز گفتم، مىگويد اصل اين است كه اين عمل واجب نيست بنابراين صدقه نمىدهم و اصل اين است كه اثر حرمت هم نيست بنابراين باز هم صدقه نمىدهم. لكن اگر با اين يك درهم كنيز خريدم، علم تفصيلى درام كه تصرف در اين كنيز درست نيست. زيرا يا جواب سلام واجب بوده يا اينكه حرام بوده و هر كدام هم در واقع باشد يا درهم يا دينار ملك من نمىشود، وقتى ملك من نشد من ديگر مالك كنيز نيستم.
در اين صورت نمىتوانم آثار را نفى كنم و اصل را جارى كنم.
البته بنابر قول كسانى كه مىگويند مخالفت با اين علم تفصيلى اشكال ندارد مىتوانم اصل جارى كنم و درهم و دينار را بگيرم و در كنيز هم تصرف بنمايم؟