وربما يتخيّل من هذا القبيل: ما لو شكّ في وجوب الائتمام على من عجز عن القراءة وتعلّمها، بناءً على رجوع المسألة إلى الشكّ في كون الائتمام مستحبّاً مسقطاً أو واجباً...
تنبيه سوم اين بود كه شبهات وجوبيه داراى اقسامى است، آيا در همه اقسام براءة جارى است يا نه؟، سه قسم از شبهات وجوبيه را در جلسه گذشته صحبت كرديم كه قسم اخيرش اين بود كه يقين داريم عملى مسقط وظيفه است شك داريم كه آيا اين عمل واجب است و مسقط يا مباح است و مسقط، كه فرمودند اينجا اصالة البراءة از وجوب تخييرى جارى است.
مىفرمايند: بعضى از علماء براى اين قسم يك مثالى زدند كه در رابطه با نماز جماعت است.
مثال: بعضى از علماء فتوى مىدهند كه اگر كسى قرائتش غلط باشد يا عاجز از قراءة باشد و قدرت تعلّم نداشته باشد، وظيفه اين شخص اين است كه نماز را با جماعت بخواند و اگر نماز با جماعت خواند يقينا مسقط وظيفه مىباشد و وظيفهاش را انجام داده است. لكن بحث اينجاست كه آيا اين نماز جماعت در كنار نماز فرادى واجب تخييرى است يا اينكه مستحب است و مسقط وظيفه است. لذا گفتند اصالة البراءة از وجوب تخييرى نماز جماعت جارى مىشود و نتيجه مىگيريم كه نماز جماعت مستحب و مسقط وظيفه مىباشد نه اينكه واجب تخييرى و مسقط وظيفه باشد.
سؤال: چه ثمرهاى دارد كه بگوييم نماز جماعت واجب تخييرى و مسقط است يا مستحب و مسقط مىباشد؟
جواب: فرق بين اين دو قول در اين است كه اگر گفتيم نماز جماعت با نماز فرادى واجب تخييرى است، نتيجه اين مىشود حالا كه مكلف نماز فرادى با قراءة برايش متعذّر است، نماز جماعت برايش واجب تعيينى بالعرض مىشود و متعينا بر او نماز جماعت واجب مىشود.
شيخ انصارى در اينجا مىفرمايند: ما اين مثال را قبول نداريم، به عبارة اخرى شكّى نداريم در اينكه نماز جماعت واجب تخييرى و مسقط و يا اينكه مستحب و مسقط است، بلكه مىگوييم نماز جماعت واجب تخييرى عقلى است. زيرا شارع مقدّس فرموده است « أقم الصلاة »، عقل حكم مىكند كه اين نماز داراى افرادى است كه شامل نماز فرادى و نماز جماعت و نماز در مسجد و نماز در خانه و غير ذلك مىباشد، و عقل مىگويد وجوبا مخير بين اين افراد هستى و هر فرد كه دلت مىخواهد را بايد انتخاب كنى و واجب را انجام دهى، بنابراين نماز جماعت واجب تخييرى است و شكى در آن داريم.
اشكال: شما مىگوييد نماز جماعت واجب تخييرى است با اينكه روايات زيادى داريم كه نماز جماعت مستحب است.
جواب اشكال: شيخ انصارى مىفرمايند: بله، تمام مطلقات كه داراى افرادى هستند و هر يك از اين افراد به حكم عقل واجبند اگر يكى از افراد واجب داراى مزيتى باشد و افضل بوده باشد در روايات از آن به مستحب تعبير مىشود. و مستحب در اينجا يعنى أفضلُ أفراد الواجب، يعنى اين واجب چند فرد دارد و يكى از افرادش بهتر از ديگران است.
نتيجه مىگيريم كه نماز جماعت يك عِدل و لنگه واجب تخييرى است، وقتى نماز فرادى با قراءة متعبّر شد اين فرد ديگر كه نماز جماعت باشد واجب تعيينى مىشود و اين فرد بايد نمازش را با جماعت بخواند.
اشكال: نماز اين شخص يك بدل ندارد كه شما بگوييد اين بدل واجب تعيينى مىشود و بر آن فرد لازم است.
شخصى كه نتواند نماز با قراءة بخواند دو راه در پيش دارد:
۱ ـ نماز فرادى را بدون قراءة بخواند، زيرا دليل داريم « الميسور لا يثبت بالمعسور » به مقدارى كه انسان مىتواند بايد عمل را انجام بدهد.
۲ ـ نماز جماعت.
هر دو مسقط وظيفه هستند بنابراين شما به دليل مىگوييد نماز جماعت متعيّن است.
جواب اشكال: شيخ انصارى مىفرمايند: دليل ما اين است كه:
نماز بدون قراءة به صورت فرادى يك بدل در حال اضطرار است و نماز جماعت بدل اختيارى است، در فقه ثابت شده تا وقتى بدل اختيارى وجود داشته باشد نوبت به بدل اضطرارى نمىرسد، بنابراين نتيجه مىگيريم نماز فرادى با قراءة نشد نوبت به بدل اختياريش مىرسد كه نماز جماعت است مىرسد، زيرا قراءة امام به جاى قراءة مأموم به حساب مىآيد، اگر اين هم متعذّر شد نوبت به نماز فرادى بدون قراءة مىرسد.
خلاصه كلام: در اين مثال شكى نداريم كه نماز جماعت واجب تخييرى است و شك و شبههاى نداريم كه اصالة البراءة را جارى كنيم.