ومنها قوله تعالى: (وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا).
بناءً على أنّ بعث الرسول كنايةٌ عن بيان التكليف؛ لأنّه يكون به غالباً، كما في قولك: « لا أبرح...
بحث در ادلّه دالّه بر براءة در شبهه تحريميّه بود كه به شش آيه استدلال كردهاند. دو آيه بحثش گذشت.
آيه سوم: (وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا)
توضيح استدلال: خداوند مىفرمايد: ما عذاب و عقاب نمىكنيم مگر اينكه رسول و پيامبر بفرستيم. كار پيامبر بيان احكام و نشر حلال و حرام است بنابراين مفاد آيه اين مىشود، ما تا احكام را بيان نكنيم كسى را عذاب نمىكنيم.
بنابراين نتيجه مىگيريم: اگر در موردى شارع بيانى نداشته باشد مانند اينكه حكم شرب تتن را ذكر نكرده باشد و ما اين فعل را انجام بدهيم، عذاب و عقاب نداريم، كه اين هم معناى براءة مىباشد.
جواب شيخ انصارى به مستدل: اين آيه شريفه ربطى به بحث براءة ندارد، آيه شريفه در رابطه با امّتهاى گذشته و عذاب دنيوى مىباشد. خداوند مىخواهد بفرمايد ما در دنيا هيچ امّتى را عذاب نمىكنيم مگر اينكه ابتدا برايشان رسولى فرستاده باشيم.
بنابراين آيه ربطى به عذاب اخروى در رابطه با يك حكم شرعى ندارد و آيه مربوط به عذابهاى عمومى در امّتهاى سابقه است.
در ذيل اين آيه شيخ انصارى به دو نكته اشاره مىكنند كه ربطى به بحث ما ندارد.
نكته اول: ما مىدانيم طبق رواياتمان خداوند دو حجّة دارد:
۱ ـ رسول و نبى
۲ ـ عقل
اگر انسان با هر يك از اين دو حجّة مخالفت كند عقاب و عذاب دارد.
لكن در اين آيه شريفه خداوند حجّة را در حجّة ظاهرى يعنى انبياء منحصر مىكند و مىفرمايد اگر رسول و نبى حكم را بيان كرد و شما مخالفت كرديد عقاب مىشويد و اسمى از عقل در اين آيه نبرده است، بنابراين معلوم مىشود عقل حجّة نيست.
جواب شيخ انصارى به نكته اول: مرحوم شيخ انصارى سه جواب به اين اشكال مىدهند:
جواب اول: مراد از اين رسول هم حجّة باطنى است و هم حجّة ظاهرى، اين رسول كنايه از هر دو مىباشد. ما عذاب نمىكنيم تا اينكه رسول ـ خواه رسول باطنى كه عقل باشد و چه رسول ظاهرى كه پيامبر باشد ـ حكم را بيان كند.
دليل اينكه رسول را كنايه از عقل و حجة باطنى گرفتند و بر عكس رفتار نكردند و كلمه عقل را كنايه از رسول ظاهرى گرفتند اين است كه اغلب احكام شرعى توسط رسول ظاهرى بيان مىشود، ۹۵ درصد از احكام را پيامبران بيان مىكنند و ۵ درصد باقيمانده از مستقلات عقليه است كه عقل بيان مىكند. لذا كنايه از رسول حجة باطنى ظاهرى استعمال شده است.
جواب دوم: رسول فقط عبارت از پيامبر است و عام و مطلق نيست بلكه مراد پيامبر ظاهرى است، لكن اين عام تخصيص خورده است يعنى مفاد آيه اين است: عذاب وقتى است كه پيامبر حكم را بيان كند مگر در مستقلات عقليه. در مستقلات عقليه نيازى به بيان حكم از طرف پيامبر نمىباشد بلكه عقل حجّة است.
جواب سوم: اين جواب را بعضى از علماء گفتهاند و همه قبول ندارند.
در رابطه با حكمى كه وارد شد و انسان با آن حكم مخالفت كرد سه مرحله وجود دارد:
مرحله اول: انسان مستحق عقاب است.
مرحله دوم: انسان مذمت مىشود.
مرحله سوم: عقاب فعلى است يعنى خداوند انسان را عقاب مىكند و او را به جهنم مىاندازد.
اين آيه شريفه مىخواهد بگويد عقاب فعلى در جايى است كه روايت يا آيه داشته باشيم، يعنى پيامبر يا امام موردى را بگويند، لكن اگر عقل تنها يك حكمى كرد و انسان با حكم عقل مخالفت كرد استحقاق عقاب دارد و در دنيا مذمت هم مىشود لكن از باب لطف خداوند در آخرت به صرف مخالفت با عقل انسان را عقاب نمىكند. بنابراين مخالفت با حكم عقل استحقاق عقاب دارد لكن خداوند در قيامت انسان را عفو مىكند و انسان به حكمى عقاب مىشود كه به غير از عقل، نقل هم آن حكم را تأييد كند.