درس مکاسب - بیع

جلسه ۷۷: الفاظ عقد ۵۲

مرتضوی
استاد
مرتضوی
 
۱

خطبه

۲

اشکال بر روایت ابی ولاد

مطلب اول: نتیجه این شد که مستفاد از صحیحۀ أبی ولاد در باب غصب این است که: غاصب قیمت یوم الغصب را در قیمیات بدهکار است.

بر این مدّعا اشکالی شده است و آن اشکال این است که: استفادۀ قیمت یوم الغصب در صحیحه از کلمۀ (یوم المخالفة) نمی‌شود. چون که تقیید به (یوم المخالفة) نمی‌تواند دلالت داشته باشد که یوم المخالفة تعیّن دارد. چون که قید یوم المخالفة وارد، مورد غالب است. چون در غالب موارد قیمت بغل در ظرف پانزده روز اختلاف پیدا نمی‌کند لذا در اکثر موارد قیمت یوم الغصب و یوم التلف و یوم الدفع یکسان می‌باشد.

پس تقیید یوم المخالفة بر اساس ما هو الغالب بوده است و خصوصیّتی نداشته است. فعلیه استفادۀ اینکه میزان قیمت یوم الغصب است، نمی‌شود.

مطلب دوم: این است که ذکر قید خالی از فائده نباید باشد. در ما نحن فیه کلمۀ (یوم المخالفة) باید فانده‌ای داشته باشد. فائدۀ آن چیست؟

جواب این است که فائدۀ آوردن کلمۀ (یوم المخالفة) برای دفع توهّم عقیدۀ مالک بغل است در صورتی که قیمت (یوم الشراء) اکثر از قیمت ایام متقدّمه باشد. در ذهن مالک این است آنچه را که خریده است باید به او داده شود، لذا غالباً در ذهن مالکین قیمت (یوم الشراء) است که بیشتر از بقیّۀ قیمت‌ها است. اینکه امام (علیه السلام) تعبیر به (یوم المخالفة) کرده‌اند برای بطلان ذهنیّت مالکین است.

۳

موید اشکال

مطلب سوم: این است که مؤیدی بر اشکال متقدّم ذکر شده است، حاصل آن مؤیّد این است که در صحیحۀ أبی ولاد تارة تعبیر به (یوم المخالفة) شده است و أخری تعبیر به (یوم الاکتراء) و ثالثة تعبیر به (یوم الغصب) شده است. اینکه امام (علیه السلام) تعبیر را عوض می‌کند یکشف که تعبیر اول خصوصیّتی نداشته است.

مطلب چهارم: این است که اختلاف تعابیر کشف از عدم خصوصیّت تعبیر به (یوم المخالفة) نمی‌کند، برای این که در این اختلاف تعبیر دواحتمال وجود دارد:

یکی اینکه چون (یوم المخالفة) خصوصیّتی نداشته است.

و دیگری به خاطر رفع ناراحتی سؤال کننده و ارشاد و راهنمایی او بوده است.

چون برای دفع مشکل اختلاف قیمت بین غاصب و مالک امام (علیه السلام) سه طریق بیان کردند: قسم مالک، قسم غاصب و بیّنه آوردن مالک. این طریق سوم سرال برانگیز است چون در لحظۀ مخالفت کسی نبوده که شهادت بدهد قیمت چقدر بوده است. امام فرموده‌اند: ناراحت نباش. پس مؤیّد صحیح نیست و اصل اشکال باقی است.

مطلب پنجم: گویا مرحوم شیخ در کلمۀ (فتأمّل) می‌خواهند اشکال بر مؤیّد را باطل کنند. چون در صورتی که ایشان اختیار کردند که یوم الاکتراء با یوم الغصب یکی است و اتحاد دارند، احتمال دوم غلط می‌شود تبعاً احتمال اول زنده می‌شود که مؤید بر اشکال می‌شود.

۴

تطبیق اشکال بر روایت ابی ولاد

نعم، يمكن أن يوهن ما استظهرناه (که غاصب قیمت یوم الغصب را ضامن می‌باشد) من الصحيحة بأنّه لا يبعد أن يكون مبنى الحكم في الرواية على ما هو الغالب في مثل مورد الرواية من عدم اختلاف قيمة البغل في مدّة خمسة عشر يوماً، ويكون السرّ في التعبير ب «يوم المخالفة» دفع ما ربما يتوهّمه أمثال صاحب البغل من العوامّ: أنّ العبرة بقيمة ما اشتري به البغل وإن نقص بعد ذلك (روز خریداری شده)؛ لأنّه خسّره المبلغ الذي اشترى به البغلة.

۵

تطبیق موید اشکال

ويؤيّده (اشکال را): التعبير عن يوم المخالفة في ذيل الرواية ب «يوم الاكتراء» فإنّ فيه (عوض کردن تعبیر) إشعاراً بعدم عناية المتكلّم بيوم المخالفة من حيث إنّه يوم المخالفة.

إلاّ أن يقال: إنّ الوجه في التعبير بيوم الاكتراء مع كون المناط يوم المخالفة هو التنبيه على سهولة إقامة الشهود على قيمته في زمان الاكتراء؛ لكون البغل فيه غالباً بمشهد من الناس وجماعةٍ من المُكارين، بخلاف زمان المخالفة من حيث إنّه زمان المخالفة، فتغيير التعبير ليس لعدم العبرة بزمان المخالفة، بل للتنبيه على سهولة معرفة القيمة بالبيّنة كاليمين، في مقابل قول السائل: «ومن يعرف ذلك؟»، فتأمّل (این با مختار شیخ انصاری سازگاری ندارد).

ما يوهن الاستدلال بالصحيحة على اعتبار قيمة يوم الضمان

نعم ، يمكن أن يوهن ما استظهرناه من الصحيحة بأنّه لا يبعد أن يكون مبنى الحكم في الرواية على ما هو الغالب في مثل مورد الرواية من عدم اختلاف قيمة البغل في مدّة خمسة عشر يوماً ، ويكون السرّ في التعبير ب «يوم المخالفة» دفع ما ربما يتوهّمه أمثال صاحب البغل من العوامّ : أنّ العبرة بقيمة ما اشتري به البغل وإن نقص بعد ذلك ؛ لأنّه خسّره (١) المبلغ الذي اشترى به البغلة.

ويؤيّده : التعبير عن يوم المخالفة في ذيل الرواية ب «يوم الاكتراء» (٢) فإنّ فيه إشعاراً بعدم عناية المتكلّم بيوم المخالفة من حيث إنّه يوم المخالفة.

إلاّ أن يقال : إنّ الوجه في التعبير بيوم الاكتراء مع كون المناط يوم المخالفة هو التنبيه على سهولة إقامة الشهود على قيمته في زمان الاكتراء ؛ لكون البغل فيه غالباً بمشهد من الناس وجماعةٍ من المُكارين ، بخلاف زمان المخالفة من حيث إنّه زمان المخالفة ، فتغيير التعبير ليس لعدم العبرة بزمان المخالفة ، بل للتنبيه على سهولة معرفة القيمة بالبيّنة كاليمين (٣) ، في مقابل قول السائل : «ومن يعرف ذلك؟» ، فتأمّل.

__________________

(١) في «ع» و «خ» : «خَسرة» ، قال في شرح الشهيدي بعد أن أثبت «خسّره» وشرح معناها ـ : هذا بناءً على «خسّره» بالضمير ، وأمّا بناء على عدمه كما في بعض النسخ المصحّحة من جهة حك الضمير فيه ، فالمعنى واضح. انظر هداية الطالب : ٢٣٩.

(٢) التعبير الموجود في ذيل الرواية هو : «حين اكتري» ، ولعلّ المؤلّف قدس‌سره نقل ذلك بالمعنى.

(٣) لم ترد «كاليمين» في «ف».