مرحله سوم که مقام دوم از کتاب میباشد این است که: برای مشتری عدالت فروشنده از شرائط میباشد در صورتی فعل مشتری دخالت در ترتّب اثر بر فعل بایع داشته باشد. مثلاً فرض کنید مکاسب یتیم در اختیار زید فاسق میباشد، عمرو عادل میخواهد مکاسب را از زید خریداری کند آیا برای عمرو خرید مکاسب از زید صحیح است یا نه؟ اگر گفتیم عدالت در متصدی شرط نمیباشد خرید صحیح است و الا فلا.
در این فرض در واقع دو أمر بیان شده است:
أمر اول این است که این خرید صحیح است یا نه؟
أمر دوم این است که بر عمرو گرفتن مکاسب از زید واجب است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرماید: بیع صحیح نمیباشد چون:
اولاً صحیحه اسماعیل بن سعد میگوید خرید مکاسب وقتی صحیح میباشد که قام برای فروش عدلٌ. یعنی اگر فاسق قیام به فروش کرده است خرید باطل است و مورد بحث زید فاسق قیام به فروش کرده است فعلیه باطل است.
و ثانیاً روایت سماعه دلالت بر بطلان دارد چون مراد از اینکه فروشنده مورد اطمینان باشد این است که فروشنده عادل باشد. در این فرض که فروشنده عادل نبوده است خرید باطل بوده است.
و ثالثاً ادله عامه که (کل معروف صدقه) باشد دلالت میکند که این بیع باطل میباشد چون تصرفی که معروف است صحیح میباشد و در مورد بحث شک داریم که این تصرف معروف أو لیس بمعروف در صورت شک در خرید که تصرف مشتری است جایز نمیباشد.
نتیجه این میشود طبق وجوه ثلاثه در این مورد خرید باطل بوده است. فعلیه العدالة فی المتصدی شرط جواز تصرف دیگران است که مراد خرید مشتری از بایع باشد.
تبعاً اینجا اشکالی توهّم میشود و آن این است که: ما شک داریم که تصرّف زید صحیح است یا نه؟ به اصالة الصحة میگوییم تصرف زید صحیح بوده است. پس خرید عمرو صحیح بوده است. جواب این است که اصالة الصحة در این مورد جاری نمیشود برای اینکه آنچه که موضوع برای تصرف مشتری میباشد این است: آنچه که معروف است برای مشتری جایز است. آنچه که اصلاح مال یتیم است برای مشتری جایز است آنچه که مصلحت یتیم است برای مشتری جایز است.
و ما در مورد بحث شک در موضوع داریم برای اینکه نمیدانیم که این فروش معروف بوده است یا نه؟ این فروض مصلحت بوده است یا نه؟ با شک در موضوع تمسک به اصالة الصحة جایز نمیباشد.
پس در مورد بحث اصالة الصحة نسبت به فروشنده جاری نمیباشد و به بیان دیگر اصالة الصحة در فعل فروشنده صحت تأهلیه را درست میکند در ما نحن فیه خریدار قبول نمیتواند بکند چون بودن تصرّف معروف برای او احراز نشده است.
از ما ذکرنا روشن شد که تصرف دیگران در آنچه را که به ید فاسق است جایز نمیباشد چون عدالت در متصدی شرط برای تصرف دیگران میباشد.
از ما ذکرنا أمر دوم هم روشن شد.
مرحوم شیخ میفرماید: بر عمرو گرفتن مکاسب از زید فاسق واجب است. دلیل بر این وجوب (کل معروف صدقه) میباشد چون بودن مکاسب در ید فاسق در معرض از بین رفتن است در معرض هلاکت به واسطه فاسق است. کل معروف صدقه میگوید بر مؤمن حفظ مال یتیم از هلاکت واجب است. پس بر عمرو عادل گرفتن مکاسب از زید فاسق واجب است.
مطلب دوم این است: زید فاسق مکاسب یتیم را به خالد فاسق فروخته است. آیا بر عمرو عادل گرفتن مکاسب از خالد واجب است یا نه؟ و آیا گرفتن پول از دست زید فاسق بر عمرو عادل واجب است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: گرفتن پول از دست زید بر عمرو واجب نمیباشد. گرفتن مکاسب از عمرو از دست خالد واجب نمیباشد برای اینکه بر عمرو گرفتن مال یتیم از دست فاسق واجب است.
موضوع گرفتن مال یتیم است. در مورد بحث شک داریم که پول مال یتیم میباشد یا نه و کذلک مکاسب. در شبهات موضوعیه تمسک به کل معروف صدقه جایز نیست.