تعریف استصحاب
استصحاب چیست؟ حکم شارع به التزام عملی مکلف به هر چیزی که قبلا به آن یقین داشت و سپس در بقاء آن شک کرده است.
در واقع من اینجا علم وجود ندارد، من شک کردم، اما چیزی که هست عمل است که باید به آن التزام داشته باشیم.
شرائط استصحاب
شرط اول: یقین به حدوث (یقین سابق).
یعنی یقینی داشته باشیم در زمان قبل از استصحاب، که الان دیگر نداشته باشیم. اما اگر از اول شک داشتید که این فرش نجس است، اینجا دیگر مجرای استصحاب نیست.
راجع به این شرط دو قول مطرح است:
قول اول: مشهور می گویند استصحاب هم در شبهات موضوعیه جاری است و هم در شبهات حکمیه.
مشهور قائلند که یقین سابق مطلقا هر چه باشد استصحاب جاری است. یعنی قیدی برای یقین سابق ندارند. به هر شکلی یقین داشتید اشکال ندارد.
توضیح: هر چه باشد یعنی چی؟ یعنی این یقین سابق چه به جعل حکم کلی تعلق گرفته باشد و سپس در بقاء آن حکم شک شود(شبهه حکمیه).
مثال: من یقین داشتم به وجوب نماز جمعه در زمان حضور، الان شک دارم در ادامه وجوب نماز جمعه در زمان غَیبت).
و چه آنکه یقین سابق به تحقق موضوع حکم تعلق گرفته است و سپس در بقاء آن موضوعِ محقَّق شک کنیم (شبهه موضوعیه).
مثال: من قبلا یقین داشتم به استطاعت حج بر من واجب بود، الان شک می کنم که در این وضع بد بازار و مشکل مالی که برایم پیش آمده مستطیع هستم یا نه. قبلا یقین داشتم به اینکه موضوع محقق است پس حکم بار می شد، الان شک می کنم آیا این موضوع محقق هنوزم باقی است یا نه من مستطیع نیستم.
قول دوم: قول منسوب به اخباریین: می گویند استصحاب فقط در شبهات موضوعیه جاری است.
دلیل قول دوم: در باب استصحاب دلیل اصلی ما صحیحه زراره است که می گوید: لاتنقض الیقین بالشک. این دلیل عمده و مطرح باب استصحاب است لتمامیته سندا و دلالتا.
می گویند صحیحه زراره فقط در شبهات موضوعیه وارد شده است لذا استصحاب را فقط در شبهات موضوعیه جاری می دانند. یعنی موضوع را ضیق کننده دائره حکم دانسته اند.
اشکال به دلیل اخباریین: صحیحه زراره مطلق است، و به اطلاقش شامل هم شبهات موضوعیه و هم حکمیه می شود.
شرط دوم: شک در بقاء (شک لاحق).
شک در بقاء مثل چی؟ بنده وضوء داشتم یقینا شک می کنم که آیا وضوئم باقی است یا باقی نیست. این شک لاحق است، یعنی شکی است که بعد از یقین می آید. یقین به حدوث نجاست دارم شک در بقاء نجاست است. خود این حدوث وبقاء سبق ولحوق را می رساند.
شک در بقاء به تبع حالت سابقه دو قسم می شود. چون حالت سابقه دو صورت دارد و به تبعش شک در حالت سابقه هم دو صورت می شود:
صورت اول: شک در رافع
طبیعت حالت سابقه قابلیت امتداد زمانی تا زمان استصحاب را داراست. شک ما در بقاء آن حالت سابقه به این جهت است که احتمال وجود عامل خارجی رافعی را می دهیم.
توضیح: مثلا نجاست این فرش، حالا سابقه این فرش نجاست است، این قابلیت امتداد را تا زمان استصحاب دارد بلکه تا ابد می تواند این فرش نجس باشد. پس ما برای چی شک کردیم؟ چون شک ما در بقاء آن حالت سابقه به این جهت است که احتمال وجود عامل خارجی رافعی را می دهیم.
صورت دوم: شک در مقتضی
یا طبیعت حالت سابقه معلوم نباشد که قابلیت امتداد زمانی تا زمان استصحاب را داراست. و شک ما در بقاء از جهت احتمال انتهاء طبیعی عمر آن است، بدون اینکه یک عاملی در این انتهاء نقش داشته باشد.
توضیح: من الان روزه بودم شک می کنم که آیا وقت افطار شده است که من روزه ام را باز کنم یا وقف افطار نشده است. شک در چی می کنم؟ در بقاء روز. چون روزه در روز واجب است. تا ده دقیقه قبل یقین داشتم که روز است، پس این روز بودن حالات سابقه بنده است، الان شک می کنم که این روز بودن هنوزم هست؟ آیا قابلیت امتداد تا الان که می خواهم استصحاب کنم را دارد یا ندارد؟ اینجا عامل خارجی نمی خواهیم، خود روز به خودی خودش به طبیعتش تمام می شود.
اینجا دو قول مطرح است:
قول اول: قول مشهور: استصحاب مطلقا و در هر دو نوع شک جاری است.
قول دوم: قول شیخ انصاری و میرزای نائینی: استصحاب فقط در شک در رافع جاری است. می گویند استصحاب در شک در مقتضی جاری نیست.
دلیل قول دوم: صحیحه زراره موردش شک در رافع است. در این صحیحه بحث از وضوء است، وضوء قابلیت امتداد دارد و خودبخود زمانش تمام نمی شود. اگر تا ابد حدثی سر نزند این وضوء قابلیت بقاء دارد.
جواب: همان اشکال قبلی است که صحیحه زراره مطلق است و شامل هر دو شک می شود.
نکته: ما یک چیزی داریم در بحث استصحاب به آن می گوئیم ارکان استصحاب. دو تا از ارکان استصحاب را تا حالا یاد گرفتیم. رکن سومی هم دارد.
شرط سوم: وحدت موضوع در استصحاب
موضوع چیست؟ همان چیزی که روی آن یقین و شک ریخته و مجرای شک و یقین است.
توضیح: باید همان سابقه ای که یقینی بود در زمان استصحاب مشکوک شده باشد. به عبارت دیگر باید متیقن سابق ما همان مشکوک لاحق باشد. یقین دارم به نجاست فرش، پس متیقن شد نجاست فرش، و شک دارم در بقاء نجاست آن فرش. نه اینکه به یک حالتی یقین داشته باشیم و در حالتی دیگری شک کنیم مثل اینکه من یقین دارم به نجاست این فرش حالا شک کردم که این فرش غصبی است یا نه، ربطی به هم ندارند. یا یقین دارم به نجاست این فرش، حالا شک کردم در طهات فرش کنار آن.
پس اگر یقین سابق داشتیم و شک لاحق هم داشتیم و متیقن و مشکوک شما هم یکی بود ارکان استصحاب تمام و استصحاب جاری است مطلقا، شبهه موضوعیه باشد یا حکمیه، و چه شک در رافع باشد یا شک در مقتضی.