در فصل سوم از مباحث مرحله دهم در آخرین پاراگراف بیان شد که حرکت در بردارنده شش امر است: ۱ـ مبدأ ۲ـ منتهی ۳ـ موضوع حرکت ۴ـ فاعل حرکت ۵ـ مسافت ۶ـ زمانی که حرکت در آن رخ میدهد.
از این فصل به بعد تک تک امور ششگانه را توضیح میدهند.
یکی از اموری که در حرکت وجود دارد، مبدأ است، مبدأ یک اصطلاح عرفی دارد: آغاز حرکت که از نظر عرف قطعهای از حرکت است و خودش یک تغیر تدریجی است که در ظرفی از زمان واقع میشود.
اما در اصطلاح فلسفی مبدأ یعنی یک نقطهای است از آغاز حرکت که خودش از جنس حرکت نیست، یعنی آن نقطه یک تغیر تدریجی نیست.
این توضیح بیان شده انتهاء کلام بود، لذا برای رسیدن به این انتهاء باید مطالبی بیان شود:
مطلب اول: طرح یک ادعا: حرکت ذاتا قابل انقسام است به دلیل زیر:
صغری: حرکت امر وجودی سیال تدریجی دارای مقدار است. کبری: هر امر وجودی سیال تدریجی دارای مقداری، ذاتا قابل انقسام است. نتیجه: پس حرکت ذاتا قابل انقسام است.
ذکر دو نکته:
۱ـ این قابلیت انقسام که برای حرکت ذاتا وجود دارد، تا بینهایت است، یعنی هر جزئی از حرکت تدریجی، همان جزء قابلیت انقسام به دو جزء دیگر و هر جزء هم قابل انقسام به دو جزء دیگر تا بینهایت، علت اینکه تا بینهایت قابلیت انقسام دارد، چون تدریجی است، و اگر بینهایت نباشد، لازمه آن این است که هیچ گاه حرکتی تحقق پیدا نکند، چون آن جزء لایتجزی باید دفعی باشد و تدریجی نباشد، تا تقسیم گردد؛ در حالی که از کنار هم قرار گرفتن اجزاء دفعی نمیتوان یک تغیر تدریجی بدست آورد.
۲ـ این قابلیت انقسام که برای حرکت وجود دارد، انقسام بالفعل نیست بلکه بالقوه است، یعنی حرکت که همان تغیر تدریجی است بالقوه میتواند به اقسام بینهایتی تقسیم شود به دلیل زیر:
اگر حرکت عبارت باشد از اجزاء لایتناهی بالفعل، لازم میآید این اجزاء بالفعل قابل تقسیم نباشند، ـ یعنی دفعی باشند ـ و حال آنکه از کنار هم قرار گرفتن اجزاء دفعی، هیچ گاه تدریج محقق نخواهد شد.
با توجه به این دو نکته بدست میآید که مبدأ حرکت عبارت است از جزء لایتجزا و لاینقسم یعنی خود مبدأ از جنس حرکت نیست، چون اگر قرار باشد مبدأ از اجزاء تشکیل شده باشد؛ تقسیم به بینهایت میشود و حرکتی محقق نمیشود.
به بیان دیگر: مبدأ خودش جزء لایتجزا و لاینقسم است، چون اگر مبدأ، جزء لایتجزا و لاینقسم نباشد، لازم میآید که حرکتی آغاز نشود و اللازم باطل فالملزوم مثله.
اثبات صغری: چون اگر مبدأ جزء قابل انقسام باشد، سوال میشود که از کدام جزء ان تدریج، حرکت آغاز شد، که هر چه بیان شود، ان هم قابل تقسیم است بینهایت. پس هیچ حرکتی محقق نمیشود.
اثبات کبری: چون فرض این است که حرکتی آغاز شده است و تحقق پیدا کرده است.
همین نکته نسبت به مبدأ، نسبت به مقصد و منتهی هم وجود دارد یعنی مقصد هم جزء لایتجزا و لاینقسم است و الا هیچ گاه وصول به انتهاء تحقق پیدا نمیکند و تقسیم به بینهایت میشود.
پس با این بیانات روشن شد که مبدأ و مقصد در حرکت، از جنس حرکت نیستند، یعنی یک امر وجودی سیال تدریجی دارای مقدار نیستند.
نکته پایانی: حرکت منتهی میشود از دو جانب به یک مبدأئی و یک منتهایی: مبدا قوهای است که همراه با آن هیچ فعلیتی وجود ندارد و منتهی فعلیتی که هیچ قوهای در آن از حیث حرکت وجود ندارد. و این نقطه افتراق بین مبدأ و منتهی است و نقطه اشتراک همان بود که هر دو جزء لایتجزی و لاینقسم هستند.