درس بدایة الحکمة

جلسه ۵۳: جلسه پنجاه و سوم

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث سابق

۳

وجود جوهر و عرض در خارج

آیا در خارج جوهر و عرض داریم یا نه؟

نسبت به عرض هیچ اختلافی نیست و همه قبول دارند که ماهیاتی به نام اعراض در خارج وجود دارد، یعنی رنگ، بو و مزه و... در خارج فی الجمله وجود دارد. مراد از فی الجمله این است که ممکن است کسی وجود یکی از اعراض نه گانه را در خارج منکر باشد، مثلا جده یا وضع و... را قبول نداشته باشد.

نسبت به جوهر دو دسته‌اند: 

عده‌ای قائل شده‌اند که جوهر در خارج موجود است و هو الحق.

عده‌ای هم قائل به منکر وجود جوهر در خارج شده‌اند که این‌ها به برهانی تمسک می‌کنند که بدون آنکه التفات داشته باشد، اثبات کننده وجود جوهر است، دلیل آنها:

وسیله اثبات جوهر، قوای مدرکه است، و قوه مدرکه منحصر در حس و مدرکات تجربی است، بلکه هرچیزی که به وسیله حس و تجربه قابل ادراک نباشد، موجود نیست. مثلا خداوند اگر با حس و تجربه اثبات شد، پس وجود دارد و الا نیست.

و جوهر را هم نمی‌توان به وسیله حس و تجربه احساس کرد و آنچه احساس می‌شود، اعراض مثل گرمی و سردی، شیرینی و تلخی و... است.

علامه در جواب این دلیل می‌فرماید: این دلیل اثبات وجود جوهر کرد، چون بیان شد که آنچه در خارج هستند، اعراض هستند و از طرفی اعراض هم ماهیاتی هستند که اگر می‌خواستند تحقق پیدا کنند، در موضوعی تحقق پیدا می‌کردند، پس وجود این اعراض کاشف این است که اموری هستند که اینها در انها تحقق پیدا می‌کنند بحیث که آنها در موضوعی تحقق پیدا نمی‌کنند. پس با این بیان جواهری که اساسا در موضوعی تحقق پیدا نمی‌کنند، اثبات شد.

پس بناء علی ذلک وجود جوهر و عرض در خارج بدیهی است.

سوال: همه مقولات نه گانه، مثل کم، کیف و... بر آنها عرض صدق می‌کند، یعنی گفته می‌شود الکم عرض کذا. الکیف عرض کذا و... پس باید خود اینها مندرج تحت مفهومی به نام عرض باشد. پس بنابراین اولا اینها مقوله نیستند، و ثانیا آنچه که مقوله است، عرض است.

جواب: درست است که مفهوم عرض بر همه این موارد نه گانه صدق می‌کند و لکن مفهوم عرض جنس برای اینها نیست، بلکه مفهوم عرض برای آنها عرضی عام است، به این معنا که عرض بر مفهوم خصوص کم بار نمی‌شود، بلکه شامل کیف و دیگر مقولات نه گانه می‌شود. همانطور که مفهوم ماهیت بر همه مقولات عشر صدق می‌کند، و حال آنکه ماهیت جنس آنها نیست و عرض برای آنهاست.

تعداد مقولات:

به نظر مشهور حکماء مشاء ده عدد هستند: جوهر، کم، کیف، أین (نسبت حاصل شده از ارتباط شیء با مکان)، متی (نسبت حاصل از ارتباط شیء با زمان)، وضع (نحوه ارتباط اجزاء با هم)، جده (نسبت حاصل از محاط به محیط)، اضافه (نسبت حاصل از یک ارتباط مکرر)، ، ان یفعل (نسبت حاصل از شیء تأثیر گذار)، ان ینفعل (نسبت حاصل از پذیرش اثر).

نظر غیر مشهور: مقولات چهار عدد هستند: جوهر، کم، کیف، نسبت. و موارد دیگر از انواع مقوله نسبت هستند.

نظر شیخ اشراق، مقولات پنج مورد هستند: کم، کیف، نسبت، جوهر، حرکت.

که از نظر ایشان مختار همان نظر مشهور است.

عده‌ای مثل استاد مصباح یزدی هم از اساس بحث جوهر و عرض را عوض کرده‌اند، چون مقسم جوهر و عرض ماهیت بیان شد، و حال آنکه جوهر و عرض یک مفهوم ماهوی نیستند، بلکه نحوه وجود هستند و این‌ها از معقولات ثانی فلسفی هستند که مابازاء خارجی ندارند، ولی منشأ انتزاع خارجی دارد، یعنی در عالم هستی دو نوع وجود داریم: یک نوع وجودات که در موضوعی محقق می‌شوند، و یک نوع از وجودات که قائم به یک موضوع نیستند. پس جوهر و عرض نحوه وجود هستند نه ماهیت.

۴

تطبیق

الفصل الأول

[تعريف الجوهر والعرض عدد المقولات]

تنقسم الماهية انقساما أوليا إلى جوهر وعرض ، فإنها إما أن تكون بحيث إذا وجدت في الخارج ، وجدت لا في موضوع مستغن عنها في وجوده ، سواء وجدت لا في موضوع أصلا ، كالجواهر العقلية القائمة بنفسها ، أو وجدت في موضوع لا يستغني عنها في وجوده ، كالصور العنصرية المنطبعة في المادة المتقومة بها ، وإما أن تكون بحيث ، إذا وجدت في الخارج وجدت في موضوع مستغن عنها ، كماهية القرب والبعد بين الأجسام ، وكالقيام والقعود والاستقبال والاستدبار من الإنسان.

ووجود القسمين في الجملة ضروري ، فمن أنكر وجود الجوهر لزمه جوهرية الأعراض ، فقال بوجوده من حيث لا يشعر.

والأعراض تسعة هي المقولات والأجناس العالية ، ومفهوم العرض عرض عام (١) لها لا جنس فوقها ، كما أن المفهوم من الماهية (٢) عرض عام لجميع المقولات العشر ، وليس بجنس لها.

والمقولات التسع العرضية هي ، الكم والكيف والأين ومتى

__________________

(١) وإلا انحصرت المقولات في مقولتين ، والعرض قيام وجود شئ بشئ آخر يستغني عنه في وجوده ، فهو نحو الوجود. ـ منه (رحمه الله) ـ.

(٢) وهو ما يقال في جواب ما هو ـ منه (رحمه الله) ـ.

والوضع والجدة والإضافة ، وأن يفعل وأن ينفعل هذا ما عليه المشاءون ، من عدد المقولات ، ومستندهم فيه الاستقراء.

وذهب بعضهم إلى أنها أربع ، بجعل المقولات النسبية ، وهي المقولات السبع الأخيرة واحدة ، وذهب شيخ الإشراق ، إلى أنها خمس ، وزاد على هذه الأربعة الحركة(١).

والأبحاث في هذه المقولات ، وانقساماتها إلى الأنواع المندرجة تحتها ، طويلة الذيل جدا ، ونحن نلخص القول ، على ما هو المشهور من مذهب المشائين ، مع إشارات إلى غيره.

الفصل الثاني

[في أقسام الجوهر]

قسموا الجوهر تقسيما أوليا إلى خمسة أقسام ، المادة والصورة والجسم والنفس والعقل ، ومستند هذا التقسيم في الحقيقة ، استقراء ما قام على وجوده البرهان من الجواهر ، فالعقل هو الجوهر المجرد عن المادة ذاتا وفعلا ، والنفس هي الجوهر المجرد ، عن المادة ذاتا المتعلق بها فعلا ، والمادة هي الجوهر الحامل للقوة ، والصورة الجسمية هي الجوهر ، المفيد لفعلية المادة من حيث الامتدادات الثلاث ، والجسم هو الجوهر الممتد في جهاته الثلاث.

ودخول الصورة الجسمية في التقسيم دخول بالعرض ، لأن الصورة هي الفصل مأخوذا بشرط لا ، وفصول الجواهر غير مندرجة تحت مقولة الجوهر ،

__________________

(١) فالد