درس مکاسب محرمه

جلسه ۲۸۱: جوائز سلطان ۳

 
۱

خطبه

۲

دلیل حالت دوم

صورت دوم: این صورت سه حالت دارد: که حالت اول بیان شد.

حالت دوم: گاهی شبهه، شبهه محصوره‌ای است که بعضی از اطراف آن، محل ابتلاء آخذ نیست، یعنی آخذ علم دارد که برای سلطان اموال محصوری است که بعضی از آن اموال، محل ابتلاء آخذ نیست و آخذ علم دارد که در ضمن این اموال، مال حرامی است، ولی نمی‌داند این مال حرام داخل در جایز ماخوذه است. حکم این حالت نیز مثل حالت اول است.

مثلا من می‌دانم سلطان جائر اموال محصور دارد و می‌دانم در ضمن این اموال، مال حرامی وجود دارد، ولی بعضی از اموال محصور، از محل ابتلاء من خارج است، در این صورت اخذ جائزه جایز است، مثلا سلطان دو مال دارد یکی کنیز ام ولد است و یکی ۱۰۰ تومان که یکی یقینا حرام است، اما کنیز ام ولد از محل ابتلاء خارج است و می‌ماند ۱۰۰ تومان که شک دارد در حرمت آن و شک بدوی است و برائت جاری می‌شود، در نتیجه گرفتن آن جایز است.

دلیل: مرحله اول: احتیاط در شبهه محصوره، یعنی اجتناب از حرام واقعی در شبهه محصوره، با حفظ این نکته، شرط وجوب احتیاط در شبهه این است که هر یک از اطراف شبهه اگر حرام واقعی باشد، وجوب اجتناب از آن بر ذمه مکلف بیاید.

مرحله دوم: علت این شرط، این است که اگر یک طرف این شرط را نداشت، این طرف کنار گذاشته می‌شود و اجتناب از طرف دیگر، واجب نیست. چون در طرف دیگر شبهه، بدویه می‌شود.

مرحله سوم: این شرط در حالت دوم منتفی است، چون آن طرفی که محل ابتلاء نیست، حتی اگر حرام واقعی هم باشد، وجوب اجتناب از آن بر ذمه مکلف نمی‌آید و لذا در طرفی که محل ابتلاء است، شبهه بدویه می‌شود و لذا احتیاط در آن واجب نیست. بنابراین اخذ هدیه جایز است.

حالت سوم: گاهی شبهه، شبهه محصوره‌ای است که تمامی اطراف آن، محل ابتلاء آخذ است. حکم این حالت خواهد آمد (ص ۱۷۴).

۳

تطبیق دلیل حالت دوم

وذلك (علت حلال بودن اخذ هدیه) لما تقرّر في الشبهة المحصورة (بیان ما:) من اشتراط تعلّق التكليف فيها (شبهه) بالحرام الواقعي (اجتنب عن الحرام الواقعی) بكون (متعلق به اشتراط است) كلّ من المشتبهين بحيث يكون التكليف بالاجتناب عنه (کل من المشتبهین) منجّزاً لو فُرض كونه (کل) هو (کل) المحرّم الواقعي، لا (عطف بر منجزا است) مشروطاً (نه اینکه تکلیف به اجتناب از هر یک از مشتبهین، مشروط به ابتلاء باشد، چون در این صورت، در حالت دوم وجوب اجتناب از حرام واقعی، یعنی احتیاط، بر ذمه مکلف نمی‌آید) بوقت الابتلاء المفروض انتفاؤه (ابتلاء) في أحدهما (المشتبهین) في المثال؛ فإنّ التكليف (وجوب اجتناب) حينئذٍ (هنگام مشروط بودن به وقت ابتلاء) غيرُ منجّز بالحرام الواقعي على أيّ تقدير (چه حرام واقعی در این طرف باشد و چه در آن طرف)؛ لاحتمال كون المحرّم في المثال هي (محرم) أُمّ الولد، وتوضيح المطلب في محلّه (مطلب).

فاقبل بِرّه (١) ، وإلاّ فلا» (٢) ؛ بناءً على أنّ الشرط في الحلّية هو وجود مال آخر ، فإذا لم يعلم به لم يثبت الحلّ ، لكن هذه الصورة قليلة (٣) التحقّق.

الصورة الثانية ، ان يعلم بوجود مال محرم للجائر لكن لا يعلم بكون الجائزة منها ، وفيها حالتان

الحالة الأولى أن تكون الشبهة غير محصورة

وأمّا الثانية ، فإن كانت الشبهة فيها غير محصورة ، فحكمها كالصورة الأُولى ، وكذا إذا كانت محصورة بين ما لا يبتلي المكلّف به وبين ما من شأنه الابتلاء به ، كما إذا علم أنّ الواحد المردّد بين هذه الجائزة وبين أُمّ ولده المعدودة من خواصّ نسائه مغصوب ؛ وذلك لما تقرّر في الشبهة المحصورة (٤) من اشتراط (٥) تعلّق التكليف فيها بالحرام الواقعي بكون كلّ من المشتبهين بحيث يكون التكليف بالاجتناب عنه منجّزاً لو فرض كونه هو المحرّم الواقعي ، لا مشروطاً بوقت الابتلاء المفروض انتفاؤه في أحدهما (٦) في المثال ؛ فإنّ التكليف حينئذٍ (٧) غير منجّز بالحرام الواقعي على أيّ تقدير ؛ لاحتمال كون المحرّم في المثال هي أُمّ الولد ، وتوضيح المطلب في محلّه.

__________________

(١) في المصدر : فكل طعامه وأقبل برّه.

(٢) الاحتجاج ٢ : ٣٠٦ ، والوسائل ١٢ : ١٦٠ ، الباب ٥١ من أبواب ما يكتسب به ، الحديث ١٥.

(٣) كذا في «ص» ، وفي سائر النسخ : قليل.

(٤) راجع فرائد الأُصول : ٤١٩ (التنبيه الثالث).

(٥) في «ش» زيادة : تنجّز.

(٦) شطب في «ف» على عبارة : «المفروض انتفاؤه في أحدهما» وكتب بدله : إذا فرض عدم ابتلائه بأحدهما.

(٧) من «ف» فقط.