مقدمه: درباره حجیت خبر واحد، دو نظریه معروف وجود دارد:
نظریه اول: بعضی از علماء (۹۹ درصد از علماء شیعه) معتقدند که حجیت خبر واحد، از باب طریقیت محضه است، یعنی مصلحت فقط برای واقع است و اگر شارع خبر واحد را حجت کند، در حجیت آن هیچ مصلحتی غیر از رسیدن به مصلحت واقع وجود ندارد.
نتیجه: اولا: اگر خبر مطابق با واقع بود، فبهما و نعم المطلوب و اگر ماطبق با واقع نبود، این خبر فقط معذر است و سبب پیدایش مصلحت جدید نمیشود.
ثانیا: امر کردن شارع به عمل کردن به خبر واحد، امر طریقی و ارشادی است نه مولوی.
نظریه دوم: بعضی از علماء معتقدند که حجیت خبر واحد، از باب سببیت است، یعنی اگر شارع، خبر واحد را حجت کند، این حجیت سبب پیدایش مصلحت جدیدی میشود که به وسیله آن، مصلحت فوت شده، جبران میشود.
بعد از این مقدمه باید گفت جواب مرحوم شیخ از از دلیل دوم ابن قبه این است: در کلام ابن قبه، دو احتمال است:
احتمال اول: کلام ایشان مربوط به زمان انسداد باشد، یعنی خبر واحد در زمان انسداد، حجت نیست که بحثش گذشت.
احتمال دوم: کلام ایشان مربوط به زمان انفتاح باشد، یعنی خبر واحد در زمان انفتاح، حجت نیست که دو صورت دارد:
صورت اول: یا ابن قبه درباره حجیت خبر واحد، قائل به طریقیت محضه است، در اینجا سه حالت وجود دارد:
حالت اول: زمانی که خبر واحد با قطع مقایسه میشود، در نظر شارع، قطع دائما مطابق با واقع است، ولی خبر واحد، کمتر مطابق با واقع است. در این حالت، کلام ابن قبه درست است. چون اگر خبر واحد حجت باشد، این فرد در مفسده میافتد یا مصلحت را فوت میکند.
حالت دوم: زمانی که خبر واحد با قطع مقایسه میشود، در نظر شارع، خبر واحد، بیشتر از قطع، موافق با واقع است.
حالت سوم: زمانی که خبر واحد با قطع مقایسه میشود، در نظر شارع، موافقت و عدم موافق خبر واحد با واقع، مساوی با موافقت و عدم موافقت قطع با واقع است.
در این دو حالت، کلام ابن قبه درست نیست. چون اگر خبر واحد حجت باشد، به اندازهای از من مصلحت فوت میشود که اگر به قطع عمل میکردم، آن مصلحت فوت میشد.
نکته: حالت دوم و سوم از صورت انفتاح خارج است و به صورت انسداد داخل میشود.
توضیح در ضمن دو مرحله: مرحله اول: علم، یعنی قطعی که مطابق با واقع است. بنابراین انتفاح باب علم یعنی درِ قطعی که مطابق با واقع است، باز است و انسداد باب علم یعنی درِ قطعی که مطابق با واقع است، بسته است. لذا بین علم و قطع، عام و خاص مطلق است، یعنی هر علمی قطع است اما هر قطعی علم نیست.
مرحله دوم: در حالت دوم و سوم، قطع، مخالف با واقع شده است، بنابراین از انفتاح باب علم خارج میشود. مگر اینکه منظور ایشان، انسداد و انفتاح باب قطع باشد.
نتیجه نهایی: کلام ابن قبه در فرض انفتاح صحیح است.
صورت دوم: یا ابن قبه درباره حجیت خبر واحد، قائل به سببیت است، در این صورت، کلام ابن قبه صحیح نیست. چون خبر واحد، خودش دارای مصلحت میشود.