درس فرائد الاصول - قطع و ظن

جلسه ۵۱: مخالفت با علم اجمالی ۱۳

 
۱

خطبه

۲

جواب دوم

جواب دوم: بر فرض مخالفت عملیه قطعیه، مانع از اجراء اصول عملیه نشود، اصول عملیه از جهت تناقض جاری نمی‌شود.

توضیح: مثلا شارع گفته است که اجتنب عن النجس و مقتضای آن وجوب اجتناب از نجس است و پیاده کردن اصل عملیه در دو ظرف این است که اجتناب از نجسی که علم به آن دارید واجب نیست، پس در یک آن هم اجتنب عن النجس واجب است و هم واجب نیست که تناقض می‌شود.

فافهم: اگر ما قائل به حکومت شدیم، دیگر تناقض نمی‌باشد، یعنی با اصل عملی ثابت می‌شود که نجاستی در کار نیست و این حکومت بر حکم واقعی دارد.

۳

مخالت عملیه با علم اجمالی با خطاب مردد

حالت دوم: علم اجمالی با خطاب تفصیلی مردد: این دو قسم دارد:

قسم اول: شبهه موضوعیه: من اجمالا می‌دانم یا این مایع نجس است یا این زن حرام است و اگر هم مایع را بخورم و هم به زن نگاه کنم، با خطاب تفصیلی مردد مخالفت عملیه کرده ام.

اشکال استاد: اینجا اصل موضوعی در جانب زن داریم و ظرف تنها می‌ماند و اصل جاری است بدون اشکال.

قسم دوم: شبهه حکمیه: من اجمالا می‌دانم یا دعا عند رویة الهلال واجب است یا صلوات موقع شنیدن نام پیامبر واجب است و من هیچکدام را انجام نمی‌دهم که با خطاب مردد مخالفت علمیه کرده ام.

در مخالفت عملیه با خطاب مردد، پنج قول وجود دارد:

قول اول: صاحب حدائق: مخالفت عملیه با خطاب مردد جایز است، مطلقا. چه موضوعیه باشد چه حکمیه چه دو خطاب از یک نوع باشد یا از دو نوع باشد. چون آنچه برای ما معلوم است، متعلق خطاب نیست، و آنچه که متعلق خطاب است، برای ما معلوم نیست. پس مخالفتی با خطاب شارع محقق نشده است. یعنی ما دو خطاب داریم که به خصوص متعلقش است و احدالمتعلقین که در اینجا برای من معلوم است، مورد خطاب نیست.

اشکال: ما علم اجمالی داریم که احد المتعلقین در اینجا وجود دارد و این علم اجمالی برای حرمت مخالفت قطعیه کافی است.

جواب: ملاک اطاعت و معصیت، موافقت و مخالفت با خطاب تفصیلی است که در اینجا وجود ندارد.

قول دوم: نظریه مشهور و شیخ انصاری: مخالفت عملیه با خطاب مردد جایز نیست، مطلقا. چون:

صغری: مخالفت عملیه با خطاب مردد، مخالفت با شارع است.

کبری: و مخالفت با شارع، عقلا قبیح است.

نتیجه: مخالفت عملیه با خطاب مردد، عقلا قبیح است.

قول سوم: بعضی از علماء: مخالفت عملیه با خطاب مردد در شبهه موضوعیه جایز است اما در شبهه حکمیه جایز نیست. به دو دلیل:

دلیل اول: مخالفت عملیه در شبهه موضوعیه بسیار اتفاق می‌افتد اما در شبهه حکمیه خیر.

۴

تطبیق جواب دوم

هذا، مع أنّ حكم (به وسیله اصالت الطهاره) الشارع بخروج مجرى الأصل (هر یک از دو اناء) عن موضوع (النجس) التكليف الثابت بالأدلّة الاجتهاديّة (اجتنب عن النجس) (خبر انّ:) لا معنى له (شارع) إلاّ رفع حكم ذلك الموضوع، فمرجع أصالة الطهارة إلى عدم وجوب الاجتناب المخالف (صفت برای عدم است) لقوله: «اجتنب عن النجس»، فافهم (تناقضی در کار نیست و اصل عملی، دیگر نجاستی در کار نیست).

۵

مخالت عملیه با علم اجمالی با خطاب مردد

و (عطف بر ان کانت صفحه قبل است) إن كانت المخالفة (مخالفت عملیه قطعیه)، مخالفة لخطاب مردّد بين خطابين ـ كما إذا علمنا بنجاسة هذا المائع أو بحرمة هذه المرأة، أو علمنا بوجوب الدعاء عند رؤية هلال شهر رمضان أو بوجوب الصلاة (صلوات) عند ذكر النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ـ ففي المخالفة القطعيّة حينئذ وجوه:

أحدها (وجوه): الجواز مطلقا (حکمیه و موضوعیه)؛ لأنّ المردّد (دو امر مردد) بين الخمر والأجنبيّة لم يقع النهي عنه (مردد) في خطاب من الخطابات الشرعيّة حتّى يحرم ارتكابه (مردد)، وكذا المردّد بين الدعاء والصلاة؛ (جواب سوال مقدر:) فإنّ الإطاعة والمعصية عبارة عن موافقة الخطابات التفصيليّة (غیر مردد) ومخالفتها (خطابات تفصیلیه).

الثاني: عدم الجواز مطلقا؛ لأنّ مخالفة الشارع قبيحة عقلا مستحقّة للذمّ عليها (مخالفت شارع)، ولا يعذر فيها (مخالفت) إلاّ الجاهل (جاهل مطلق «علم تفصیلی و اجمالی نداشته باشد») بها (مخالفت).

الثالث: الفرق بين الشبهة في الموضوع والشبهة في الحكم، فيجوز في الاولى (شبهه موضوعیه) دون الثانية (شبهه حکمیه)؛ لأنّ المخالفة القطعيّة في الشبهات الموضوعيّة فوق حدّ الإحصاء، بخلاف الشبهات الحكميّة، كما يظهر من كلماتهم في مسائل الإجماع المركّب.

هذا ، مع أنّ حكم الشارع بخروج مجرى الأصل عن موضوع التكليف الثابت بالأدلّة الاجتهاديّة لا معنى له إلاّ رفع حكم ذلك الموضوع ، فمرجع أصالة الطهارة إلى عدم وجوب الاجتناب المخالف لقوله : «اجتنب عن النجس» ، فافهم (١).

لو كانت المخالفة لخطاب مردّد ، ففيها وجوه

وإن كانت المخالفة مخالفة لخطاب مردّد بين خطابين ـ كما إذا علمنا بنجاسة هذا المائع أو بحرمة هذه المرأة ، أو علمنا بوجوب الدعاء عند رؤية هلال شهر (٢) رمضان أو بوجوب الصلاة عند ذكر النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ـ ففي المخالفة القطعيّة حينئذ وجوه :

أحدها : الجواز مطلقا ؛ لأنّ المردّد بين الخمر والأجنبيّة لم يقع النهي عنه في خطاب من الخطابات الشرعيّة حتّى يحرم ارتكابه ، وكذا المردّد بين الدعاء والصلاة ؛ فإنّ الإطاعة والمعصية عبارة عن موافقة الخطابات التفصيليّة ومخالفتها.

الثاني : عدم الجواز مطلقا ؛ لأنّ مخالفة الشارع قبيحة عقلا مستحقّة للذمّ عليها ، ولا يعذر فيها إلاّ الجاهل بها.

الثالث : الفرق بين الشبهة في الموضوع والشبهة في الحكم ، فيجوز في الاولى دون الثانية (٣) ؛ لأنّ المخالفة القطعيّة في الشبهات الموضوعيّة فوق حدّ الإحصاء ، بخلاف الشبهات الحكميّة ، كما يظهر من كلماتهم في مسائل الإجماع المركّب.

__________________

(١) في (ر) ، (ص) و (ل) بدل «فافهم» : «فتأمّل».

(٢) «شهر» من (ت) و (ه).

(٣) كذا في (ت) و (ه) ، وفي غيرهما : «الأوّل دون الثاني».