درس فرائد الاصول - قطع و ظن

جلسه ۳۵: اکتفاء به علم اجمالی در امتثال ۲

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

عرض شد که عمل بر دو نوع است گاهی توصلی است که بحثش تمام شد و گاهی تعبدی است که دو حالت دارد:

حالت اول: احتیاط مستلزم تکرار عمل است که بحثش گذشت.

۳

ادامه احتیاط با تمکن از علم تفصیلی در عبادات

حالت دوم: احتیاط کردن مستلزم عمل نیست. مثلا فرد نمی‌داند نماز ده جزئی است یا یازده جزئی، در اینجا احتیاط به این است که نماز یازده جزئی بخواند و تکرار عمل نیست، حال اگر می‌توانست علم تفصیلی حاصل کند، احتیاط جایز است یا خیر؟

در اینجا دو قول وجود دارد:

نظریه اول: شیخ انصاری: احتیاط کردن جایز است و تحصیل علم تفصیلی واجب نیست.

نظریه دوم: مشهور: احتیاط کردن جایز نیست و تحصیل علم تفصیلی واجب است. به دو دلیل:

دلیل اول: قصد وجه نسبت به جزء مشکوک لازم است و در احتیاط، قصد وجه ممکن نیست.

رد: قصد وجه لازم نیست.

دلیل دوم: صغری: کسی که احتیاط می‌کند، جاهل به احکام نمازش است.

کبری: و کسی که جاهل به احکام نمازش است، ظاهر سید رضی و سید مرتضی این است که نمازش بالاجماع باطل است.

نتیجه: پس کسی که احتیاط می‌کند، ظاهر سید رضی و سید مرتضی این است که نمازش بالاجماع باطل است.

جواب: اولا اجماع محصل نیست و اجماع منقول حجت نیست و ثانیا اجماع، مخالف دارد.

 
 
۴

تطبیق ادامه احتیاط با تمکن از علم تفصیلی در عبادات

وأمّا إذا لم يتوقّف الاحتياط على التكرار ـ كما إذا أتى (مکلف) بالصلاة مع جميع ما يحتمل أن يكون («ما») جزءا ـ فالظاهر عدم ثبوت اتّفاقٍ على المنع (منع احتیاط) و (عطف بر منع است) وجوب تحصيل اليقين (علم) التفصيلي، لكن لا يبعد ذَهابُ المشهور إلى ذلك (منع احتیاط)، بل ظاهر كلام السيّد الرضيّ رحمه‌الله ـ في مسألة الجاهل بوجوب القصر ـ وظاهر تقرير أخيه (سید رضی) السيّد المرتضى رحمه‌الله له (کلام سید رضی): ثبوتُ (خبر ظاهر کلام است) الإجماع علی بطلان صلاة من لا يعلم أحكامها (نماز).

هذا (این مطالب) كلّه في تقديم العلم التفصيلي على الإجمالي (احتیاط).

۵

احتیاط با تمکن از ظن مطلق

مقدمه اول: ظن بر دو نوع است:

نوع اول: ظن غیر معتبر: ظنی که دلیل بر عدم حجیت آن قائم شده است. مثل قیاس.

نوع دوم: ظن معتبر: بر دو قسم است:

قسم اول: ظن خاص: دلیل بر حجیت خصوص آن ظن داریم.

قسم دوم: ظن مطلق: تمامی ظنونی که دلیل انسداد بر آن قائم شده است. مثل ظن حاصل از خبر صبی.

مقدمه دوم: علماء درباره احکام شرعیه، سه گروه شده‌اند:

گروه اول: سید مرتضی و اتباع: در زمان غیبت، باب العلم مفتوح است و می‌توان به احکام شرعیه، علم پیدا کرد.

گروه دوم: مشهور: در زمان غیبت، باب العلم مسدود است اما باب علمی (ظن خاص) باز است.

گروه سوم: میرزای قمی و اتباع: در زمان غیبت، باب العلم و علمی مسدود است و دلیل این گروه، انسداد است که از چهار مقدمه درست است که با پذیرش همه مقدمات، نتیجه این می‌شود که ظن به حکم شرعی از هر راهی که پیدا شود، حجت است:

مقدمه ۱: باب العلم و العلمی مسدود است.

مقدمه ۲: اطاعت کردن احکامی که ما علم اجمالی به آن داریم، واجب است.

مقدمه ۳: احتیاط کردن واجب نیست و اصول عملیه دیگر هم جایز نیست، پس فقط عمل به ظن می‌ماند.

مقدمه ۴: ظن طرف راجح و طرف مرجوح دارد و عقل حکم می‌کند که به طرف راجح باید عمل کرد.

بعد از این دو مقدمه باید گفت:

سوال: بنا بر قول میرزای قمی که ظن مطلقا حجت است، اگر انسانی قادر به تحصیل ظن است، آیا جایز است دنبال ظن نرود و به احتیاط عمل کند یا باید ظن حاصل کند و به احتیاط نباید عمل کند؟

جواب: عمل دو صورت دارد:

صورت اول: توصلی است، در این صورت عمل به احتیاط جایز است مطلقا.

صورت دوم: تعبدی است که دو حالت دارد:

حالت اول: احتیاط کردن مستلزم عمل نیست، مثلا اجمالا می‌دانم یا نماز ده جزء است یا یازده جزء، در اینجا می‌تواند ظن مطلق حاصل کند اما نمی‌خواهد اینکار را کند و می‌خواهد احتیاط کند.

در اینجا دو نظریه است:

نظریه اول: شیخ انصاری: احتیاط جایز است و تحصیل ظن لازم نیست. چون مانعی از احتیاط ندارد.

نظریه دوم: میرزای قمی: احتیاط جایز نیست و تحصیل ظن لازم است.

شیخ انصاری می‌گوید: اولا: این حرف از میرزای قمی عجب است. چون میرزای قمی تمامی ظنون را با چهار مقدمه حجت می‌کند و مقدمه سوم این است که احتیاط واجب نیست که معنایش این است که احتیاط واجب نیست.

اشکال استاد: میرزای نائینی می‌گوید: میرزای قمی می‌گوید احتیاط جایز نیست.

ثانیا: شاید دلیل میرزای قمی این باشد که قصد وجه در جزء مشکوک لازم است و که در احتیاط امکان ندارد که ما گفتیم قصد وجه لازم نیست.

۶

تطبیق احتیاط با تمکن از ظن مطلق

وهل يلحق بالعلم التفصيلي، الظنّ التفصيلي المعتبر (در مقابل غیر معتبر)، فيقدّم على العلم الإجمالي (احتیاط)، أم لا؟

التحقيق أن يقال: إنّ الظنّ المذكور إن كان ممّا (ظنونی) لم يثبت اعتباره (ظنون) إلاّ من جهة دليل الانسداد ـ المعروف بين المتأخّرين لإثبات حجّية الظنّ المطلق ـ فلا إشكال في جواز ترك تحصيله (ظن) و (عطف بر ترک است) الأخذ بالاحتياط إذا لم يتوقّف (احتیاط) على التكرار.

والعجب ممّن (میرزای قمی) يعمل بالأمارات من باب الظنّ المطلق، ثمّ يذهب (میرزای قمی) إلى عدم صحّة عبادة تارك طريق الاجتهاد والتقليد و (عطف بر عبادت است) الأخذ بالاحتياط، ولعلّ الشبهة (شبهه میرزای قمی) من جهة اعتبار قصد الوجه (قصد وجه نسبت به جزء مشکوک).

ولإبطال هذه الشبهة (شبهه میرزای قمی)، وإثبات صحّة عبادة المحتاط محلّ آخر.

لو توقّف الاحتياط على تكرار العبادة

عدم جواز الاكتفاء بالاحتياط إذا توقّف على تكرار العبادة ، بل ظاهر المحكيّ عن الحلّي (١) ـ في مسألة الصلاة في الثوبين ـ : عدم جواز التكرار للاحتياط حتّى مع عدم التمكّن من العلم التفصيلي ، وإن كان ما ذكره من التعميم (٢) ممنوعا ، وحينئذ (٣) فلا يجوز لمن تمكّن من تحصيل العلم بالماء المطلق ، أو بجهة القبلة ، أو في ثوب طاهر ، أن يتوضّأ وضوءين يقطع بوقوع أحدهما بالماء المطلق ، أو يصلّي إلى جهتين يقطع بكون أحدهما القبلة ، أو في ثوبين يقطع بطهارة أحدهما.

لكنّ الظاهر من صاحب المدارك قدس‌سره : التأمّل ـ بل ترجيح الجواز ـ في المسألة الأخيرة (٤) ، ولعلّه متأمّل في الكلّ ؛ إذ لا خصوصيّة للمسألة الأخيرة.

لو لم يتوقّف الاحتياط على التكرار

وأمّا إذا لم يتوقّف الاحتياط على التكرار ـ كما إذا أتى بالصلاة مع جميع ما يحتمل أن يكون جزءا ـ فالظاهر عدم ثبوت اتّفاق على المنع ووجوب تحصيل اليقين التفصيلي ، لكن لا يبعد ذهاب المشهور إلى ذلك ، بل ظاهر كلام السيّد الرضيّ رحمه‌الله ـ في مسألة الجاهل بوجوب القصر ـ وظاهر تقرير أخيه السيّد المرتضى (٥) رحمه‌الله له : ثبوت الإجماع

__________________

(١) انظر السرائر ١ : ١٨٥.

(٢) «من التعميم» من (ر) و (ص).

(٣) لم ترد عبارة «وإن كان ـ إلى ـ حينئذ» في (ظ) ، (ل) و (م).

(٤) المدارك ٢ : ٣٥٦.

(٥) لم نقف عليه ، وحكاه الشهيدان في الذكرى (الطبعة الحجريّة) : ٢٠٩ ، وروض الجنان : ٣٩٨ عن السيّد المرتضى ، نعم يوجد نظير هذا في أجوبة المسائل الرسيّة الثانية للسيّد المرتضى ، انظر رسائل الشريف المرتضى ٢ : ٣٨٣ ـ ٣٨٤.

على بطلان صلاة من لا يعلم أحكامها.

هذا كلّه في تقديم العلم التفصيلي على الإجمالي.

هل يقدّم الظنّ التفصيلي المعتبر على العلم الإجمالي؟

وهل يلحق بالعلم التفصيلي الظنّ التفصيلي المعتبر ، فيقدّم على العلم الإجمالي ، أم لا؟

لو كان الظنّ ممّا ثبت اعتباره بدليل الانسداد

التحقيق أن يقال : إنّ الظنّ المذكور إن كان ممّا لم يثبت اعتباره إلاّ من جهة دليل الانسداد ـ المعروف بين المتأخّرين لإثبات حجّية الظنّ المطلق ـ فلا إشكال في جواز ترك تحصيله والأخذ بالاحتياط إذا لم يتوقّف على التكرار.

والعجب ممّن (١) يعمل بالأمارات من باب الظنّ المطلق ، ثمّ يذهب إلى عدم صحّة عبادة تارك طريق الاجتهاد والتقليد والأخذ بالاحتياط ، ولعلّ الشبهة من جهة اعتبار قصد الوجه.

ولإبطال هذه الشبهة ، وإثبات صحّة عبادة المحتاط محلّ آخر (٢).

وأمّا لو توقّف الاحتياط على التكرار ، ففي جواز الأخذ به وترك تحصيل الظنّ بتعيين المكلّف به أو عدم الجواز ، وجهان :

من أنّ العمل بالظنّ المطلق لم يثبت إلاّ جوازه وعدم وجوب تقديم الاحتياط عليه ، أمّا تقديمه على الاحتياط فلم يدلّ عليه دليل. ومن أنّ الظاهر أنّ تكرار العبادة احتياطا في الشبهة الحكميّة مع ثبوت الطريق إلى الحكم الشرعي ـ ولو كان هو الظنّ المطلق ـ خلاف السيرة المستمرّة بين العلماء ، مع أنّ جواز العمل بالظنّ إجماعيّ ، فيكفي

__________________

(١) هو المحقّق القمي ، انظر القوانين ١ : ٤٤٠ ، و ٢ : ١٤٤.

(٢) الكلام في ذلك موكول إلى الفقه ، انظر كتاب الطهارة للمؤلف ٢ : ٣٥.