خواصّ آنها آسان است ، چون مفهوم كلمه و اسم و فعل و حرف و معرب و مبنى و مانند آن.

فصل : [مباحث تصديقات‏]

چون فارغ شديم از مباحث تصوّرات پس شروع كرديم در مباحث تصديقات.

همچنانكه در تحصيل تصوّرات نظريّه محتاج بوديم به دو چيز : يكى بيان موصل به تصوّر كه آن معرّف و قول شارح است به اقسام اربعه خود و ديگرى ، بيان كليّات خمس كه قول شارح از آن مركّب است ؛ همچنين در تحصيل تصديقات نظريّه نيز محتاجيم به دو چيز : يكى بيان موصل به تصديق كه آن حجّت است به اقسام خود و ديگرى بيان قضايا كه حجّت از آن مركّب مى شود بنابراين ناچار است كه مباحث قضايا مقدم باشد بر مباحث حجّت.

پس مى‌گوييم قضيّه ، قولى است كه صحيح باشد تصديق و تكذيب قائل وى. و قضيه به حسب معنى مركّب است از چهار چيز محكوم عليه و محكوم به و نسبت حكميّه و حكم به ايجاب يا به سلب و فرق ميان نسبت حكميّه و حكم در صورت شكّ ظاهر شود كه آن جا نسبت حكميّه هست و حكم نيست زيراكه شك در وى است و حكم در او نيست.

فصل : [اقسام قضيه‏]

قضيّه بر سه قسم است : حمليّه و شرطيّه متّصله و شرطيّه منفصله ، زيراكه محكوم عليه و محكوم به در قضيّه يا مفرد بود يا در حكم مفرد ، آن قضيّه را حمليّه خوانند ؛ خواه موجبه باشد چون «زيد قائم است» و خواه سلبيّه چون «زيد قائم نيست» و اگر نه مفرد و نه در حكم مفرد

۶۳۱۶۰۹