درس فرائد الاصول - استصحاب

جلسه ۳۲: ادله حجیت استصحاب ۶

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

۲

سیر بحث

آنچه در گذشته بیان کردیم:

بحث ما در صحیحه سوم زراره بود؛ امام علیه السلام در این صحیحه درباره کسی که شک می‌کند بین رکعت سوم و چهارم می‌فرماید «قام فأضاف الیها اُخری و لا ینقض الیقین بالشک». در این صحیحه چهار احتمال وجود دارد:

احتمال اول: مقصود امام علیه السلام از «قام فأضاف الیها اُخری» اضافه کردن یک رکعت متصله است؛ یعنی شخص شاک باید بناء را بر رکعت سوم بگذارد و بلند شود و یک رکعت متصل به نمازش به جا آورد.

طبق این احتمال باید مشخص کنیم که مراد امام علیه السلام از شک و یقین چیست؟. مراد امام علیه السلام از یقین یعنی یقین به عدم اتیان اکثر؛ و مراد امام علیه السلام از شک، یعنی شک در اتیان أکثر. صحیحه طبق این احتمال دلیل بر حجیّت استصحاب است.

بر این احتمال چهار اشکال وارد است:

اشکال اول: صحیحه طبق این احتمال موافق با اعتقاد اهل سنت می‌شود و مخالف با اعتقاد اهل تشیع. زیرا علماء اهل سنت در شک بین سه و چهار، بناء را بر أقل (رکعت سوم) می‌گذارند؛ در این صورت این صحیحه را باید حمل بر تقیه کنیم و تقیه هم خلاف اصل است.

اشکال دوم: این احتمال مخالف با صدر روایت است؛ ابتدای روایت که رسائل هم نیامده است درباره کسی است که شک می‌کند بین دو و چهار؛ در اینجا حضرت می‌فرماید وظیفه این شخص این است که بلند شود و دو رکعت نماز بخواند با فاتحة الکتاب؛ و قطعاً مراد از این فرمایش حضرت دو رکعت نماز احتیاط است که فاتحة الکتاب دارد. حال از آنجایی که صدر و ذیل روایت باید یکی باشد و وحدت سیاق داشته باشد وقتی صدر روایت در مورد نماز احتیاط باشد ذیل روایت هم باید در مورد نماز احتیاط باشد.

۳

اشکال سوم بر احتمال اول در صحیحه سوم زراره

اشکال سوم: احتمال اول لازمه‌اش چیز بدی است و آن تفکیک در حکم (تقیه نبودن قاعده مورد استشهاد) بین مورد روایت و قاعده مورد استشهاد.

توضیح: این روایت در مورد شک بین سه و چهار است، طبق احتمال اول درباره شک بین سه و چهار بناء را باید بگذاریم بر سه و یک رکعت متصله به نماز اضافه کنیم، به دلیل قاعده لا ینقض الیقین بالشک؛ چون علماء اهل سنّت این قاعده را در این مورد پیاده کردند، این پیاده کردن قانون در این مورد می‌شود تقیه؛ و چون این قاعده را اکثر علماء شیعه قبول دارند پس این قاعده تقیه نیست ولی پیاده کردنش در این مورد (شک بین سه و چهار) تقیه است و این امر خلاف ظاهر است؛ زیرا ظاهر این است که موقعی که انسا یک قاعده‌ای را درباره یک موردی می‌گوید اگر قاعده تقیه نیست پیاده کردنش هم در آن مورد تقیه نیست. و حال اینکه طبق احتمال اول خود قاعده تقیه نیست و پیاده کردنش در این مورد خاص می‌شود تقیه.

۴

اشکال چهارم بر احتمال اول در صحیحه سوم زراره

اشکال چهارم: این احتمال اول خلاف فهم علماست؛ یعنی علماء از این روایت احتمال اول را نفهیدند؛ بلکه احتمال دوم را فهمیدند؛ پس اگر کسی احتمال اول را در روایت قبول کند معنایش این است که بر خلاف فهم علماء عمل کرده (البتّه عمل کردن بر خلاف فهم علماء می‌شود مؤید و دلیل نیست؛ چون فهم علماء برای خودشان حجّت است و برای ما حجّت نیست.)

۵

احتمال دوم در صحیحه سوم زراره

احتمال دوم: مراد امام علیه السلام از «قام فأضاف الیها اُخری» اضافه کردن یک رکعت منفصله است؛ طبق این احتمال باید مشخص کنیم که مراد حضرت از یقین چیست و مراد از شک چیست؟. مراد از یقین یعنی یقین به برائت ذمه و مراد از شک یعنی در برائت ذمه؛ معنایش این است که انسان نباید یقین به برائت ذمه را با شک در برائت ذمه نقض کند؛ یعنی انسان همیشه باید به دنبال تحصیل و به دست آوردن یقین به برائت ذمه. بر طبق عقیده اهل سنّت باید بناء را بر أقل گذاشت و شیعه می‌گوید بناء برا باید بر أکثر گذاشت؛ و عمل کردن بر طبق عقیده شیعه باعث می‌شود یقین به برائت ذمه پیدا کنیم؛ و این یقین به برائت ذمه را نباید با شک در برائت ذمه نقض کرد.

طبق این احتمال دوم متأسفانه روایت دلیل بر قاعده اشتغال می‌شود نه استصحاب؛ یقیناً ذمه ما مشغول به یک نماز چهار رکعتی هست و این اشتغال یقینی برائت یقینی را می‌طلبد و فقط با عمل کردن بر طبق عقیده شیعه به دست می‌آید.

۶

تطبیق عبارت احتمال اول در صحیحه سوم زراره

فهذه الأخبار الآمرة بالبناء على اليقين (مانند موثقه: اذا شککت فابنی علی الیقین) و عدم نقضه (یقین، مانند صحیحه سوم که ما را امر کرد که یقین را نقض نکنیم)، يراد منها (اخباری که امر کرده بر بناء بر یقین و اخباری که امر کرده به عدم نقض یقین):

البناء على ما (عدد أکثری که) هو (ما) المتيقّن من العدد، و التسليم عليه (ما: عدد أکثر)، مع جبره (عدد أکثر) بصلاة الاحتياط؛ و لهذا (و به خاطر این عمل = بناء بر اکثر به علاوه نماز احتیاط) ذكر في غير واحد من الأخبار (در بسیاری از اخبار) ما يدلّ على أنّ هذا العمل (بناء بر أکثر با نماز احتیاط) محرز للواقع، مثل قوله عليه السّلام: «أ لا اعلّمك شيئا إذا صنعته‏(انجام بدهی آن چیز را)، ثمّ ذكرت (بیاد بیاوری) أنّك نقصت (نمازت را ناقص گذاشتی) أو أتممت، لم يكن عليك شي‏ء؟».

و قد تصدّى (عهده دار شدند) جماعة- تبعا للسيّد المرتضى- لبيان أنّ هذا العملبناء بر أکثر به همراه نماز احتیاط) هو (عمل) الأخذ باليقين و الاحتياط، دون ما يقوله العامّة: من البناء على الأقلّ. و مبالغة الإمام عليه السّلام في هذه الصحيحة بتكرار (هفت مرتبه) عدم الاعتناء بالشكّ، و تسمية ذلك (این عمب = بناء بر أکثر به همراه نماز احتیاط) في غيرها (صحیحه) بالبناء على اليقين و الاحتياط، يشعر بكونه (امام علیه السلام) في مقابل العامّة الزاعمين (گمان می‌کنند) بكون مقتضى البناء على اليقين هو البناء على الأقلّ و ضمّ الركعة المشكوكة. (تا این قسمت از عبارت مرحوم شیخ دو اشکال از چهار اشکال احتمال اول را بیان فرمودند)

۷

تطبق عبارت اشکالات وارده بر احتمال اول در صحیحه سوم زراره / اشکال اول:

(تکرار اشکالات اول و دوم در احتمال اول:) ثمّ لو سلّم ظهور الصحيحة في البناء على الأقلّ المطابق للاستصحاب (احتمال اول)، كان هناك (در این صحیحه) صوارف (موانعی) عن هذا الظاهر، مثل:

(اشکال اول:) تعيّن حملها (صحیحه) حينئذ (هنگامی که ظهور در احتمال اول پیدا کرد) على التقيّة، و هو (حمل بر تقیه) مخالف للأصل (اصل عقلایی).

۸

تطبیق عبارت اشکال سوم بر احتمال اول

(اشکال سوم:) ثمّ ارتكاب الحمل على التقيّة في مورد الرواية، و حمل القاعدة (لا ینقض الیقین بالشک) المستشهد بها (قاعده) لهذا الحكم (بناء بر أقل) المخالف للواقع على بيان الواقع- ليكون التقيّة في إجراء القاعدة في المورد (شک بین سه و چهار) لا في نفسها (قاعده = یعنی خود اصل قاعده را چون علماء قبول دارند در آن تقیه نیست) - مخالفة اخرى للظاهر و إن كان (ارتکاب) ممكنا في نفسه (ذاتاً).

۹

تطبیق عبارت اشکال دوم بر احتمال اول در صحیحه سوم زراره

(اشکال دوم:) مع أنّ هذا المعنى (احتمال اول) مخالف لظاهر صدر الرواية الآبي (امتناع دارد) عن الحمل على التقيّة.

۱۰

تطبیق عبارت اشکال چهارم بر احتمال اول در صحیحه سوم زراره

(اشکال چهارم:) مع أنّ العلماء لم يفهموا منها (صحیحه) إلّا البناء على الأكثر (که احتمال دوم باشد).

إلى غير ذلك (موانع) ممّا يوهن (سست می‌کند) إرادة (اراده کردن امام علیه السلام) البناء على الأقلّ.

۱۱

احتمال سوم در صحیحه سوم زراره:

تا اینجا دو احتمال را بیان کردیم که در احتمال اول چهار اشکال وجود داشت که ذکر کردیم. در احتمال دوم اشکالی بر آن وارد نبود اما دلیل بر حجیّت استصحاب هم نیست)

احتمال سوم: صاحب فصول (ره) می‌فرماید از این صحیحه دو چیز استفاده می‌شود:

۱. حجیّت قاعده استصحاب. زیرا حضرت می‌فرماید لا ینقض الیقین بالشک؛ این لا ینقض الیقین بالشک معنایش این است که اگر کسی شک کرد که آیا رکعت چهارم نمازش را انجام داده است یا انجام نداده است، به صرف این شک حق ندارد بناء بگذارد بر اینکه من انجام دادم و اکتفاء کند به رکعت مردده؛ استصحاب عدم اتیان أکثر هم همین را می‌گوید. پس در اینجا باید بناء را بر أکثر بگذارد با این تفاوت که یک رکعت منفصله که همان نماز احتیاط باشد به جا آورد. در اینجا لا ینقض الیقین بالشک دیگر نحوه عمل را بیان نکرده است بلکه نحوه عمل، ذیل روایت بیان شده است در آنجایی که می‌گوید لا یخلط احدهما بالآخر.

این احتمال هم باطل است.

۱۲

تطبیق عبارت احتمال سوم در صحیحه سوم زراره

(احتمال سوم:) و أمّا احتمال‏ كون المراد من عدم نقض اليقين بالشكّ عدم جواز البناء على وقوع المشكوك (رکعت چهارم) بمجرّد الشكّ- كما هو (عدم جواز بناء) مقتضى الاستصحاب (استصحاب عدم اتیان أکثر) - فيكون مفاده (عدم نقض یقین بالشک): عدم جواز الاقتصار (اکتفاء) على الركعة المردّدة بين الثالثة و الرابعة، و قوله (امام علیه السلام): «لا يدخل الشكّ في اليقين» يراد به (قول امام علیه السلام): أنّ الركعة المشكوك (رکعت چهارم) فيها (رکعت مشکوکه) المبنيّ على عدم وقوعها لا يضمّها (رکعت مشکوکه) إلى اليقين- أعني‏ القدر المتيقّن من الصلاة (که همان سه رکعت باشد) - بل يأتي بها (رکعت مشکوکه) مستقلّة (احتیاطاً) على ما هو مذهب الخاصّة.

فهو مخالف للمذهب ، وموافق لقول العامّة ، ومخالف لظاهر الفقرة الاولى من قوله : «يركع (١) ركعتين بفاتحة الكتاب» ؛ فإنّ ظاهرها ـ بقرينة تعيين الفاتحة ـ إرادة ركعتين منفصلتين ، أعني : صلاة الاحتياط ، فتعيّن أن يكون المراد به القيام ـ بعد التسليم في الركعة المردّدة ـ إلى ركعة مستقلّة ، كما هو مذهب الإماميّة.

المراد من «اليقين» في هذه الصحيحة

فالمراد ب «اليقين» ـ كما في «اليقين» الوارد في الموثّقة الآتية (٢) ، على ما صرّح به السيّد المرتضى ; (٣) ، واستفيد من قوله عليه‌السلام في أخبار الاحتياط : إن كنت قد نقصت فكذا ، وإن كنت قد أتممت فكذا (٤) ـ : هو اليقين بالبراءة ، فيكون المراد وجوب الاحتياط وتحصيل اليقين بالبراءة ، بالبناء على الأكثر وفعل صلاة مستقلّة قابلة لتدارك ما يحتمل نقصه.

وقد اريد من «اليقين» و «الاحتياط» في غير واحد من الأخبار هذا النحو من العمل ، منها : قوله عليه‌السلام في الموثّقة الآتية : «إذا شككت فابن على اليقين» (٥).

المراد من «البناء على اليقين» في الأخبار

فهذه الأخبار الآمرة بالبناء على اليقين وعدم نقضه ، يراد منها : البناء على ما هو المتيقّن من العدد ، والتسليم عليه ، مع جبره بصلاة

__________________

(١) في (ص) والتهذيب : «ركع».

(٢) هي موثّقة إسحاق بن عمّار الآتية في الصفحة ٦٦.

(٣) راجع الانتصار : ٤٩.

(٤) الوسائل ٥ : ٣١٨ ، الباب ٨ من أبواب الخلل الواقع في الصلاة ، الحديث ٣.

(٥) وهي موثّقة إسحاق بن عمّار الآتية في الصفحة ٦٦.

الاحتياط ؛ ولهذا ذكر في غير واحد من الأخبار ما يدلّ على أنّ هذا (١) العمل محرز للواقع ، مثل قوله عليه‌السلام : «ألا اعلّمك شيئا إذا صنعته (٢) ، ثمّ ذكرت أنّك نقصت أو أتممت ، لم يكن عليك شيء؟» (٣).

وقد تصدّى جماعة (٤) ـ تبعا للسيّد المرتضى ـ لبيان أنّ هذا العمل هو الأخذ باليقين والاحتياط ، دون ما يقوله العامّة : من البناء على الأقلّ. ومبالغة الإمام عليه‌السلام في هذه الصحيحة بتكرار عدم الاعتناء بالشكّ ، وتسمية ذلك في غيرها (٥) بالبناء على اليقين والاحتياط ، يشعر بكونه في مقابل العامّة الزاعمين بكون مقتضى البناء على اليقين هو البناء على الأقلّ وضمّ الركعة المشكوكة.

ثمّ لو سلّم ظهور الصحيحة في البناء على الأقلّ المطابق للاستصحاب ، كان هناك صوارف عن هذا الظاهر ، مثل :

__________________

(١) «هذا» من (ت) ، لكن شطب عليها ، والمناسب إثباتها.

(٢) كذا في النسخ ، ولكن في روايتي الوسائل والتهذيب بدل «صنعته» : «فعلته».

(٣) الوسائل ٥ : ٣١٨ ، الباب ٨ من أبواب الخلل الواقع في الصلاة ، الحديث ٣ ، والتهذيب ٢ : ٣٤٩ ، الحديث ١٤٤٨.

(٤) منهم السيّد الطباطبائي في الرياض ٤ : ٢٤٠ ، والمحقّق النراقي في مستند الشيعة ٧ : ١٤٦ ، وصاحب الجواهر في الجواهر ١٢ : ٣٣٤ ، وأشار إليه المحقّق في المعتبر ٢ : ٣٩١ ، والعلاّمة في المنتهى (الطبعة الحجرية) ١ : ٤١٥ ـ ٤١٦ ، والحرّ العاملي في الوسائل ، ذيل موثّقة إسحاق بن عمّار.

(٥) مثل : موثّقة اسحاق بن عمّار الآتية في الصفحة ٦٦ ، ومثل : المروي عن قرب الإسناد : «رجل صلّى ركعتين وشكّ في الثالثة ، قال يبني على اليقين ...» ، انظر الوسائل ٥ : ٣١٩ ، الباب ٩ من أبواب الخلل الواقع في الصلاة ، الحديث ٢.

تعيّن حملها حينئذ على التقيّة ، وهو مخالف للأصل.

ثمّ ارتكاب الحمل على التقيّة في مورد الرواية ، وحمل القاعدة المستشهد بها لهذا الحكم المخالف للواقع على بيان الواقع ـ ليكون التقيّة في إجراء القاعدة في المورد لا في نفسها ـ مخالفة اخرى للظاهر وإن كان ممكنا في نفسه.

مع أنّ هذا المعنى مخالف لظاهر صدر الرواية الآبي عن الحمل على التقيّة.

مع أنّ العلماء لم يفهموا منها إلاّ البناء على الأكثر.

إلى غير ذلك ممّا يوهن إرادة البناء على الأقلّ.

وأمّا احتمال (١) كون المراد من عدم نقض اليقين بالشكّ عدم جواز البناء على وقوع المشكوك بمجرّد الشكّ ـ كما هو مقتضى الاستصحاب ـ فيكون مفاده : عدم جواز الاقتصار على الركعة المردّدة بين الثالثة والرابعة ، وقوله : «لا يدخل الشكّ في اليقين» يراد به : أنّ الركعة المشكوك فيها المبنيّ على عدم وقوعها لا يضمّها إلى اليقين ـ أعني (٢) القدر المتيقّن من الصلاة ـ بل يأتي بها مستقلّة على ما هو مذهب الخاصّة.

ففيه : من المخالفة لظاهر (٣) الفقرات الستّ أو السبع ما لا يخفى على المتأمّل ؛ فإنّ مقتضى التدبّر في الخبر أحد معنيين :

__________________

(١) هذا الاحتمال من صاحب الفصول في الفصول : ٣٧١.

(٢) في (ه): «يعني».

(٣) في (ت) ، (ص) و (ظ): «لظواهر».