درس فرائد الاصول - استصحاب

جلسه ۳۰: ادله حجیت استصحاب ۴

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

۲

سیر بحث

آنچه در گذشته بیان کردیم:

بحث ما در صحیحه دوم زراره بود؛ زراره در این صحیحه شش سؤال از امام علیه السلام می‌کند. در سؤال سوم زراره و جواب امام علیه السلام دو احتمال وجود دارد:

(سؤال سوم زراره این بود که به حضرت عرض کرد من ظن دارم که نجاست به لباس من برخورد کرده ولی یقین ندارم؛ در لباسم جستجو می‌کنم اما نجاست را پیدا نمی‌کنم. بعد از آنکه نمازم تمام شد آن نجاست را در لباسم پیدا کردم)

احتمال اول: این نجاستی که زراره بعد از نماز دیده است همان نجاستی بوده است که قبل از نماز بر او مخفی مانده بوده. یعنی تمام نماز زراره در لباس نجس واقع شده است. حال امام در اینجا به زراره می‌فرماید لباست را بشور اما آن نماز را دیگر اعاده نکن، زیرا نقض یقین با شک حرام است. و مراد امام از آن شک، شکی است که برای زراره قبل از ورود به نماز پیدا شده است.

مرحوم شیخ (ره) می‌فرماید این احتمال اول دو اشکال دارد:

اشکال اول: این حرام بودن نقض یقین با شک، علت می‌شود برای جواز دخول در نماز؛ علت نمی‌شود برای عدم اعاده.

شریف العلماء از این اشکال دو جواب داده است:

جواب اول: حرمت نقض یقین با شک علت برای عدم اعده هست منتهی علت مع الواسطه.

اشکال شیخ به جواب اول: این جواب مردود است؛ زیرا ظاهر روایت این است که حرمت نقض یقین با شک علت است برای عدم اعاده آن هم علت بدون واسطه.

۳

جواب دوم شریف العلماء به اشکال اول شیخ

جواب دوم شریف العلماء از اشکال اول شیخ انصاری (حرمت نقض یقین با شک علت برای عدم اعاده نیست):

مرحوم شریف العلماء می‌فرماید این تعلیل امام علیه السلام بسیاری تعلیل جالبی است؛ امام می‌فرماید اقای زراره این نمازی را که خواندی اعاده نکن زیرا نقض یقین با شک حرام است.

روایات استصحاب به ما می‌گوید نقض یقین با شک حرام است، به عبارت دیگر اخبار استصحاب می‌گوید در زمان شک باید تمامی آثار متیقن را بار بکنید. مثلاً زراره طبق احتمال اول یقین داشته است که لباسش طاهر است او در حال شک باید تمامی آثار این یقین را بار کند مانند جواز دخول در نماز، عدم اعاده؛ حال امام به زراره می‌فرماید نمازت را اعاده نکن تا یقینت را به وسیله شک نقض نکرده باشی؛ پس تعلیل امام علیه السلام می‌شود درست.

اشکال مرحوم شیخ (ره) به جواب دوم شریف العلماء: طهارت بر دو نوع است:

۱. طهارت یقینیه؛ مانند اینکه من با این لباس وارد نماز می‌شوم؛ بعد از این عقل می‌گوید این مأتی به شما مطابق با مأموربه است و نمازی که خواندید نیازی به اعاده ندارد. حاکم به عدم اعاده عقل است.

۲. طهارت استصحابیه: مانند اینکه من یقین دارم که لباسم پاک است، بعد شک می‌کنم که آیا آن لباس پاک است یا خیر؟. استصحاب می‌کنم طهارت آن را و با آن لباس وارد نماز می‌شوم. بعد از ورود به نماز انکشف الخلاف که لباس پاک نبوده. ما در اینجا حق نداریم بر این استصحاب، عدم اعاده را مترتب کنیم. و لذا به آقای شریف العلماء عرض می‌کنیم شما که می‌گوئید استصحاب می‌گوید عدم اعاده را بر من مترتب کن، حق ندارید عدم اعاده بر این طهارت استصحابی مترتب شود؛ زیرا حاکم به عدم اعاده عقل است و اثر عقلی بر مستصحب مترتب نمی‌شود؛ فقط آثار شرعی است که بر مستصحب مترتب می‌شود.

۴

اشکال دوم شیخ انصاری به احتمال اول:

اشکال دوم: مرحوم شیخ (ره) می‌فرماید اگر کسی بگوبد مراد از سؤال سوم زراره احتمال اول است، لازمه این احتمال، امر عجیبی است و آن اینکه

طبق احتمال اول سؤال زراره این بود که زراره تمام نمازش در لباس نجس واقع شده است؛ اما امام علیه السلام فرمودند اعاده لازم نیست؛ پس طبق احتمال اول معنایش این می‌شود که امام علیه السلام به زراره فرموده نیازی به اعاده نماز نیست. ولی در سؤال ششم زراره، امام علیه السلام در ابتدای جوابشان می‌فرماینداگر کسی قسمتی از نمازش در نجاست واقع شود؛ نمازش باطل است و باید اعاده کند؛ حال اگر سؤال سوم زراره را طبق احتمال اول در نظر بگیریم اینگونه می‌شود که شخصی تمام نمازش در نجاست بوده و حضرت به او فرموده اعاده لازم نیست.

۵

جواب سید صدر از اشکال دوم مرحوم شیخ

جواب سید صدر از اشکال دوم مرحوم شیخ: 

سید صدر می‌فرماید فرق است بین سؤال سوم و سؤال ششم زاره؛ در سؤال سوم زراره قبل از دخول در نماز علم نداشته به اینکه لباسش نجس است (نه علم تفصیلی و نه علم اجمالی) و لکن در سؤال ششم در ابتدای جواب امام علیه السلام در مورد شخصی است که قبل از دخول در نماز اجمالا علم داشته که لباسش نجس است؛ و شخصی که اجمالا علم دارد که لباسش نجس است خق ورود به نماز را ندارد.

ایراد مرحوم شیخ به جواب سید صدر: مرحوم شیخ می‌فرماید این جواب باطل است؛ زیرا خلاف ظاهر است؛ ظاهر این است که پاسخ امام علیه السلام درباره شخصی که علم ندارد و شک بدوی دارد.

۶

تطبیق عبارت جواب دوم شریف العلماء به اشکال اول شیخ

(جواب دوم شریف العلماء به اشکال اول مرحوم شیخ به احتمال اول از سؤال سوم زراره:) و دعوى (ادعای شریف العلماء): أنّ من (بعضی از) آثار الطهارة السابقة (طهارت لباس قبل از ظن به اصابت نجاست) إجزاء الصلاة معها (طهارت) و عدم وجوب الإعادة لها (صلاة)، فوجوب الإعادة نقض لآثار الطهارة السابقة. مدفوعة (ادعای شریف العلماء مدفوع است): بأنّ الصحّة الواقعيّة (صحت واقعیه نماز) و عدم الإعادة للصلاة مع الطهارة المتحقّقة سابقا (طهارت یقینیه نه استصحابیه)، من الآثار العقليّة الغير المجعولة للطهارة المتحقّقة (طهارت یقینیه)؛ لعدم معقوليّة عدم الإجزاء (اعاده) فيها (طهارت یقینیه)،

۷

تطبیق عبارت اشکال دوم مرحوم شیخ بر احتما اول

(اشکال دوم شیخ بر احتمال اول از سؤال سوم زراره:) مع أنّه (احتمال اول) يوجب الفرق (فرق گذاشتن امام علیه السلام) بين وقوع تمام الصلاة مع النجاسة (که سؤال سوم زراره بود) فلا يعيد و بين وقوع بعضها (صلاة) معها (نجاست) فيعيد (که سؤال ششم زراره بود و اول جواب امام علیه السلام)، كما هو (اعاده در فرض وقوع بعض نماز در نجاست) ظاهر قوله عليه السّلام بعد ذلك (سؤال ششم): «و تعيد إذا شككت (شک کرده بودی تو قبل از نماز) في موضع منه (لباس) ثمّ رأيته (در اثناء نماز خون را دیدی)».

۸

تطبیق عبارت جواب سید صدر از اشکال دوم مرحوم شیخ

(جواب شید صدر از اشکال دوم مرحوم شیخ:) إلّا أن يحمل هذه الفقرة (سؤال ششم) - كما استظهره (حمل را) شارح الوافية (سید صدر) - على ما لو علم (اگر می‌دانست مکلّف اجمالا) الإصابة (برخورد نجاست به لباس را) و شكّ في موضعها (نجاست) و لم يغسلها (نجاست را) نسيانا (به خاطر فراموشی)، (رد فرمایش مرحوم سید صدر:) و هو (حمل) مخالف لظاهر الكلام و ظاهر قوله عليه السّلام بعد ذلك (کلام): «و إن لم تشكّ ثمّ رأيته... الخ».

۹

احتمال دوم در سؤال سوم زراره

احتمال دوم: زراره به امام عرض کرد من ظن دارم که این لباسم نجس است؛ یقین ندارم؛ یعنی در لباسم دقت می‌کنم اما نجاست را پیدا نمی‌کنم؛ بعد از اینکه نمازم را خواندم و تمام شد نجاست را پیدا می‌کنم. احتمال دوم این است که این نجاستی که زراره بعد از نماز دیده، احتمال دارد بعد از نماز بر روی لباس او افتاده باشد.

مراد امام علیه السلام از الیقین همان یقین به طهارت قبل از ظن به اصابت نجاست است. مراد امام علیه السلام از شک؛ شک در نجس بودن لباس در حین نماز است. و امام علیه السلام می‌فرماید آن یقین به طهارت سابق را با این شک نقض نکن.

مرحوم شیخ (ره) می‌فرماید این احتمال دوم یک حسن دارد و یک قبح: حسنش در این است که دو اشکالی که بر احتمال اول وارد بود بر این احتمال وارد نیست. زیرا در این فرض اگر زاره نماز را اعاده کند، یقین را با شک نقض کرده است نه با یقین که در احتمال اول اشکال شد. قبح آن این است که خلاف ظاهر روایت است؛ چون زراره به امام عرض کرد من ظن به نجاست لباسم دارم و یقین ندارم چون هر ه در لباس گشتم نجاستی پیدا نکردم؛ این ظاهرش این است که این نجاستی که زراره بعد از نماز دیده همان نجاستی بوده که قبل از نماز بر او مخفی بوده (یعنی همان احتمال اول)

۱۰

تطبیق عبارت احتمال دوم در سؤال سوم زراره

(احتمال دوم در سؤال سوم زراره:) و الثاني: أن يكون مورد السؤال (سؤال زراره) رؤية النجاسة بعد الصلاة مع احتمال وقوعها (نجاست) بعدها (صلاة)، فالمراد: أنّه (شأن) ليس ينبغي أن تنقض (نقض کنی توی زراره)‏ يقين الطهارة بمجرّد احتمال وجود النجاسة حال الصلاة.

(حسن احتمال دوم:) و هذا الوجه سالم عمّا يرد على الأوّل، (قبح احتمال دوم:) إلّا أنّه (احتمال دوم) خلاف ظاهر السؤال.

«لا ينقض اليقين بالشكّ أبدا» ، عدم إيجاب إعادة الوضوء ، فافهم ؛ فإنّه لا يخلو عن دقّة.

ودعوى : أنّ من آثار الطهارة السابقة إجزاء الصلاة معها (١) وعدم وجوب الإعادة لها ، فوجوب الإعادة نقض لآثار الطهارة السابقة (٢).

مدفوعة : بأنّ الصحّة الواقعيّة وعدم الإعادة للصلاة مع الطهارة المتحقّقة سابقا ، من الآثار العقليّة الغير المجعولة للطهارة المتحقّقة ؛ لعدم معقوليّة عدم الإجزاء فيها ، مع أنّه يوجب الفرق بين وقوع تمام الصلاة مع النجاسة فلا يعيد وبين وقوع بعضها معها فيعيد ، كما هو ظاهر قوله عليه‌السلام بعد ذلك : «وتعيد إذا شككت في موضع منه ثمّ رأيته». إلاّ أن يحمل هذه الفقرة ـ كما استظهره شارح الوافية (٣) ـ على ما لو علم الإصابة وشكّ في موضعها ولم يغسلها نسيانا ، وهو مخالف لظاهر الكلام وظاهر قوله عليه‌السلام بعد ذلك : «وإن لم تشكّ ثمّ رأيته ... الخ».

والثاني : أن يكون مورد السؤال رؤية النجاسة بعد الصلاة مع احتمال وقوعها بعدها ، فالمراد : أنّه ليس ينبغي أن تنقض (٤) يقين الطهارة بمجرّد احتمال وجود النجاسة حال الصلاة.

وهذا الوجه سالم عمّا يرد على الأوّل ، إلاّ أنّه خلاف ظاهر السؤال. نعم ، مورد قوله عليه‌السلام أخيرا : «فليس ينبغي لك ... الخ» هو

__________________

(١) لم ترد «معها» في (ر).

(٢) هذه الدعوى من شريف العلماء أيضا.

(٣) شرح الوافية (مخطوط) : ٣٦١.

(٤) في (ر) ، (ص) و (ظ): «ينقض».