درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۴۶: صلاة المسافر (۴)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

نکات پایانی شرط اول

آخرین مطلبی که در جلسه گذشته بیان شد، به شرح ذیل بود.

مرحوم مصنف در شرط اول فرمود: قصد مسافت شرعی را باید داشته باشد. این عبارت به آن معنا است که خود مسافت به تنهایی مهم نیست. آنچه که مهم است این است که شخص از ابتدا قصد رفتن به آن مسافت شرعی را داشته باشد تا مسافر محسوب شود.

مرحوم شهید از کلمه قصد استفاده کرد که اگر کسی از ابتدا قصد مسافت شرعی را نداشته باشد، هرچند که مسافت شرعی را طی کند اما نماز او قصر نمی‌باشد. در این رابطه مثال‌هایی را بیان فرمود. مثل کسی که به دنبال حاجتی می‌رود و نمی‌داند که چه مقدار را می‌خواهد طی مسافت کند. مثل کسی که تابع و اسیر شخصی است که مسلط بر او است. مثل زوجه و عبد که احتمال طلاق و عتق دارند.

سه نکته در این قسمت باقی مانده است که لازم است بیان شود.

نکته اول: اگر شخص تابع (چه اسیر باشد که تابع متغلب است. چه زوجه باشد که تابع شوهر است و چه عبد باشد که تابع مولای خودش است.) ظن به بقاء همراهی داشته باشد. یعنی گمانش این باشد که همراه متغلب یا شوهر یا مولا هست و به واسطه ظنی که دارد، قصد مسافت کند. هرچند که قصد مسافت به تبع باشد، نمازش قصر می‌شود. بنابر این، اگر قصد مسافت را کرد، هرچند که به تبع باشد؛ بخاطر این که ظن به بقاء همراهی دارد، نمازش قصر می‌شود.

نکته دوم: اگر به حد مسافت شرعی رسید. یعنی شخصی که بدون قصد حرکت کرده است، اگر به ۸ فرسخ رسید. در مسیر برگشت دیگر نیاز نیست قصد داشته باشد. در این صورت، قصد مسافت قهری است. چون مسافت برگشت، ۸ فرسخ هست و لازم نیست که قصد مسافت کند. لذا در مسیر برگشت نمازش قصر می‌شود. هرچند در مسیر رفت به جهت این که قصد ۸ فرسخ را نداشت، نمازش را تمام اقامه کرده بود.

نکته سوم: در صورتی که مقداری از مسافت رفتن را با قصد حرکت کرده باشد. مثلا یک فرسخ، یک فرسخ به جلو حرکت می‌کند و در پایان به او گفتند که حاجتی که به دنبال او می‌روی، ۳ فرسخ جلوتر است. این شخص، ۳ فرسخ را قصد می‌کند. اگر ۳ فرسخ از مسیر رفتن را با قصد حرکت کرده است و طبیعتا ۳ فرسخ از مسافت شرعی کمتر است. اگر قبل از آن که قصد کند، ۳ فرسخ را بدون قصد جلو آمده باشد. ۳ فرسخ را بدون قصد حرکت کرده است و اکنون نیز ۳ فرسخ را با قصد حرکت می‌کند که در مجموع ۶ فرسخ حرکت کرده است. در این صورت مسیر برگشت نیز ۶ فرسخ خواهد بود. سوال آن است که آیا می‌تواند ۳ فرسخی از مسیر رفت که با قصد حرکت می‌کند را ضمیمه کند به مقدار ۶ فرسخی که در مسیر برگشت باید طی مسیر کند (هرچند که متصلا باشد. یعنی به حاجت خود می‌رسد و برمی گردد و در آن مکان توقف نمی‌کند.)؟

مرحوم شهید می‌فرماید: ما بقی رفتن که قصد سفر داشته است را نمی‌تواند به مسیر برگشت ضمیمه کند. بنابر این، در فرض عدم اتصال که مسیر رفت به مسیر برگشت، متصل نباشد، ضمیمه قطعا منتفی است. اما حتی اگر مسیر رفت به مسیر برگشت متصل باشد، نمی‌تواند آن مقداری از مسیر رفت را که با قصد حرکت کرده را به مسیر برگشت ضمیمه کند و نتیجه بگیرد که مجموع این‌ها چون از ۸ فرسخ بیشتر شد، مسافر محسوب می‌شود و نماز او قصر می‌شود.

۴

تطبیق نکات پایانی شرط اول

(نکته اول) ولو ظنّ التابع (اگر ظن داشته باشد شخص تابع. تابع خواه تابع متغلب باشد یا زوجه و عبد باشد که تابع شوهر و مولا است. اگر تابع گمان داشته باشد) بقاءَ الصحبة (بقاء همراهی را. به عبارت دیگر، گمانش این است که همراه این شخص می‌ماند.) قصّر مع قصد المسافة (اگر قصد مسافت دارد باید نماز را به قصر اقامه کند) ولو تبعاً (ولو کان قصد المسافة تبعا). (نکته دوم) وحيث يبلغ المسافة يقصّر في الرجوع مطلقاً (کسی که بدون قصد حرکت می‌کند؛ به قدری حرکت می‌کند که به مسافت شرعی می‌رسد. یعنی ۸ فرسخ را می‌پیماید. در این صورت، هرچند به خاطر این که در مسیر رفت قصد مسافت را نداشت باید نماز را تمام اقامه می‌کرد اما همین مسیر ۸ فرسخی را بر می‌گردد باید نماز را قصر اقامه کند. مطلقا یعنی بدون این که در برگشت نیاز به قصد مسافت داشته باشد. در حقیقت قصد مسافت در مسیر برگشت، قهرا وجود دارد.) ولا يضمّ إليه (نکته سوم) ما بقي من الذهاب بعد القصد (ضمیمه نمی‌کند مسافر به آن مسافت رجوع. ضمیر الیه به مسافت رجوع برگشت دارد. یعنی اگر مسافت برگشتن، کمتر از ۸ فرسخ است. مثلا مسافت برگشتن، ۶ فرسخ است. شهید می‌فرماید: حق ندارد ضمیمه کند به آن مسافت برگشت که ۶ فرسخ است، مقداری از مسافتی که در رفتن باقی مانده بعد از قصد سفر. مثلا ۳ فرسخ از مسیر رفت را با قصد حرکت می‌کند. ۳ فرسخی که در انتهاء رفتن با قصد می‌رود را نمی‌تواند به ۶ فرسخ برگشت ضمیمه کند و نتیجه بگیرد که ۳ فرسخ + ۶ فرسخ = ۹ فرسخ و در نتیجه باید نماز را به قصر اقامه کند.) متّصلاً به (اگر برگشت به رفت متصل نباشد که قطعا نمی‌توان ضمیمه کرد. حتی اگر مسیر رفتن به برگشتن متصل باشد، نمی‌توان آن‌ها را به یکدیگر ضمیمه کرد.) ممّا يقصر عن المسافة. (این عبارت، بیان ما در ما بقی من الذهاب است. آن مابقی من الذهاب بعد القصد از آن مقداری که یقصر عن المسافة. یعنی در حقیقت آن مقداری از ذهاب که بعد از قصد می‌رود کمتر از مسافت شرعی است، و الا اگر بیشتر از مسافت شرعی باشد آن مقدار باقی مانده از ذهاب، نماز قصر می‌شود و نیازی به ضمیمه نداریم. اما اگر مقدار باقی مانده از ذهاب که با قصد سفر می‌رود، کمتر از مسافت شرعی باشد. در این صورت ضمیمه جایز نیست و نماز قصر نیست.)

۵

شرط دوم:  قواطع السفر (مورد اول)

شرط دوم: قواطع السفر

در بین سفر، قواطع السفر محقق نشود. ممکن است که شخصی از ابتدا قصد کرده باشد که ۱۰ فرسخ حرکت کند اما در ۶ فرسخی به جایی می‌رسد که سفر او را قطع می‌کند. چون سفر او قطع می‌شود، راهی که پیموده ۶ فرسخ است و راهی که مانده ۴ فرسخ است. یعنی ۱۰ فرسخ تقسیم به ۶ فرسخ و ۴ فرسخ می‌شود و نماز او نه قبل از قاطع سفر و نه بعد از قاطع سفر، قصر نمی‌شود.

سوال: قواطع سفر چه اموری هستند؟

پاسخ: مرحوم شهید، سه مورد برای قواطع السفر بیان می‌فرماید.

مورد اول: سفر شخص به مرور او به منزلش قطع شود. یعنی نباید قطع کند سفر او را قبل از رسیدن به ۸ فرسخ، مرور او به منزلش. اگر بعد از رسیدن به ۸ فرسخ بخواهد قطع کند، اشکالی ندارد. مثلا از نقطه‌ای که حرکت می‌کند بعد از ۱۲ فرسخ، به منزل خودش می‌رسد. در این صورت چون قبل از رسیدن به منزل خودش، ۸ فرسخ را پیموده است، نمازش قصر می‌شود. اما اگر قبل از رسیدن به ۸ فرسخ به منزل خودش برسد، خود مرور به منزل باعث می‌شود که سفر او قطع شود و چون سفر قطع می‌شود در این صورت قاطع السفر سبب می‌شود که نماز قصر نشود. چون از شرایط قصر نماز آن است که قواطع السفر برای شخص محقق نشود.

سوال: منظور از منزل چیست؟ مراد از منزل شخص، چه محلی است؟

پاسخ: مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: صرفا مراد از منزل، ملک شخصی یا اجاره‌ای نیست. مراد آن است که یا آن محل ملک آن شخص باشد. خواه زمین زراعتی باشد که آن زمین را وطن خویش قرار داده است. مثلا در جایی زمین زراعتی خریده است و آنجا را وطن خویش قرار داده است. خواه مانند شهری باشد که از حدود شرعی این شهر (از حد ترخص)، ۶ ماه یا بیش از ۶ ماه به نیت اقامت در آن شهر مانده است. اقامتی که موجب اتمام نماز است، نه اقامتی که معصیت سبب اتمام نماز بوده است. خود اقامت باید سبب اتمام نماز باشد، نه معصیت. البته ۶ ماهی که بیان شد، لازم نیست که بصورت متوالی و پی در پی باشد بلکه می‌تواند متفرق و با فاصله باشد. اگر ۶ ماه در جایی که ملکی در آنجا خریداری کرده است، اقامت کرد، چه بصورت متوالی و چه بصورت متفرق، وطن او محسوب می‌شود و لذا هنگامی که آن مکان وطن او محسوب شد، اگر به آن مکان مرور کند، قاطع السفر محسوب می‌شود.

صور مذکور مربوط به جایی می‌شود که شخص در آن مکان، ملکی دارد. مورد دیگر جایی است که قصد اقامه علی الدوام در آن محل دارد. البته به شرطی که در آن محل، ۶ ماه اقامت کرده باشد، هرچند که در آن جا ملکی نداشته باشد. در این صورت نیز آن مکان، منزل او محسوب می‌شود.

البته در مورد اول، اگر ملک از ملکیت شخص خارج شود و در مورد دوم اگر نیت اقامه علی الدوام را نداشته باشد، با دیگران مساوی خواهد بود. یعنی با گذر از این مکان دیگر قاطع سفر محسوب نمی‌شود.

۶

تطبیق شرط دوم:  قواطع السفر (مورد اول)

﴿ وأن لا يقطع السفر بمروره على منزله ﴾ (قطع نکند سفر را به مرور بر منزلش. یعنی بواسطه مرور بر منزل، سفر قطع نشود. لذا اگر از ابتدا ۱۰ فرسخ را قصد کرده است اما در ۶ فرسخی مرور به منزلش می‌شود. در این صورت نماز قصر نمی‌شود. منزل کجا است؟) وهو (منزل) ملكُه (جایی است که ملک او است. مثل زمین زراعتی یا خانه‌ای است که خریداری کرده است.) من العقار الذي قد استوطنه (یا زمین زراعتی است که آن زمین را برای خودش وطن قرار داده است.)، أو بلدُه (در کتاب روی دال، ضمه قرار داده است. به نظر می‌رسد که بلدِه باید باشد. زیرا عطف به العقار می‌شود. یعنی ملک او که می‌تواند ملک آن عقار باشد و می‌تواند که آن ملک در بلد باشد.) الذي لا يخرج عن حدودها الشرعيّة ستّة أشهر فصاعداً (آن بلدی که خارج نشده باشد از حدود شرعیه آن بلد. از حد ترخص، ۶ ماه یا بیشتر، خارج نشده است، به نیت اقامه. به نیت اقامه یعنی اگر ۶ ماه را مرددا مانده باشد، کافی نیست که وطن او محسوب شود. بلکه باید نیت اقامت داشته باشد.) بنيّة الإقامة الموجبة للإتمام (نیت اقامتی که موجب اتمام است نه ماندن در آن مکان به جهت معصیت بوده و معصیت موجب اتمام نماز باشد. ۶ ماه چه متوالی باشد و چه متفرق.)، متواليةً أو متفرّقةً (خارج نشده باشد ۶ ماه را چه متوالیا و چه متفرقة. بنابر این یا باید ملک داشته باشد، یا)، أو منويّ الإقامة (منويّ الإقامة، عطف می‌شود به ملکه. یعنی منزل یا ملک است یا محلی که نیت اقامه علی الدوام دارد. یعنی قصدش آن است که دائم در این مکان بماند.) على الدوام مع استيطانه المدّة (به شرط این که مانده باشد در آن محل به مدت ۶ ماه. یعنی از روز اولی که قصد ماندن دائم می‌کند فایده ندارد و باید ۶ ماه بگذرد تا این محل، وطن او شود.) وإن لم يكن له به ملكٌ (ولو نبوده باشد برای او در این محل، ملکی. یعنی صرف نیت اقامه علی الدوام برای او کفایت می‌کند. بنابر این، یک ملک و یک منوی الاقامة، بیان شد). ولو خرج الملك عنه أو رجع عن نيّة الإقامة ساوى غيره (اگر خارج شود ملک از ملکیت این شخص یا برگردد از نیت اقامه علی الدوام؛ با دیگران مساوی می‌شود. به عبارت دیگر، در این صورت این محل، منزل او محسوب نمی‌شود که اگر از آن عبور کند، قاطع السفر برای او محسوب شود.

پس اگر به منزل مرور کند، قاطع سفر می‌شود.)

۷

مورد دوم از قاطع سفر

قاطع دوم جایی است که در وسط راه، در مکانی، نیت ده روز می‌کند. مثلا هنگامی که از شهر خود خارج شد، نیت نمود که ۱۰ فرسخ حرکت کند. اما هنگامی که به ۶ فرسخی رسید، قصد نمود که در آنجا ۱۰ روز اقامت کند. پس از آن که ۱۰ روز در آن مکان اقامت کرد، ۴ فرسخ باقی مانده را طی نمود. مرحوم شهید می‌فرماید: این شخص باید نماز را بصورت تمام اقامه کند. هرچند که قصد ۱۰ فرسخ را داشت اما چون در ابتدای ۶ فرسخ، قصد دارد که ۱۰ روز اقامت کند، نیت اقامت ۱۰ روز در وسط راه، قاطع سفر محسوب می‌شود. هنگامی که قاطع سفر باشد، نمی‌تواند نماز را بصورت قصر اقامه کند.

نکته اول: باید توجه داشت که مراد از عشرة ایام، ۱۰ روز کامل است. به همراه شب‌های وسط آن. یعنی در شب‌های بین ۱۰ روز (۹ شب وسط)، قصد خروج از آن محل را نداشته باشد. مهم آن است که ۱۰ روز کامل و ۹ شب وسط را قصد اقامت کرده باشد. البته شب آخر (شب دهم) لازم نیست.

نکته دوم: نیت اقامه عشره می‌تواند حقیقی باشد و می‌تواند حکمی باشد. یعنی لازم نیست که حتما حقیقی باشد بلکه می‌تواند حکمی نیز باشد. به این معنا که سفر او به آن محل، معلق به کاری است که عادتا ۱۰ روز به طول می‌انجامد. هرچند که خود شخص نمی‌خواهد ۱۰ روز در آن محل اقامه کند. در این صورت نیز کافی است که قاطع سفر محقق شود.

۸

مورد سوم از قاطع سفر

مورد سوم از قواطع السفر آن است که پیش از رسیدن به ۸ فرسخ، ۳۰ روز بدون نیت اقامه و بصورت مردد در محلی اقامت کند. اگرچه اصل سفر برای او قطعی است اما نمی‌داند که چه زمانی حرکت می‌کند. لذا این شخص اگر از ابتدا نیت ۱۰ فرسخ دارد اما در ابتدای ۳ فرسخی منتظر کاروان می‌شود و این انتظار ۳۰ روز به طول می‌انجامد. هنگامی که ۳۰ روز در آن محل اقامت کرد، نمازش کامل می‌شود. هنگامی که نماز کامل شود دیگر ۷ فرسخی که بعدا می‌خواهد ادامه دهد، نمازش قصر نیست. زیرا از جایی که ۳۰ روز بصورت مردد مانده است و سفرش را قطع کرده است باید مسافت شرعی (۸ فرسخ) را طی کند درحالی که اکنون ۷ فرسخ را طی می‌کند. لذا نه در ۳۰ روز و نه بعد از آن، نمازش به قصر اقامه نمی‌شود.

پس از آن که سه مورد از قواطع السفر را ذکر نمود، چنین می‌فرماید: در زمانی که سفر او به یکی از سه مورد مذکور، قطع شود اگر بخواهد نمازش قصر شود باید از آن محل که می‌خواهد سفر جدید را آغاز کند، قصد مسافت جدید داشته باشد. لذا باید نماز را بعد از خروج از آن محل تمام اقامه کند تا هنگامی که قصد مسافت جدید بکند. تفاوتی هم ندارد که تصمیم به عود محل اقامت داشته باشد یا خیر.

۹

تطبیق مورد دوم و سوم از قاطع سفر

(مورد دوم از قواطع السفر) ﴿ أو نيّةِ مُقام عشرة ﴾ (نیة را عطف به مروره علی منزله می‌شود. یعنی این که قطع نکند سفر را بواسطه نیت اقامه ۱۰ روز.) أيّام تامّة بلياليها متتالية (به نیت اقامت ۱۰ روز کامل به همراه شب‌های وسط آن. یعنی اگر از ابتدای صبح روز اول تا انتهای روز دهم، ده روز کامل می‌شود. در وسط آن ۹ شب باقی می‌ماند. می‌فرماید: شب‌ها نیز نباید قصد خروج داشته باشد.)، ولو بتعليق السفر على ما لا يحصل عادةً في أقل منها (هرچند نیت ماندن در این جا قصد خودش نباشد. هرچند بواسطه معلق بودن سفر بر آنچه که حاصل نمی‌شود عادتا در اقل از ۱۰ روز. به عبارت دیگر، کاری در اینجا دارد که باید حتما ۱۰ روز را در این محل اقامت کند. هرچند که خودش قصد اقامت را نداشته باشد.

با این عبارت می‌خواهد بیان فرماید که نیت قصد اقامت ۱۰ روز می‌تواند حکمی باشد. به این معنا که کار او معلق بر ۱۰ روز ماندن است و الا خودش قصد اقامت ۱۰ روز را ندارد. مورد سوم از قواطع السفر) ﴿ أو مُضيِّ ثلاثين يوماً ﴾ (یعنی أن لا يقطع السفر بمُضيِّ ثلاثين يوماً. ۳۰ روز در محلی بماند) بغير نيّة الإقامة وإن جزم بالسفر (اگرچه نسبت به اصل سفر جزم دارد اما نمی‌داند که در چه هنگامی سفر می‌کند.) ﴿ في مصرٍ ﴾ (در یک مصر. مصر در لغت به معنای شهر، بلد و مدینه است. ایشان می‌فرماید: مراد از مصر این موارد نیست بلکه مراد از مصر) أي في مكان معيّن (مکان معین است. ممکن است که در وسط بیابان، مانده باشد. هرچند که ۳۰ روز در آن مکان بماند، بعد از ۳۰ روز نمازش کامل می‌شود). أمّا المصر بمعنى المدينة أو البلد (مصر به معنای شهر یا بلد) فليس بشرط (شرط نیست آنجایی که ۳۰ روز حتما می‌ماند، شهر یا بلد باشد. بلکه در بیابان هم که باشد، این حکم را دارد). ومتى كملت الثلاثون (هنگامی که ۳۰ روز در آنجا باقی ماند) أتمّ بعدها ما يصلّيه قبل السفر ولو فريضةً. (تمام می‌شود نماز او بعد از ۳۰ روز، آن نمازی که در آنجا اقامه می‌کند، قبل از این که از آن مکان بخواهد به محلی سفر کند، هرچند که یک فریضه باشد.

این که می‌فرماید بعدش کامل است، ظاهر آن است که قبلش نمازش قصر است. مراد از این که قبلش قصر است، جایی است که از اول نمی‌دانست که می‌خواهد در این مکان ۳۰ روز اقامت کند. از ابتدا قصد ۱۰ فرسخ را داشت اما هنگامی که ۳ فرسخ را طی کرد، مجبور شد که توقف کند. این توقف ۳۰ روز بصورت مردد ادامه یافت. این شخص چون از ابتدا قصد ۱۰ فرسخ را داشته است، طبیعتا نماز را قصر اقامه می‌کرده است. اما اکنون که ۳۰ روز اقامت کرد، پس از آن باید نماز را بصورت تمام اقامه کند. هرچند که بعد از آن می‌خواهد ۷ فرسخ را طی کند اما در آن ۷ فرسخ، مسافر محسوب نمی‌شود.) ومتى انقطع السفر بأحد هذه (هنگامی که سفرش بواسطه یکی از موارد سه گانه‌ای که بیان شد، قطع شد) افتقر العود إلى القصر (نیاز دارد برگشتن به نماز قصری) إلى قصد مسافةٍ جديدة (از این به بعد باید یک مسافت ۸ فرسخی جدیدی را قصد کند.)، فلو خرج بعدها (اگر خارج می‌شود بعد از قواطع سه گانه) بقي على التمام (نمازش تمام است) إلى أن يقصد المسافة (تا هنگامی که مسافت ۸ فرسخی را قصد کند.)، سواء عزم على العود إلى موضع الإقامة أم لا. (در این که نمازش را باید تمام بخواند، تفاوتی ندارد که قصد عود به محل اقامه را داشته باشد یا نداشته باشد.)

۱۰

نیت اقامه ۱۰ روز یا ورود در اوطان مختلف

نکته: اگر کسی از ابتدای سفرش، نیت اقامت ۱۰ روزه در مواطن و محل‌های متعدد را داشته باشد یا در منازل یا اوطان متعددی که در بین راه، وطن او محسوب می‌شود. در این صورت، هنگامی نماز او قصر می‌شود که بین دو منزل، مسافت شرعی باشد. همچنین بین منزل آخر و غایت سفر او. اگر این شخص، سه وطن دارد که یک وطنش در این نقطه‌ای که حضور دارد هست. وطن دیگرش در ۷ فرسخی است و وطن سوم او، ۷ فرسخ جلوتر از آن است.

مقصد سفر او، ۷ فرسخ بعد از وطن آخر است. این شخص از وطن نخست خود، ۷ فرسخ جلو می‌رود، به وطن دوم خود می‌رسد. ۷ فرسخ جلوتر می‌رود که به وطن سوم خود می‌رسد. در نهایت از وطن آخر خود، ۷ فرسخ جلوتر می‌رود و به مقصد خود می‌رسد و بر می‌گردد. این شخص، در هیچ یک از فرسخ‌ها، نمی‌تواند نماز را به قصر اقامه کند. زیرا قواطع سفر در این فرسخ‌ها محقق شده است.

اگر کسی از ابتدای سفرش یا نیت اقامت ۱۰ روز داشته باشد. (یعنی قصد داشت به هرجایی که رسید، ۱۰ روز اقامت کند.) یا آن محل، وطن او باشد.

۱۱

تطبیق نیت اقامه ۱۰ روز یا ورود در اوطان مختلف

ولو نوى الإقامة (اگر نیت اقامه ۱۰ روز کند) في عدّة مواطن (در محل‌های مختلف) في ابتداء السفر أو كان له منازلُ (یا نیت ۱۰ روز نکرده اما منازل متعدد دارد. در این صورت)، اعتُبرت المسافة بين كلّ منزلين (اگر بین این منزل و منزل بعدی یا منزلش و آنجایی که می‌خواهد ۱۰ روز اقامت کند، بیش از ۸ فرسخ فاصله باشد، طبیعتا در بین راه، نماز را به قصر اقامه می‌کند اما اگر بین آن‌ها ۸ فرسخ فاصله نباشد باید نماز را بصورت کامل اقامه کند.) وبين الأخير وغايةِ السفر (بین منزل آخر و غایت سفر که منزل او نیست باید فاصله ۸ فرسخی باشد.)، فيقصِّر في ما بلغه (در آن مواردی که به ۸ فرسخ می‌رسد، قصر اقامه می‌کند. اگر موردی به ۸ فرسخ نرسد، نمی‌تواند نماز را قصر اقامه کند.)، ويُتمّ في الباقي (در باقی مانده موارد که به مسافت شرعی نمی‌رسد، نماز را تمام می‌خواند) وإن تمادى السفر. (هرچند که سفر او به طول بیانجامد.)

﴿ أو نصفها لمريد الرجوع ليومه أو ليلته أو الملفَّق منهما مع اتّصال السير عرفاً ، دون الذهاب في أوّل أحدهما والعود في آخر الآخر ونحوه ، في المشهور (١) وفي الأخبار الصحيحة الاكتفاء به مطلقاً (٢) وعليه جماعةٌ مخيِّرين في القصر والإتمام جمعاً (٣) وآخرون في الصلاة خاصّةً (٤) وحملها الأكثر على مريد الرجوع ليومه فيتحتّم القصر (٥) أو يتخيّر ، وعليه المصنّف في الذكرى (٦) وفي الأخبار (٧) ما يدفع هذا الجمع بمعنييه.

وخرج بقصد المقدَّر السفرُ إلى المسافة بغيره ، كطالب حاجةٍ يرجع متى وجدها إلّا أن يعلم عادةً توقّفه على المسافة ، وفي إلحاق الظنّ القويّ به وجهٌ قويٌّ. وتابع متغلّبٍ يفارقه متى قَدَر مع إمكانه عادةً. ومثله الزوجة والعبد يُجوّزان الطلاق والعتق مع ظهور أمارتهما. ولو ظنّ التابع بقاءَ الصحبة قصّر مع قصد المسافة ولو تبعاً. وحيث يبلغ المسافة يقصّر في الرجوع مطلقاً (٨) ولا يضمّ إليه

____________________

(١) متعلّق بالتقييد الذي في المتن. المناهج السويّة : ٣٦١.

(٢) راجع الوسائل ٥ : ٤٩٤ ، الباب ٢ من أبواب صلاة المسافر.

(٣) هذا هو أحد وجهي الشيخ في التهذيب ٣ : ٢٠٨ والاستبصار ١ : ٢٢٤ ، قال صاحب المدارك قدس‌سره : ﴿ وحكاه بعض مشايخنا المعاصرين عن جدّي في الفتاوى ومال إليه في روض الجنان حتّى أنّه استوجه كون القصر أفضل من الإتمام ، ولا ريب في قوّة هذا المدارك ٤ : ٤٣٧.

(٤) أفتى به الشيخ في النهاية : ١٦١ ، وابن حمزة في الوسيلة : ١٠٨.

(٥) كما ذهب إليه السيّد المرتضى وابن إدريس والأكثر. المناهج السويّة : ٣٦١.

(٦) الذكرى ٤ : ٢٩٤.

(٧) الوسائل ٥ : ٤٩٩ ، الباب ٣ من أبواب صلاة المسافر ، الحديث الأوّل.

(٨) سواء خرج بقصد المسافة أم لا.

ما بقي من الذهاب بعد القصد متّصلاً به ممّا يقصر عن المسافة.

﴿ وأن لا يقطع السفر بمروره على منزله وهو ملكُه من العقار الذي قد استوطنه ، أو بلدُه الذي لا يخرج عن حدودها الشرعيّة (١) ستّة أشهر فصاعداً بنيّة الإقامة الموجبة للإتمام ، متواليةً أو متفرّقةً ، أو منويّ الإقامة على الدوام مع استيطانه المدّة وإن لم يكن له به ملكٌ. ولو خرج الملك عنه أو رجع عن نيّة الإقامة ساوى غيره ﴿ أو نيّةِ مُقام عشرة أيّام تامّة بلياليها متتالية ، ولو بتعليق السفر على ما لا يحصل عادةً في أقل منها ﴿ أو مُضيِّ ثلاثين يوماً بغير نيّة الإقامة وإن جزم بالسفر ﴿ في مصرٍ أي في مكان معيّن. أمّا المصر بمعنى المدينة أو البلد فليس بشرط. ومتى كملت الثلاثون أتمّ بعدها ما يصلّيه قبل السفر ولو فريضةً.

ومتى انقطع السفر بأحد هذه افتقر العود إلى القصر إلى قصد مسافةٍ جديدة ، فلو خرج بعدها (٢) بقي على التمام إلى أن يقصد المسافة ، سواء عزم على العود إلى موضع الإقامة أم لا.

ولو نوى الإقامة في عدّة مواطن في ابتداء السفر أو كان له منازلُ ، اعتُبرت المسافة بين كلّ منزلين وبين الأخير وغايةِ السفر ، فيقصِّر في ما بلغه ، ويُتمّ في الباقي وإن تمادى السفر.

﴿ وأن لا يكثر سفرُه بأن يسافر ثلاث سفرات إلى مسافةٍ ولا يقيم بين سفرتين منها عشرة أيّام في بلده أو [غيره] (٣) مع النيّة ، أو يصدق عليه

____________________

(١) وهي ما دون حدّ الترخّص للمسافر ، كما نصّ عليه في روض الجنان : ٣٨٦.

(٢) أي بعد أحد القواطع الثلاثة.

(٣) لم يرد في المخطوطات.