درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۴۵: صلاة المسافر (۲)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مشهور: قصر نماز با اراده ۴ فرسخی و رجوع متصلا

در بحث صلاة مسافر بیان شد که شرط اول، قصد مسافت شرعی است. یعنی اگر نماز مسافر بخواهد قصر شود باید قصد مسافت داشته باشد. مسافت را ۸ فرسخ تعیین کردیم. یعنی اگر از ابتدا قصد داشته باشد که ۸ فرسخ را طی کند، نماز قصر می‌شود.

مرحوم شهید می‌فرماید: غیر از ۸ فرسخ، بحث دیگری را برخی از فقها در مسئله مسافت مطرح می‌کنند. اگر شخصی، ۴ فرسخ قصد کند به شرط این که قصد رجوع و برگشت از همان سفر را داشته باشد. قصد رجوع بصورت متصل باشد، عرفا. اگر در روز سفر را شروع می‌کند در همان روز برگردد یا اگر در شب سفر را شروع می‌کند در همان شب برگردد. یا ملفق منهما باشد. یعنی بین روز و شب. مثلا در محل برگشت یک ساعتش در روز باشد و یک ساعت آن در شب باشد. اگر عرفا متصلا بر گردد. مثلا روز سفر را شروع کرده و در شب برمی گردد اما عرفا متصل محسوب می‌شود. بنابر این، اگر مسافر، متصلا برگردد، ۴ فرسخ که برود به جهت آن که ۴ فرسخ برگشت به آن اضافه می‌شود و مجموعا ۸ فرسخ می‌شود، اگر چنین اراده‌ای داشته باشد، نماز قصر می‌شود. اما اگر متصل نباشد. به این معنا که در اول روز حرکت کند و در آخر شب برگردد. یا در اول شب برگردد و در آخر روز برگردد که چندین ساعت فاصله می‌شود. در این صورت، هرچند که ۴ فرسخ می‌رود و ۴ فرسخ بر می‌گردد اما طبق این نظر نماز قصر نمی‌شود. مرحوم شهید می‌فرماید: این نظر، نظر مشهور است.

نسبت به بحث ۴ فرسخ نکته‌ای را باید بیان کرد. در روایات، اخبار صحیحه‌ای وجود دارد که دال بر آن است که ۴ فرسخ برای قصر نماز کافی است. یعنی همین که کسی اراده مسافرت ۴ فرسخی کند، نمازش قصر می‌شود. بدون این که قید اراده رجوع متصلا را در روایات بیان کرده باشد. مثلا در روایتی چنین بیان شده است: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلتَّقْصِيرُ فِي بَرِيدٍ (نماز در یک برید قصر می‌شود. مراد از برید یعنی مسافتی که پیک در یک روز طی می‌کند. سپس امام عليه‌السلام فرمودند:) وَ اَلْبَرِيدُ أَرْبَعَةُ فَرَاسِخَ. (برید برابر است با ۴ فرسخ.)

امام عليه‌السلام در این فرمایش، نفرمودند که به شرط این که اراده رجوع داشته باشد متصلا. بلکه ممکن است که شخص در اول روز حرکت کند و در آخر شب برگردد یا چند روز بعد برگردد.

آنچه که در بحث ۴ فرسخ بیان شد، یک نظر در این مسئله بود. در مجموع در این بحث ۴ فرسخ، ۴ نظر وجود دارد که یک نظر بیان و ۳ نظر دیگر نیز مطرح است.

نظر دوم: جماعتی از فقها بر اساس روایات مطلقه‌ای که وجود دارد و یک نمونه از آن بیان شد، معتقدند که ملاک همان ۴ فرسخ است، بدون قید اراده رجوع متصلا. یعنی لازم نیست که شخص اراده رجوع متصل را داشته باشد تا نماز قصر شود. البته این جماعت هرچند که قائلند ملاک ۴ فرسخ است اما اگر اراده ۴ فرسخ داشته باشد، مخیر بین قصر و اتمام است. یعنی اگر خواست می‌تواند نماز را قصر اقامه کند و اگر خواست می‌تواند که نماز را تمام بخواند.

سوال: چرا مسافر را مخیر کرده‌اند؟

پاسخ: از طرفی روایات ۴ فرسخ، وجود دارد و از طرف دیگر، روایات ۸ فرسخ وجود دارد. قطعا اگر شخصی، اراده ۸ فرسخ را داشته باشد، نمازش قصر می‌شود و مخالفی وجود ندارد. اما بین ۴ فرسخ و ۸ فرسخ برای جمع بین روایات، قائل می‌شویم که بعد از ۴ فرسخ، شخص مخیر بین قصر و اتمام است. اما بعد از ۸ فرسخ قطعا قصر است و تا قبل از ۴ فرسخ اگر اراده ۴ فرسخ را نداشته باشد، قطعا نماز تمام است. اما اگر اراده ۴ فرسخ به بالا و کمتر از ۸ فرسخ را داشته باشد، مخیر است که نماز را به قصر یا اتمام اقامه کند.

این نظر را هم در نماز و هم در روزه مطرح کرده‌اند. یعنی شخص اگر بین ۴ تا ۸ فرسخ را اراده کرده باشد هم نماز را می‌تواند بصورت قصر یا تمام اقامه کند و هم روزه را می‌تواند بگیرد و می‌تواند افطار کند.

نظر سوم: نظر دیگر همان نظر قبلی است با یک تفاوت. یعنی این‌ها اکتفا به ۴ فرسخ کرده‌اند بطور مطلق، بدون این که قید اراده رجوع متصلا را لحاظ کنند. اما گفته‌اند که اگر ۴ فرسخ تا ۸ فرسخ را اراده کند، مخیر در قصر و اتمام نماز است اما روزه را نمی‌تواند افطار کند. بلکه برای افطار کردن روزه باید از ابتدا همان ۸ فرسخ را اراده کرده باشد. اما اگر ۶ فرسخ را اراده کرده بود، در نماز مخیر بین قصر و اتمام است اما در روزه کافی نیست.

نظر چهارم: اخبار صحیحه که ۴ فرسخ را بطور مطلق مطرح فرموده‌اند، مشهور فقها، حمل کرده‌اند بر کسی که اراده رجوع داشته باشد، متصلا. فقها چنین بیان فرموده‌اند: روایات ۸ فرسخ مربوط به صورتی می‌شود که اراده رجوع نداشته باشد. اما روایاتی که ۴ فرسخ را بیان فرموده‌اند را حمل بر صورتی که اراده رجوع متصلا داشته باشد، می‌شود. طرفداران این نظر، دو دسته شده‌اند.

الف) برخی قائلین قول اول هستند. این‌ها قائل به وجوب قصر هستند. یعنی اگر شخص، اراده رجوع متصلا داشته باشد، قصر نماز واجب است و باید نماز را قصرا اقامه کند.

ب) برخی دیگر قائل به تخییر بین قصر و اتمام هستند. یعنی اگر شخص، اراده رجوع متصلا داشته باشد، می‌تواند نماز را بصورت قصر یا اتمام اقامه کند. اما اگر اراده رجوع نداشته باشد باید حتما نماز را بصورت تمام اقامه کند. این نظر چهارم در مسئله می‌شود.

در پایان مرحوم شهید می‌فرماید: در روایات، روایتی وجود دارد که دفع می‌کند جمع و حملی که در نظریه چهارم، مطرح شد.

۴

تطبیق مشهور: قصر نماز با اراده ۴ فرسخی و رجوع متصلا

﴿ أو نصفها لمريد الرجوع ليومه ﴾ (قصد تمام مسافت یا قصد نصف مسافت ۸ فرسخ. یعنی ۴ فرسخ. نصفها، عطف به ستّة وتسعين ألف ذراع می‌شود. یعنی قصد این مسافت یا قصد نصف این مسافت برای مريد الرجوع ليومه. این قول اول است. یا نصف این مسافت را قصد کند برای کسی که اراده برگشتن دارد. یا در همان روز برگردد) أو ليلته (یا در همان شب برگردد) أو الملفَّق منهما (یا در روز و شب برگردد. یعنی مثلا یک ساعت قبل از غروب آفتاب شروع به برگشتن کند و دو ساعت پس از غروب آفتاب برسد. منهما یعنی من اللیل و النهار.) مع اتّصال السير عرفاً (به شرط این که رفت و برگشت آن شخص، عرفا متصل باشد. یعنی سیر رفت با برگشت اگر متصل باشد، ۴ فرسخ برای قصر شدن نماز، کافی است. چون ۴ فرسخ را می‌رود و ۴ فرسخ را بر می‌گردد که مجموعا ۸ فرسخ می‌شود. اما اگر رفت و برگشتش متصل نباشد.)، دون الذهاب في أوّل أحدهما والعود في آخر الآخر ونحوه (اگر برود در اول روز یا شب و برگردد در پایان دیگری. مثلا اول روز برود و آخر شب برگردد یا در اول شب برود و در آخر روز برگردد. در این صورت چون اتصال سیر عرفا وجود ندارد، فایده ندارد.)، في المشهور (این نظر مشهور است.) وفي الأخبار الصحيحة الاكتفاء به مطلقاً (ضمیر به، به نصف _۴ فرسخ_ بازگشت دارد. در اخبار صحیحه اکتفاء به ۴ فرسخ وجود دارد بطور مطلق. بطور مطلق یعنی بدون این قید که باید اتصال سیر داشته باشند، عرفا. یعنی لازم نیست که اراده رجوع داشته باشد با اتصال سیر. در روایت چنین بیان شده است: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلتَّقْصِيرُ فِي بَرِيدٍ وَ اَلْبَرِيدُ أَرْبَعَةُ فَرَاسِخَ. در روایت سخنی از این که مرید رجوع باشد با اتصال سیر، بیان نشده است. قول دوم عبارت است از:) وعليه (ضمیر علیه به الاکتفاء به مطلقاً بازگشت دارد. بر همین مفاد اخبار صحیحه که اکتفاء به ۴ فرسخ باشد بطور مطلق، بر همین قول هستند) جماعةٌ (یک عده‌ای) مخيِّرين في القصر والإتمام جمعاً (در حالی که قائل به تخییر هستند در قصر و اتمام بخاطر جمع بین روایات. به عبارت دیگر، برخی معتقدند که ۴ فرسخ کفایت می‌کند بطور مطلقا. یعنی قید اراده رجوع متصلا را بیان نکرده‌اند و گفته‌اند که ۴ فرسخ کفایت می‌کند. البته اگر ۴ فرسخ را از ابتدا اراده دارد و ۸ فرسخ را اراده ندارد، مخیر است بین قصر و اتمام. چرا بین قصر و اتمام مخیر است؟ زیرا می‌خواهند بین دو دسته روایت جمع کنند. یک دسته از روایات می‌فرماید: ۴ فرسخ و دسته دیگر از روایات می‌فرماید: ۸ فرسخ. به دلیل این که اختلاف بیان در روایات وجود دارد، برای جمع بین آن‌ها قائل به تخییر بین قصر و اتمام شده‌اند.) وآخرون في الصلاة خاصّةً (این قول سوم است. یعنی عده‌ای دیگر، قائلند به این که فقط در نماز تخییر بین قصر و اتمام است. از این که می‌فرماید: فی الصلاة خاصة؛ مشخص می‌شود که قول قبلی هم در نماز و هم در روزه قائل به تخییر بود. اما قول سوم فقط در نماز قائل به تخییر بین قصر و اتمام است. اما در روزه باید ۸ فرسخ را از ابتدا قصد داشته باشد.) وحملها (قول چهارم. حمل کرده‌اند این اخبار صحیحه را) الأكثر (مشهور فقها) على مريد الرجوع ليومه (بر کسی که اراده رجوع دارد در همان روز. لیومه، مثال است برای اتصال سیر عرفا. یعنی کسی که اراده رجوع دارد با اتصال سیر عرفا، این‌ها هستند که می‌توانند نماز را قصر اقامه کنند) فيتحتّم القصر أو يتخيّر (فیتحتّم القصر. یعنی یک عده از اکثر هستند، همان قول اول است. قول اول چنین بود: مرید رجوع مع اتصال السیر، قصر نماز برایش واجب است. فیتحتّم القصر همان قول اول است. أو یتخیّر یعنی برخی از این اکثر، معتقدند که اگر کسی ۴ فرسخ را اراده کرده است و با برگشتن متصل _اراده رجوع متصلا را دارد_ مخیر است بین قصر و اتمام. این نظر چهارم است.)، وعليه المصنّف في الذكرى (ضمیر علیه به یتخیّر بازگشت دارد. بر همین قول چهارم است، مرحوم مصنف در کتاب الذکری. مرحوم شهید می‌فرماید: در روایات، اخباری وجود دارد که دفع می‌کند جمع و حملی را که در قول چهارم بیان شده است در هر دو معنا. در قول چهارم هم خواستیم جمع بین روایات کنیم به تخییر بین قصر و اتمام. کما این که در قول دوم هم چنین بیان شد: مخيِّرين في القصر والإتمام جمعاً. در قول چهارم که فرمودند یتخیر گویی می‌خواهد جمع کند بین دو دسته روایت. هم جمع کنیم به این که ۴ فرسخ برای کسی است که مرید رجوع باشد، متصلا. یعنی یک جمع این بود که ۸ فرسخ برای کسی نیست که اراده رجوع دارد اما ۴ فرسخ برای کسی است که اراده رجوع دارد، متصلا. این دو جمع، هم جمع بین روایات به تخییر بین قصر و اتمام و هم جمع به این که ۴ فرسخ برای کسی است که مرید الرجوع متصلا باشد. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: روایاتی وجود دارد که هر دو جمع را دفع می‌کند.) وفي الأخبار ما يدفع هذا الجمع بمعنييه. (در اخبار، روایاتی وجود دارد که رد می‌کند، این جمع را _حمل اکثر را_ به هر دو معنا. هر دو معنا یعنی هم جمع بین روایت به تخییر قصر و اتمام و هم جمع به این که ۴ فرسخ مربوط به کسی است که مرید الرجوع باشد، متصلا.

روایتی که مرحوم شهید ثانی اشاره فرموده است؛ ظاهرا روایت معاویة بن عمار است. او می‌گوید: من به امام صادق عليه‌السلام عرض کردم إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ، يُتِمُّونَ اَلصَّلاَةَ بِعَرَفَاتٍ _اهل مکه که در ایام حج به عرفات می‌روند، نماز را در عرفات تمام می‌خوانند. آیا این صحیح است؟ _، فَقَالَ وَيْلَهُمْ أَوْ وَيْحَهُمْ وَ أَيُّ سَفَرٍ أَشَدُّ مِنْهُ لاَ تُتِمَّ _وای بر آن‌ها. چرا نماز را تمام اقامه می‌کنند؟ کدام سفر بالاتر از عرفات؟! نباید نماز را تمام بخوانند بلکه باید نماز را در عرفات قصر اقامه کنند.

اولا باید توجه داشت که فاصله عرفات از مکه، از ۴ فرسخ بیشتر و از ۸ فرسخ کمتر است.

امام عليه‌السلام در این فرمایش، به وجوب قصر و عدم جواز اتمام، حکم فرموده است. پس مشخص می‌شود که تخییر بین قصر و اتمام، صحیح نیست. چون امام عليه‌السلام فرمودند که باید قصر اقامه کند. بنابر این مشخص می‌شود، جمع به این که تخییر بین قصر و اتمام را قائل باشیم، صحیح نیست. از طرف دیگر، کسی که عرفات می‌رود، اراده رجوع متصلا را ندارد. زیرا کسی که عرفات می‌رود، معمولا روز ۸ می‌رود عرفات. روز ۹ از ظهر تا غروب باید در عرفات باشد و پس از آن به مشعر برود و پس از به منی می‌رود. زودترین حالتی که می‌تواند برگردد شب ۱۱ است. بنابراین، قطعا اراده رجوع متصلا را نداشته است. با این که اراده رجوع متصلا را نداشته است، امام عليه‌السلام فرموده است که باید قصر اقامه کند و نمی‌تواند که بصورت اتمام اقامه کند. پس نه حمل مرید الرجوع متصلا صحیح است و نه تخییر بین قصر و اتمام، صحیح است. لذا مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: وفي الأخبار ما يدفع هذا الجمع بمعنييه.)

۵

علت شرط بودن قصد در طی مسافت

در ابتدای شرط اول از نماز مسافر، بیان کردیم که یکی از شرایط نماز مسافر، قصد المسافة است. یعنی شخص باید قصد مسافت شرعی را داشته باشد. چرا نگفتیم که شرط، خود مسافت است و قصد المسافة را شرط دانستیم؟

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: مرحوم شهید اول، با کلمه قصد خارج کرد سفر به مسافت را بدون قصد. اگر کسی مسافت شرعی (۸ فرسخ) را طی کند اما بدون این که این مسافت را از ابتدا قصد کند. بنابر این، چون از ابتدا قصد نکرده است، هرچند که ۸ فرسخ را طی کرده است اما نمازش قصر نیست.

مرحوم شهید ثانی، چند مثال بیان می‌فرماید.

مثال نخست: شخصی که به دنبال حاجت خویش مسافت را طی می‌کند. مثلا بچه شخصی مفقود شده است و برای پیدا کردن آن حرکت می‌کند. در مجموع ممکن است که بیش از ۸ فرسخ راه را طی کند اما از ابتدا بنای رفتن ۸ فرسخ را نداشته است. مگر آن که حاجت یا کاری که دارد، علم عادی وجود داشته باشد یا به نظر مرحوم شهید ثانی، ظن قوی داشته باشد که حاجت، حاجتی است که حتما متوقف بر طی مسافت شرعی هست. یعنی مثلا میخواهد زمینی را بخرد که طبیعتا می‌داند برای خرید زمین باید مسافت شرعی (۸ فرسخ) را طی کند. و الا اگر علم یا ظن قوی به طی مسافت شرعی ندارد، نمازش قصر نیست. هرچند که نهایتا به ۸ فرسخ برسد.

مثال دوم: کسی که اسیر است. به تعبیر مرحوم شهید ثانی: اسیر متغلب. متغلب یعنی کسی که تسلط دارد. اگر کسی را اسیر کرده‌اند و به جایی منتقل می‌کنند، آن اسیر که نمی‌داند او را به کجا می‌برند. لذا از ابتدا قصد طی کردن ۸ فرسخ را نداشت. لذا هر زمانی که بتواند خودش را رها کند، بر می‌گردد. اگر امکان فرار کردن عادتا وجود دارد، دنبال فرصت می‌گردد. لذا هرچند که خود اسیر علم داشته باشد که او را به ۲۰ فرسخی منتقل می‌کنند، اما بنا دارد که اگر توانست در ۱ فرسخی فرار کند، این کار را انجام دهد. پس از ابتدا شخص تابع، بنای رفتن به ۸ فرسخ را ندارد. چون بنا ندارد که ۸ فرسخ را طی کند، نماز او نیز کامل است.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: زوجه و عبد نیز اینگونه هستند. زوجه و عبد که تابع شوهر و مولا هستند، در صورتی که احتمال طلاق یا احتمال عتق وجود داشته باشد، اینگونه هستند. یعنی هرچند که شوهر یا مولا می‌خواهند به ۲۰ فرسخی سفر کنند اما احتمال دارد که در ۲ فرسخی زوجه را طلاق دهد یا عبد را آزاد کند. از باب این که اماره طلاق و عتق ظاهر شده است، نمی‌توانند نماز را قصر اقامه کنند. چون قصد ۸ فرسخ را نداشتند باید نماز را تمام بخوانند.

۶

تطبیق علت شرط بودن قصد در طی مسافت

وخرج بقصد المقدَّر (و خارج می‌شود بواسطه کلمه قصد. _قید قصد مسافت شرعی_ المقدر یعنی مقداری که مقدر شده شرعا. خارج می‌شود بواسطه قصد آن مسافتی که مقدر شرعی است) السفرُ إلى المسافة بغيره (بغیره یعنی بغیر القصد. اگر کسی سفر به مسافت کند بدون قصد مسافت، هرچند که مسافت را طی کرده است اما کافی نیست و باید نماز را بصورت تمام اقامه کند.)، كطالب حاجةٍ (مثل کسی که این مسیر را طی می‌کند و دنبال حاجتی است. یعنی نمی‌داند که چه مقدار مسیر باید بپیماید اما هر زمانی که به حاجتش دست پیدا کند، بر می‌گردد) يرجع متى وجدها (وجدها یعنی وجد آن حاجت را) إلّا أن يعلم عادةً توقّفه على المسافة (مگر این که بداند عادتا. یعنی عرفا علم داشته باشد که توقف دارد رسیدن به این حاجت بر طی کردن مسافت شرعی. _عرفا علم دارد که برای دستیابی به حاجت، باید مسافت شرعی را طی کند. _ باید حتما علم داشته باشد؟ می‌فرماید:)، وفي إلحاق الظنّ القويّ به وجهٌ قويٌّ (در این که بتوانیم ظن قوی را ملحق به علم کنیم، وجه قوی وجود دارد.) وتابع متغلّبٍ (تابع، عطف به طالب حاجت می‌شود. مثل تابع متغلب. تابع یعنی کسی که از دیگری تبعیت می‌کند و اسیر دیگری است. متغلب یعنی کسی که زور و قهر، تسلط بر این تابع دارد.) يفارقه متى قَدَر (گویا مرحوم شهید فرض کرده است که شخص تابع، می‌داند که متغلب او را به ۲۰ فرسخی می‌برد. چون اگر نداند، دیگر این قیود را لازم نیست. اما با فرض این که تابع می‌داند که متغلب، ۲۰ فرسخ او را می‌برد اما احتمالی که می‌دهد آن است که بتواند در وسط راه فرار کند.

مفارقت کند تابع از متغلب، هر زمان که قادر شد. به شرط این که) مع إمكانه عادةً (عادتا امکان داشته باشد و الا اگر به گونه‌ای او را اسیر کرده‌اند که عادتا امکان فرار وجود ندارد، دیگر نمازش شکسته است. چون می‌داند که ۲۰ فرسخی می‌رود و احتمال فرار هم وجود ندارد.

اگر عادتا احتمال فرار وجود داشته باشد و این شخص هم بنا داشته باشد که فرار کند. در این صورت چون قصد ۸ فرسخ را از ابتدا نداشته است، نمازش تمام است). ومثله الزوجة والعبد (مثل تابع متغلب است، زوجه و عبد.

مثال مربوط به صورتی می‌شود که زوجه می‌داند شوهر قصد ۲۰ فرسخی را دارد. یا عبد می‌داند که او را ۲۰ فرسخی می‌برد. چون اگر نداند و نتواند علم پیدا کند، احتمال دارد که در ۲ فرسخی برگردد و در این صورت قصر ندارد و قیودی که بیان فرموده را لازم نیست. اما اگر می‌داند که شوهر یا مولا می‌خواهد به ۲۰ فرسخی برود اما در عین حال زوجه و عبد، قصد ۲۰ فرسخ را ندارند. زیرا) يُجوّزان الطلاق والعتق (یجوزان یعنی احتمال می‌دهند زوجه و عبد، طلاق و عتق را. یعنی زوجه احتمال می‌دهد که ۲ فرسخ که حرکت کردند، شوهرش طلاقش دهد یا عبد احتمال می‌دهد که مولا او را آزاد کند. البته) مع ظهور أمارتهما. (به شرط این که اماره طلاق و عتق وجود داشته باشد.)

﴿ أو نصفها لمريد الرجوع ليومه أو ليلته أو الملفَّق منهما مع اتّصال السير عرفاً ، دون الذهاب في أوّل أحدهما والعود في آخر الآخر ونحوه ، في المشهور (١) وفي الأخبار الصحيحة الاكتفاء به مطلقاً (٢) وعليه جماعةٌ مخيِّرين في القصر والإتمام جمعاً (٣) وآخرون في الصلاة خاصّةً (٤) وحملها الأكثر على مريد الرجوع ليومه فيتحتّم القصر (٥) أو يتخيّر ، وعليه المصنّف في الذكرى (٦) وفي الأخبار (٧) ما يدفع هذا الجمع بمعنييه.

وخرج بقصد المقدَّر السفرُ إلى المسافة بغيره ، كطالب حاجةٍ يرجع متى وجدها إلّا أن يعلم عادةً توقّفه على المسافة ، وفي إلحاق الظنّ القويّ به وجهٌ قويٌّ. وتابع متغلّبٍ يفارقه متى قَدَر مع إمكانه عادةً. ومثله الزوجة والعبد يُجوّزان الطلاق والعتق مع ظهور أمارتهما. ولو ظنّ التابع بقاءَ الصحبة قصّر مع قصد المسافة ولو تبعاً. وحيث يبلغ المسافة يقصّر في الرجوع مطلقاً (٨) ولا يضمّ إليه

____________________

(١) متعلّق بالتقييد الذي في المتن. المناهج السويّة : ٣٦١.

(٢) راجع الوسائل ٥ : ٤٩٤ ، الباب ٢ من أبواب صلاة المسافر.

(٣) هذا هو أحد وجهي الشيخ في التهذيب ٣ : ٢٠٨ والاستبصار ١ : ٢٢٤ ، قال صاحب المدارك قدس‌سره : ﴿ وحكاه بعض مشايخنا المعاصرين عن جدّي في الفتاوى ومال إليه في روض الجنان حتّى أنّه استوجه كون القصر أفضل من الإتمام ، ولا ريب في قوّة هذا المدارك ٤ : ٤٣٧.

(٤) أفتى به الشيخ في النهاية : ١٦١ ، وابن حمزة في الوسيلة : ١٠٨.

(٥) كما ذهب إليه السيّد المرتضى وابن إدريس والأكثر. المناهج السويّة : ٣٦١.

(٦) الذكرى ٤ : ٢٩٤.

(٧) الوسائل ٥ : ٤٩٩ ، الباب ٣ من أبواب صلاة المسافر ، الحديث الأوّل.

(٨) سواء خرج بقصد المسافة أم لا.