درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۸۲: سجده بر کاغذ + ادامه شروط مصلی

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

اشکال شهید ثانی به شهید اول در سجده بر قنب

در جلسه گذشته، در خصوص سجده بر کاغذ مطالبی مرحوم شهید اول فرمود. ایشان فرمودند: سجده بر قرطاس متخذ من النبات، صحیح است. مرحوم شهید ثانی، نسبت به قید المتخذ من النبات، اشکالاتی را مطرح فرمودند.

در جلسه حاضر، مرحوم شهید ثانی، مطالبی را از کتاب ذکری مرحوم شهید اول، نقل و نقد می‌کند.

مطلب نخست: مرحوم شهید اول در کتاب ذکری چنین بیان فرموده: در صورتی که کاغذ از قنّب (کنف) ساخته شده باشد، سجده بر آن جایز است. اما اگر کاغذ از حریر ساخته شده باشد، ظاهرا سجده بر آن صحیح نیست. در صورتی که کاغذ از پنبه و کتان ساخته شده باشد، جواز و عدم جواز سجده، مبتنی بر جواز و عدم جواز سجده بر خود پنبه و کتان است. یعنی اگر سجده بر خود پنبه و کتان را جایز بدانیم، سجده بر کاغذ متخذ از پنبه و کتان نیز جایز می‌باشد و الّا جایز نیست.

به عبارتی، مرحوم شهید اول، بین کاغذ متخذ از قنّب که حکم به جواز سجده داده و کاغذ متخذ از حریر که حکم به عدم جواز داده و کاغذ متخذ از پنبه و کتان که مبتنی کرده بر خود پنبه و کتان، تفاوت گذاشته است.

مرحوم شهید ثانی برای نقد این نظریه چنین می‌فرماید:

مرحوم شهید اول در کتاب ذکری، قاعده‌ای را مطرح می‌کند که بدین شرح است: حکم قرطاس، موافق با حکم اجزاء است. یعنی اگر سجده بر اجزاء قرطاس جایز باشد، سجده بر خود قرطاس نیز جایز است. اما اگر سجده بر اجزاء جایز نباشد، سجده بر خود قرطاس نیز جایز نیست. بر این اساس، مرحوم شهید ثانی به شهید اول چنین اشکال می‌کند. اگر مبنای شهید اول، آن است که حکم قرطاس موافق با حکم اجزاء قرطاس است، نباید سجده بر کاغذ متخذ از قنب را صحیح بداند. چون شهید اول معتقد است که قنب در برخی از بلان ملبوس است. چنانچه یک چیزی در برخی از بلاد ملبوس باشد، سجده بر آن در تمام بلاد ممنوع می‌شود. پس چرا نسبت به قنب، سجده را جایز دانستید.

۴

شهید اول: با وجود آهک در کاغذ، چگونه حکم به صحت سجده بر کاغذ می‌شود؟!

مرحوم شهید اول در کتاب ذکری چنین بیان فرموده: کاغذ علاوه بر پنبه، کتان و قنب، مشتمل بر آهک است. آهک هرچند از زمین گرفته شده اما با سوزاندن، استحاله شده و دیگر سجده بر آهک، صحیح نیست. با توجه به این که در کاغذ، آهک وجود دارد، چگونه می‌توان حکم به صحت جواز سجده بر کاغذ، داد.

مرحوم شهید اول در پاسخ به این ابهام، دو پاسخ مطرح فرموده است.

۱) به این جهت، سجده بر کاغذ صحیح است که غلبه در کاغذ با جوهر کاغذ است، نه با آهک. مثلا %۸۰ از کاغذ را پنبه یا کتان یا قنب تشکیل می‌دهد و باقی آن آهک است. بنابر این، چون غلبه با جوهر کاغذ است، سجده صحیح است.

۲) آهک هنگامی که با کاغذ مخلوط می‌شود حالت مایع دارد. به عبارت دیگر، برای مخلوط کردن آهک با پنبه و کتان، ابتدا مقداری آب داخل آهک می‌ریزند و آن را به حالت مایع در می‌آورند. هنگامی که آهک حالت مایع پیدا کرد و با پنبه و کتان، مخلوط شد و دوباره خشک شد و به حالت جامد درآمد؛ بگوییم جامد شدن آهک، اسم أرض را به او بر می‌گرداند و استحاله‌ای که در آهک رخ داده بود، برطرف می‌شود.

مرحوم شهید ثانی، به این مطلب شهید اول، اشکال می‌فرماید.

۵

تطبیق اشکال شهید ثانی به شهید اول در سجده بر قنب

وفي الذكرى (مرحوم شهید اول در کتاب ذکری) جوّز السجود عليه إن اتّخذ من القنّب (مجاز دانسته سجده بر کاغذ را اگر متخذ شده باشد از قنب -کنف، گیاهی که از تیره پنیرکیان است و دارای ساقه‌هایی است که هنگامی جدا شدن آن ساقه‌ها، رشته‌هایی زیر ساقه‌ها است که از آن رشته‌ها کیسه درست می‌شود)، واستظهر المنع من المتّخذ من الحرير (اما منع کرده از سجده اگر کاغذ متخذ از حریر باشد.)، وبنى المتّخذ من القطن والكتّان على جواز السجود عليهما (اما مبتنی کرده نسبت به کاغذی که متخذ از قطن و کتان است، بر جواز سجود بر خود قطن و کتان. یعنی اگر سجده بر خود پنبه و کتان صحیح باشد، سجده بر کاغذ متخذ از آن‌ها نیز صحیح است، و الا صحیح نیست).

(شهید ثانی نسبت به این فرمایش، اشکالی مطرح می‌فرماید:) ويُشكل تجويزه القنّب على أصله (مشکل است، تجویز مصنف، قنب را - این که مرحوم مصنف اجازه داده بر کاغذ متخذ از قنب، سجده شود، اشکال دارد- بنابر قاعده‌ای که خود مرحوم مصنف آن را قبول دارد. قاعده عبارت است از:)، لحكمه (حکم کرده مرحوم شهید اول) فيها (در ذکری) بكونه ملبوساً في بعض البلاد وأنّ ذلك يوجب عموم التحريم (چون قنب در برخی از بلاد ملبوس است، موجب می‌شود عموم تحریم را. زیرا در گذشته بیان شد که اگر چیزی در منطقه‌ای ملبوس باشد، سجده بر آن در تمام بلاد‌ها ممنوع می‌شود.

شهید اول در کتاب ذکری فرموده، سجده بر قنب صحیح است اما از طرفی فرموده‌اید که قنب در برخی از بلاد ملبوس است و آنچه که در برخی بلاد ملبوس باشد، سجده بر آن در تمام بلاد، صحیح نیست.

قاعده مرحوم شهید اول در کتاب ذکری عبارت است از این که نسبت به سجده بر کاغذ، معتقدیم سجده بر کاغذ در صورتی صحیح است که بر اجزاء آن صحیح باشد. لذا در کاغذ متخذ از پنبه و کتان فرموده، بستگی دارد که سجده بر خود قطن و کتان را صحیح بدانیم یا ندانیم.

بنابر این قاعده، اگر بر قنب که در برخی از بلاد ملبوس است، نتوان سجده کرد، نمی‌توان بر کاغذ متخذ از قنب نیز سجده نمود)

۶

تطبیق شهید اول: با وجود آهک در کاغذ، چگونه حکم به صحت سجده بر کاغذ می‌شود؟!

وقال فيها أيضاً (همچنین مرحوم شهید اول در کتاب ذکری فرموده): في النفس من القرطاس شيءٌ (در ذهن من -شهید اول- نسبت به کاغذ ابهامی وجود دارد)، من حيث اشتماله على النورة (بخاطر این که کاغذ مشتمل بر آهک است) المستحيلة (آهکی که استحاله شده) عن اسم الأرض بالإحراق (از اسم زمین بواسطه سوزاندن).

قال (مرحوم شهید اول از این اشکال دو پاسخ داده است): إلّا أن نقول (مگر آن که چنین پاسخ دهیم): الغالب جوهر القرطاس (در اجزاء کاغذ، غلبه با جوهر قرطاس که پنبه و کتان است، می‌باشد. چون غلبه با آن است، هنگامی که سجده بر خود پنه و کتان جایز باشد، سجده بر کاغذ نیز صحیح می‌شود.) أو نقول (پاسخ دیگر): جمود النورة يردّ إليها اسم الأرض. (جامع شدن آهک، بر می‌گرداند به آهک، اسم زمین را. برای تهیه کاغذ، ابتدا باید خمیر کاغذ را تهیه کنند. پنبه و کتان را باید با آهک مخلوط شده با آب، ممزوج کنند تا بتوانند، خمیر کاغذ را بسازند. پس از این که خمیر کاغذ را درست کردند، کاغذ را درست می‌کنند. هنگامی که آهک از مایع بودن خارج شد و دوباره جامد شد، خود جامد شدن، بر می‌گرداند به آهک، اسم ارض را.)

۷

اشکال شهید ثانی به شهید اول در چگونگی حکم به صحت سجده بر کاغذ

اشکال شهید ثانی به شهید اول در چگونگی حکم به صحت سجده بر کاغذ:

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اشکال استحاله نوره، در صورتی صحیح است که روایت صحیح بر خروج کاغذ نداشته باشیم. عمل اصحاب نیز وجود نداشته باشد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اصلا مهم نیست که نوره، استحاله شده یا نشده است. همچنین اصلا مهم نیست که سجده بر پنبه و کتان، صحیح است یا خیر. بلکه آنچه که مهم است، آن است که در روایت بیان شده، سجده بر کاغذ صحیح است. لذا مرحوم شهید اول به مرحوم شهید اول می‌فرماید: این عبارت که فرمودید: في النفس من القرطاس شيءٌ، من حيث اشتماله على النورة المستحيلة، از ریشه باطل است. چون نص صحیح و عمل اصحاب وجود دارد.

ثانیا بر فرض پذیرش این نکته که سجده بر آهک بخاطر استحاله شدن نمی‌توان سجده نمود، لذا بر کاغذ مشتمل بر آهک نیز نمی‌توان سجده کرد؛ پاسخ‌هایی که مطرح فرمودید، صحیح نیستند.

اولا، اغلب بودن پنبه، کتان یا کنف که باعث جواز سجده بر کاغذ می‌باشد، صحیح نیست. زیرا مخلوط بودن آهک با پنبه و کتان و پخش بودن آهک در بین پنبه و کتان، به گونه‌ای که قابل تشخیص نیستند، مانع سجده است. لذا اگر روایت خاص وجود نداشت، می‌گفتیم چون آهک در کاغذ پخش است و نمی‌توانیم آن را از پنبه و کتان جدا کنیم، لذا نمی‌توان سجده نمود.

ثانیا، اگر آهک بواسطه احراق استحاله شده باشد، مایع شدن و سپس جامد شدنش، چگونه آن را از استحاله خارج می‌کند؟! یعنی برطرف شدن استحاله بواسطه مایع شدن و دوباره جامد شدنش، مشخص نیست.

بنابر این، هم اصل مسئله و هم دو پاسخی که برای دفع مسئله بیان فرمودید، اشتباه است.

مرحوم شهید اول در کتاب لمعه فرمود اگر کاغذ متخذ از نبات باشد، سجده بر آن صحیح است. اما اگر متخذ از نبات نباشد، سجده بر آن صحیح نیست.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: بر اساس فتوای شهید اول در کتاب لمعه، اگر شک کنیم که کاغذی متخذ از نبات یا متخذ از غیر نبات است، طبق این مبنا در فرض شک چه حکمی دارد؟

ایشان می‌فرماید: در فرض شک باید بگوییم، سجده بر کاغذ مشکوک صحیح نیست. چون سجده بر ما یصح السجود لازم است و ما یصح السجود، باید احراز شود و مشکوک احراز نشده است. بر این اساس، ایشان می‌فرماید: چون معمولا نمی‌توان تشخیص داد که کاغذ متخذ از نبات است یا متخذ از غیر نبات است، باید قائل شویم که کلا کاغذ مشکوک است و هنگامی که کاغذ مشکوک شود، باید از آن برای سجده استفاده نکنیم. و این با روایاتی که می‌فرماید کاغذ برای سجده صحیح است، سازگار نیست.

۸

تطبیق اشکال شهید ثانی به شهید اول در چگونگی حکم به صحت سجده بر کاغذ

وهذا الإ يراد (اشکالی که شهید اول در کتاب ذکری نسبت به سجده بر کاغذ فرمود) متّجه (ایراد درستی است) لو لا خروج القرطاس بالنصّ الصحيح وعمل الأصحاب (اگر نباشد، خارج شدن قرطاس بواسطه نص صحیح و عمل اصحاب. اما چون قرطاس بواسطه نص صحیح و عمل اصحاب، از قاعده کلی خارج شده است -قاعده کلی این است که باید ارض یا نبات الارض باشد- دیگر این اشکال وارد نیست. به عبارت دیگر، مرحوم شهید ثانی می‌فرماید در صورتی این اشکال صحیح است که در مورد قرطاس نص صحیح یا عمل اصحاب وجود نداشته باشد. بر فرض این که قائل شویم سجده بر کاغذ بخاطر اشتمالش بر آهک صحیح نیست، پاسخ‌هایی که فرمودید). وما دَفَع به الإشكال غيرُ واضحٍ (غیر واضح است)؛ فإنّ أغلبيّة المُسوِّغ (مسوغ یعنی مجوز. اغلب بودن مجوز سجده بر کاغذ که پنبه و کتان است) لا يكفي مع امتزاجه بغيره (کفایت نمی‌کند با امتزاج قطن و کتاب به غیرش -آهک_ به عبارت دیگر، چون مخلوط شده با آهکی که سجده بر آن جایز نیست) وانبثاث أجزائهما (پخش شدن اجزاء این دو. اجزاء آهک و اجزاء پنبه، مخلوط شده) بحيث لا يُتميّز (به گونه‌ای که قابل جدا سازی نیست. این اغلبیت جواز سجده نمی‌شود)، وكون جمود النورة يردّ إليها اسم الأرض في غاية الضعف. (و این که جامد شدن نوره، بعد از مایع بودنش، اسم ارض را به آهک برمی گرداند، در غایت ضعف است.)

(مرحوم مصنف در کتاب لمعه فرمود: یجوز علی القرطاس المتخذ من النبات.) وعلى قوله رحمه‌الله (طبق نظر مرحوم مصنف که فرمود اگر کاغذ متخذ از نبات باشد، سجده جایز است و اگر متخذ از نبات نباشد، غیر جایز است) لو شكّ في جنس المتّخذ منه (اگر شک کردیم، در جنس کاغذی که متخذ از نبات است یا خیر) ـ كما هو الأغلب ـ (کما این که شک غالبی است. یعنی مردم غالبا نمی‌توانند تشخیص دهند که این کاغذ متخذ از نبات است یا از غیر نبات) لم يصحّ السجود عليه (سجده بر آن صحیح نیست. چرا لم یصح؟)؛ للشكّ في حصول شرط الصحّة (شرط صحت یعنی آن شرط باید احراز شود و چون احراز نشده، سجده بر آن صحیح نیست. اگر اینگونه باشد، غالبا شک داریم و هنگامی که شک داشته باشیم، نمی‌توانیم سجده کنیم، پس روی کاغذ نمی‌توان سجده کرد.)، وبهذا ينسدّ باب السجود عليه غالباً (غالبا باب سجده بر کاغذ منسد است)، وهو غير مسموعٍ (و این قابل پذیرش نیست) في مقابل النصّ وعمل الأصحاب. (چون در مقابل این نصوص و عمل اصحاب وجود دارد).

۹

کراهت سجده بر کاغذ مکتوب

سوال: آیا می‌توان بر کاغذی که نوشته دارد، سجده نمود یا خیر؟

پاسخ: در جلسه گذشته این روایت بیان شد که: جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَسْجُدَ عَلَى قِرْطَاسٍ عَلَيْهِ كِتَابَةٌ.

یعنی کاغذی که روی آن نوشته شده است، کراهت دارد.

ایشان می‌فرماید: اگر سجده بر کاغذ را صحیح بدانیم، در صورتی که در آن کاغذ نوشته وجود داشته باشد، کراهت دارد.

این که گفته می‌شود سجده بر کاغذی که نوشته داشته باشد، مکروه است، مربوط به زمانی است که نوشته‌ها به گونه‌ای باشد که در میان آن‌ها، سفیدی کاغذ وجود داشته باشد. به گونه‌ای که وقتی پیشانی بر کاغذ گذاشته می‌شود، کاغذ خالی از نوشته، موجود باشد. اگر گفته شود که حتما باید به اندازه درهم، پیشانی بر ما یصح السجود علیه قرار گیرد، باید به مقدار درهم، از کاغذ سفید باشد. در این صورت است که سجده بر کاغذی که در آن کتابت وجود دارد، مکروه است. و الّا اگر نوشته به گونه‌ای باشد که هنگام سجده، پیشانی بر خود کاغذ نمی‌رسد و روی جوهر قرار می‌گیرد. در این صورت، سجده باطل است. زیرا سجده روی جوهر انجام شده است و حال آن که سجده روی جوهر صحیح نیست.

برخی نظری را ارائه کرده‌اند که شهید ثانی می‌فرماید: ضعف این نظر واضح است. زیرا آنان معتقدند که اصلا لازم نیست کاغذ، بدون جوهر باشد بلکه اگر تمام کاغذ، آغشته به جوهر هم باشد، سجده بر آن اشکال ندارد. زیرا مرکب حالت رنگ دارد. مثل شخصی که دستش را حنا می‌گذارد و رنگ باقی مانده از حنا، مانع وضو نمی‌باشد. چون صرفا رنگ است و جسمیت ندارد. این دسته معتقدند که جوهر نیز جسمیت ندارد و رنگ تنها است.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این سخن ظاهر البطلان است. زیرا جوهر جسمیت دارد. لذا در ابتدای نوشتن با جوهر اگر چیزی با آن جوهر برخورد کند، جوهر را پخش می‌کند و اگر آن را رها کنند، خشک می‌شود.

۱۰

تطبیق کراهت سجده بر کاغذ مکتوب

﴿ ويكره ﴾ السجود على ﴿ المكتوب ﴾ منه (سجده بر مکتوب از کاغذ، کراهت دارد) مع ملاقاة الجبهة لما يقع عليه اسم السجود خالياً من الكتابة (البته در صورتی که ملاقات کند پیشانی انسان به آنچه که واقع می‌شود بر آن، اسم سجود، خالی از کتابت باشد. چون اگر آن مقدار را نداشته باشد، سجده باطل است.). وبعضهم لم يعتبر ذلك (بعضی‌ها، خالی بودن بخشی از کاغذ از کتابت را معتبر ندانسته‌اند. چرا) بناءً على كون المداد (المداد یعنی مرکّب) عَرَضاً (بنابر این که مرکب، عرض باشد) لا يحول بين الجبهة وجوهر القرطاس (عرض است یعنی جسمیت ندارد و بین پیشانی و کاغذ، فاصله ایجاد نمی‌کند). وضعفه ظاهر (مرحوم شهید می‌فرماید: ضعف این نظر، آشکار است. البته امروزه ممکن است اگر با مداد روی کاغذ بنویسد، این نظر مطرح شود).

۱۱

مقداری از پیشانی که باید در سجده روی زمین قرار گیرد.

نکته: مرحوم شهید، چنین تعبیر فرمودند: لما يقع عليه اسم السجود.

یعنی پیشانی به آن مقداری که اسم سجده بر آن بار می‌شود، واقع شود.

علما بحثی را مطرح کرده‌اند مبنی بر آن که پیشانی را به چه مقدار باید روی مهر قرار گیرد؟

برخی معتقدند تمام پیشانی باید روی زمین قرار گیرد.

برخی معتقدند که به اندازه یک درهم باید روی زمین قرار گیرد. اندازه درهم، ۲۳ میلی متر است.

خود شهید ثانی از افرادی است که معتقد است مسمی وضع پیشانی بر زمین، کافی است. یعنی حتی اگر کمتر از مقدار درهم باشد، کافی است. این نکته را از این عبارت می‌توان استنباط کرد که فرمود: مع ملاقاة الجبهة. با چه مقدار از زمین یا کاغذ، ملاقات کند؟ در پاسخ می‌فرماید: لما يقع عليه اسم السجود. همین مقدار که اسم سجده بر کاغذ باشد، کافی است.

در صفحه ۲۱۷، سطر آخر می‌فرماید: ويكفي من كل منها مسماه حتى الجبهة على الأقوى. یعنی کفایت می‌کند از هرکدام از اعضاء سبعه (هفت عضوی که باید روی زمین قرار داده شود) صرف مسمای گذاشتن روی زمین، حتی در پیشانی. یعنی در پیشانی هم نیازی نیست که حتما به اندازه درهم یا کل پیشانی روی زمین قرار گیرد.

۱۲

شرط پنجم: طهارت بدن

شرط پنجم: طهارت بدن

طهارت بدن از حدث و خبث، شرط دیگر مصلی است.

طهارت بدن از حدث یعنی اگر غسل بر مصلی لازم است، غسل را انجام دهد و اگر وضو ندارد باید وضو بگیرد. بحث غسل و وضو را به دلیل آن که در طهارت مطرح شد، در اینجا ذکر نمی‌شود.

طهارت بدن از خبث یعنی بدن باید پاک باشد. پاک بودن بدن را نیز در کتاب الطهاره متذکر شده است. لذا این بحث دوباره تکرار نمی‌شود.

۱۳

تطبیق شرط پنجم: طهارت بدن

﴿ الشرط الخامس: طهارة البدن من الحدث والخبث ﴾ 

﴿ وقد سبق ﴾ بيان حكمها مفصّلاً. (البته این که طهارت بدن را می‌فرماید، بخاطر آن است که طهارت لباس را در قسمت ساتر، متذکر شد. در اینجا فقط طهارت بدن را بیان می‌کند.)

۱۴

شرط ششم: ترک کلام

شرط ششم: ترک کلام

سوال: از عنوان ترك الكلام في أثناء الصلاة، چه مطلبی فهمیده می‌شود؟

پاسخ: حس می‌شود که مرحوم شهید در این شرط فقط ترک خصوص کلام در اثناء نماز را بیان خواهد کرد. اما برخلاف آنچه که از عبارت عنوان فهمیده می‌شود، فقط ترک کلام را بحث نمی‌کند، بلکه هر آنچه که جزء قواطع الصلاة و تروک الصلاة (هر آنچه که در وسط نماز نباید انجام شود) محسوب می‌شود را بیان می‌کند.

مرحوم شهید باید می‌فرمود: السادس: قواطع الصلاة، تروک الصلاة.

بنابر این، شرط ششم آن است که مصلی باید در وسط نماز برخی امور را ترک کند. این موارد در ادامه بیان می‌شود.

مورد اول: ترک کلام در وسط نماز

کلامی که در وسط نماز باید ترک شود چیست؟

کلام در لغت به هر کلمه معنا داری، اطلاق می‌شود. اما به اصطلاح ادبیات، کلام به چیزی گفته می‌شود که از دو کلمه با اسناد تام، تشکیل شده باشد. اما ایشان می‌فرماید: در فقه و آن کلامی که باید در اثناء نماز ترک شود، طبق مختار مصنف در این جا، آن چیزی است که مرکب از دو حرف یا بیشتر باشد. خواه معنا داشته باشد و خواه معنا نداشته باشد. خواه در لغت به آن کلام اطلاق شود و خواه در لغت به آن کلام اطلاق نشود. یا در اصطلاح نحو بر آن کلام گفته شود یا گفته نشود.

البته قائلین این نظر معتقدند اگر یک حرف داشته باشد اما مفید معنا باشد مثل ق یا ع یا ل که فعل امر هستند، بازهم حکم کلام فقهی را دارد. چون یک حرف واحد، مشتمل بر معنای مقصود است. اگر چه باید به این نکته توجه داشت که در ادبیات بیان شده، ق و ل؛ و هر کلمه‌ای که تنها یک حرف است، در صورتی که روی آن وقف شود، در انتهای آن حتما باید هاء سکت آورده شود. یعنی نمی‌توان روی ق، وقف کرد بلکه باید چنین قرائت کرد: قه.

ایشان می‌فرماید: هرچند که این کلام بدون هاء سکت آورده شود (اگرچه بیان این کلام بدون هاء سکت در هنگام وقف، خطا است) اما بازهم چون افاده معنا می‌کند، مبطل نماز است. حرف مد نیز چنین است. زیرا گاها حرف مد کشیده می‌شود و از کشیده شدن، به جای یک حرف، دو حرف، ایجاد می‌شود. گاهی حرکت کشیده می‌شود به گونه‌ای که سبب تولید یک حرف می‌شود. مثل آ و بَ. به شرطی که فتحه به گونه‌ای کشیده شود که نوعی الف از آن تولید شود. مرحوم شهید می‌فرماید: حرف مد که مشتمل بر دو حرف یا بیش از دو حرف شود، مانند یک حرف واحد است و مبطل نماز محسوب می‌شود.

۱۵

تطبیق شرط ششم: ترک کلام

﴿ الشرط السادس: ترك الكلام ﴾ في أثناء الصلاة (شرط ششم: ترک کلام در وسط نماز.)

وهو (کلامی که ترکش شرط است) ـ على ما اختاره المصنّف والجماعة ـ : ما تُركّب من حرفين فصاعداً (آنی است که مرکب از دو حرف یا بیشتر از دو حرف باشد) وإن لم يكن كلاماً لغةً ولا اصطلاحاً (در لغت به هر کلمه معنا داری، کلام گفته می‌شود. خواه جمله باشد یا جمله نباشد. در اصطلاح نحو به چیزی کلام می‌گوید که متشکل از کلمه باشد و اسناد تام بین آن وجود داشته باشد. ایشان می‌فرماید: توجهی به لغت و اصطاح نداریم. صرف این که از دو حرف ترکیب شده باشد، کلام محسوب می‌شود. خواه معنا داشته باشد یا نداشته باشد).

وفي حكمه الحرف الواحد المفيد (در حکم دو حرف است، حرف واحدی که معنای مفید داشته باشد) ـ كالأمر من الأفعال المعتلّة الطرفين (امر از افعالی که معتلة الطرفین است. یعنی لفیف مفروغ است)، مثل «ق» من الوقاية، و «ع» من الوعاية؛ لاشتماله (بخاطر این که حرف واحد مشتمل است) على مقصود الكلام (بر مقصود کلام. یعنی مقصود کلام را به ما می‌رساند) وإن أخطأ بحذف هاء السكت (هرچند که خطا باشد به حذف هاء سکت. بیان شد: در هنگام وقف بر کلمه‌ای که یک حرف است باید همراه با هاء سکت باشد و تلفظ آن بدون هاء سکت، خطا است. ایشان می‌فرماید هرچند که حذف هاء سکت خطا است اما اگر آن کلمه بیان شود، مبطل نماز محسوب می‌شود) ـ وحرفُ المدّ (حرف مد هم مانند آن یک کلمه است و مبطل نماز است)؛ لاشتماله على حرفين فصاعداً (بسته به آن که چه مقدار حرف مد کشیده شود.)

وفي الذكرى جوّز السجود عليه إن اتّخذ من القنّب ، واستظهر المنع من المتّخذ من الحرير ، وبنى المتّخذ من القطن والكتّان على جواز السجود عليهما (١).

ويُشكل تجويزه القنّب على أصله ، لحكمه فيها بكونه ملبوساً في بعض البلاد (٢) وأنّ ذلك يوجب عموم التحريم.

وقال فيها أيضاً : في النفس من القرطاس شيءٌ ، من حيث اشتماله على النورة المستحيلة (٣) عن اسم الأرض بالإحراق.

قال : إلّا أن نقول : الغالب جوهر القرطاس أو نقول : جمود النورة يردّ إليها اسم الأرض (٤).

وهذا الإ يراد متّجه لو لا خروج القرطاس بالنصّ الصحيح (٥) وعمل الأصحاب. وما دَفَع به الإشكال غيرُ واضحٍ؛ فإنّ أغلبيّة المُسوِّغ لا يكفي مع امتزاجه بغيره وانبثاث أجزائهما بحيث لا يُتميّز ، وكون جمود النورة يردّ إليها اسم الأرض في غاية الضعف.

وعلى قوله رحمه‌الله لو شكّ في جنس المتّخذ منه ـ كما هو الأغلب ـ لم يصحّ السجود عليه؛ للشكّ في حصول شرط الصحّة ، وبهذا ينسدّ باب السجود عليه غالباً ، وهو غير مسموعٍ في مقابل النصّ وعمل الأصحاب.

﴿ ويكره السجود على ﴿ المكتوب منه مع ملاقاة الجبهة لما يقع عليه اسم السجود خالياً من الكتابة. وبعضهم لم يعتبر ذلك (٦) بناءً على كون المداد عَرَضاً لا يحول بين الجبهة وجوهر القرطاس. وضعفه ظاهر.

____________________

(١) الذكرى ٣ : ١٤٦ ، ١٥٣.

(٢) الذكرى ٣ : ١٤٦ ، ١٥٣.

(٣) الذكرى ٣ : ١٤٥ ، ١٤٦.

(٤) الذكرى ٣ : ١٤٥ ، ١٤٦.

(٥) راجع الوسائل ٣ : ٦٠٠ ، الباب ٧ من أبواب ما يسجد عليه.

(٦) لم نقف عليه.

﴿ الشرط الخامس : طهارة البدن من الحدث والخبث

﴿ وقد سبق بيان حكمها (١) مفصّلاً (٢).

﴿ الشرط السادس : ترك الكلام في أثناء الصلاة

وهو ـ على ما اختاره المصنّف (٣) والجماعة (٤) ـ : ما تُركّب من حرفين فصاعداً وإن لم يكن كلاماً لغةً ولا اصطلاحاً.

وفي حكمه الحرف الواحد المفيد ـ كالأمر من الأفعال المعتلّة الطرفين ، مثل «ق» من الوقاية ، و «ع» من الوعاية؛ لاشتماله على مقصود الكلام وإن أخطأ بحذف هاء السكت ـ وحرفُ المدّ؛ لاشتماله على حرفين فصاعداً.

ويُشكل : بأنّ النصوص خاليةٌ عن هذا الإطلاق ، فلا أقلّ من أن يرجع فيه إلى الكلام لغةً أو اصطلاحاً. وحرف المدّ وإن أطال (٥) مدَّه بحيث يكون بقدر أحرفٍ لا يخرج عن كونه حرفاً واحداً في نفسه ، فإنّ المدّ ـ على ما حقّقوه (٦) ـ

____________________

(١) في (ف) : حكمهما.

(٢) سبق في أحكام النجاسات ، وأحكام الطهارات الثلاث.

(٣) الذكرى ٤ : ١٢ ، الدروس ١ : ١٨٥ ، الألفيّة : ٦٦ ، البيان : ١٨٢.

(٤) كالشيخ في الخلاف ١ : ٤٠٧ ، المسألة ١٥٥ ، وابن زهرة في الغنية : ٨٢ ، والمحقّق في الشرائع ١ : ٩١ ، والعلّامة في القواعد ١ : ٢٨٠.

(٥) في (ش) و (ر) : طال.

(٦) لم نعثر عليه.