درس کفایة الاصول - اصول عملیه و تعارض

جلسه ۱۳۵: تعارض الدلیلین ۱۷

 
۱

خطبه

۲

اختصاص قواعد تعارض به غیر موارد جمع عرفی

قبلا گفتیم اگر دو خبر با هم تعارض کنند، دو بحث داریم، یکی قاعده اولیه است که قانون با توجه به حجیت خبر عادل در این دو خبر چیست.

حال گفتیم قاعده اولیه تساقط فی الجمله است، یعنی دو خبر نسبت به مدلول مطابقی خود هر دو ساقط می‌شوند ولی احد الخبرین لا بعینه، حکم به نفی ثالث می‌کند. مثلا یک خبر می‌گوید نماز جمعه واجب است و خبر دیگر می‌گوید نماز جمعه حرام است، مدلول مطابقی هر دو ساقط می‌شوند اما یکی از این دو خبر، نفی حکم ثالث می‌کند و می‌گوید نماز جمعه مباح نیست به وسیله مدلول التزامی. چون لازمه وجوب نماز جمعه یا حرمت نماز جمعه، دلالت بر عدم اباحه نماز جمعه است، پس یکی از دو خبر، نفی اباحه می‌کنند.

حال سوال پیش می‌آید که در موارد امکان جمع عرفی، قاعده اولیه جاری است یا خیر؟ مثل یک روایت می‌گوید اعتق رقبة، یک روایت می‌گوید لا تعتق رقبة کافرة که عرف می‌گوید این دو تنافی ندارد و جمله دوم قرینه است که جمله اول مطلق نیست، حال قاعده اولیه در این دو خبری که تنافی بدوی دارند، می‌شود یا خیر؟

صاحب کفایه می‌گوید: قاعده اولیه در جایی است که جمع عرفی بین دو خبر نشود، چون اگر جمع عرفی شود، تعارضی نیست که سراغ قاعده اولیه شود.

۳

تطبیق اختصاص قواعد تعارض به غیر موارد جمع عرفی

فصل

[اختصاص قواعد التعارض بغير موارد الجمع العرفيّ]

قد عرفت سابقا أنّه لا تعارض (تعارض مستقر) في موارد الجمع (مثل عام و خاص و مطلق و مقید و...) والتوفيق العرفيّ، ولا يعمّها (موارد جمع را) ما يقتضيه («ما») الأصل (قاعده اولیه) في المتعارضين (بیان «ما»:) من سقوط أحدهما (خبرین متعارضین) رأسا (هم مدلول مطابقی هم التزامی)، و (عطف بر سقوط است) سقوط كلّ منهما (خبرین متعارضین) في خصوص مضمونه (کل منهما - مضمون مطابقی کل منهما) (تشبیه برای وسقوط:) كما إذا لم يكونا (خبرین متعارضین) في البين؛

۴

جریان قاعده قانویه در موارد جمع عرفی

قاعده ثانویه یعنی قانون با توجه به اخبار علاجیه (روایاتی که درباره روایات متعارضه صحبت می‌کند) درباره خبرین متعارضین چیست.

نسبت به قاعده ثانویه، دو نظریه معروف است:

۱. مشهور: قاعده ثانویه، ترجیح است و بعد تخییر است.

۲. مصنف: قاعده ثانویه، تخییر مطلقا است.

حال قاعده ثانویه در موارد جمع عرفی است یا خیر؟ در اینجا دو نظریه است:

نظریه اول: مشهور: قاعده ثانویه در موارد جمع عرفی نمی‌آید. چون در اخبار علاجیه در سوال سائلها و جواب امامها، موضوع، انسان متحیر است و اگر جمع عرفی ممکن باشد، تحیری وجود ندارد، پس اخبار علاجیه شامل موارد جمع عرفی نیست.

نظریه دوم: مصنف: قاعده ثانویه در موارد جمع عرفی می‌آید.

۵

تطبیق جریان قاعده قانویه در موارد جمع عرفی

 فهل التخيير أو الترجيح يختصّ أيضا (مثل مقتضای قاعده اولیه) بغير مواردها (جمع عرفی) أو يعمّها (تخیر یا ترجیح، جمع عرفی را)؟ قولان.

أوّلهما (قولان) المشهور. وقصارى (نهایت) ما يقال في وجهه (قول مشهور): أنّ الظاهر من الأخبار العلاجيّة ـ سؤالا (در سوال راوی) وجوابا (در جواب امام) ـ هو (ظاهر) التخيير أو الترجيح في موارد التحيّر (بیان موارد تحیر:) ممّا (مواردی که) لا يكاد يستفاد المراد هناك («ما») عرفا، لا (عطف بر فی موارد التحیر است) فيما يستفاد ولو بالتوفيق (جمع عرفی)، فإنّه (توفیق) من أنحاء طرق الاستفادة (استفاده مراد) عند أبناء المحاورة (عرف).

فصل

[اختصاص قواعد التعارض بغير موارد الجمع العرفيّ]

قد عرفت سابقا (١) أنّه لا تعارض في موارد الجمع والتوفيق العرفيّ ، ولا يعمّها ما يقتضيه الأصل في المتعارضين من سقوط أحدهما رأسا ، وسقوط كلّ منهما في خصوص مضمونه كما إذا لم يكونا في البين ؛ فهل التخيير أو الترجيح يختصّ أيضا بغير مواردها (٢) أو يعمّها؟ قولان.

أوّلهما المشهور (٣). وقصارى ما يقال في وجهه : أنّ الظاهر من الأخبار العلاجيّة ـ سؤالا وجوابا ـ هو التخيير أو الترجيح في موارد التحيّر ممّا لا يكاد يستفاد المراد هناك عرفا ، لا فيما يستفاد ولو بالتوفيق ، فإنّه من أنحاء طرق الاستفادة عند أبناء المحاورة.

ويشكل : بأنّ مساعدة العرف على الجمع والتوفيق وارتكازه في أذهانهم على وجه وثيق لا يوجب اختصاص السؤالات بغير موارد الجمع ، لصحّة السؤال

__________________

(١) في الفصل الأوّل من هذا المقصد ، حيث قال : «وعليه فلا تعارض بينهما بمجرّد تنافي مدلولها ...». راجع الصفحة : ٢٩٤ من هذا الجزء.

(٢) هكذا في النسخ. والصحيح أن يقول : «موارده» ، فإنّ الضمير يرجع إلى الجمع. أو يقول : «بغيرها» كي يرجع الضمير إلى موارد الجمع العرفيّ.

(٣) بل ادّعى الشيخ الأعظم الأنصاريّ كونه ممّا لا خلاف فيه. فرائد الاصول ٤ : ٨٢.