آخرین مطلبی که در مره و تکرار دارند و بعنوان تنبیه مطرح میکنند، که این تنبیه را صاحب فصول به عنوان تذنیب مطرح کردهاند، مطلبی است که در حقیقت ثمرهی بحث مره و تکرار است، و این بحث این است که آیا بعد از آنی که انسان آمده امتثال کرد، امتثال بعد امتثال جایز است یا نه؟ آیا عمل دوم و فعل دوم بعنوان امتثال بعد از امتثال در شریعت داریم یا نداریم.
مرحوم آخوند میفرمایند که:
۱- روی قول به اینکه صیغهی امر دلالت به مره دارد، اگر مکلف آمد یک مرتبه انجام داد، مرتبهی دوم دیگر عنوان تشریع را دارد، برای اینکه آن یک مرتبهی اول بعنوان مامور به انجام شد، امر مولا ساقط شد مرتبهی دوم اگر بخواهد بعنوان مامور به انجام بدهد این حرام است، این تشریع است چون دیگر امری وجود ندارد،
۲- بنابراینکه بگوییم صیغهی امر دلالت بر تکرار دارد، خب اینجا باز مسئله روشن است، یعنی جایز است که بعد از امتثال اول یک امتثال دوم و سوم و چهارم انجام دهد، بنابراینکه بگوییم دلالت بر تکرار دارد یه چنین نتیجهای دارد، که شما عمل را مکررا انجام بدهید مرتبهی دوم آنهم بعنوان مامور به است، آن هم بعنوان امتثال امر مولا است، مرتبهی سوم هم مامور به و امر مولا و هکذا.
البته یک اختلافی قائلین به تکرار دارند که این تکرار تا چه حدی باید انجام بشود که این را دیگر مرحوم آخوند بحث نکردند در کتاب اصول و قوانین این بحث شده است.
پس روی این دو قول بحثی نیست،
۳- اما قول مشهور که مرحوم آخوند هم همین نظر را دارند که خود صیغهی امر نه دلالت بر مره دارد و نه دلالت بر تکرار دارد، آیا روی این مبنا یک کسی آمد، امتثال اول را انجام دارد عمل دوم بعنوان امتثال دوم جایز است یا جایز نیست؟ مرحوم آخوند میفرمایند که روی این مبنا در اینکه اگر یک کسی آمد امتثال اول را انجام داد، عقل به او میگوید یکفی، بحثی نیست، عقل میگوید تو مکلف به یک طبیعت شدی این طبیعت رو هم در ضمن یک فرد انجام دادی، این عمل تو امتثال است، اگر میخواهی بروی دنبال کارت برو، دیگر وظیغهای نداری،.
اما بحث این است که روی این مبنا حالا میگوید من میخواهم یک عمل دومی را بعنوان امتثال دوم انجام بدهم، آِیا این جایز است یا نیست؟
۱- بعضیها احتمال دادهاند عدم جواز را، گفتند احتمال دارد در اینجا مطلوب مولا یک مرتبه عمل باشد به شرط لا، یعنی بگوییم به شرط اینکه عمل دوم و سوم آورده نشود،
۲- مرحوم آخوند میفرمایند دیگران در مقابل این احتمال آمدند گفتند که اگر مولا در مقام بیان نباشد و در مقام اهمال باشد، یعنی معلوم نیست که نسبت به مراحل بعدی آیا به شرط لا است یا نیست، میرویم سراغ اصول عملیه، اصول عملیه اصل جواز است، اصالت الجواز میاوریم در اینجا،
۳- اما اگر مولا در مقام بیان بود، خب در مقام بیان اگر است چرا قید به شرط لا را ذکر نکرد، آمدند به اطلاق و اینکه مولا در مقام بیان است، و نفرموده که یک مرتبه و زائد بر او نه، همین مقدار که نفرموده، اطلاق اقتضا میکند که مره او مرارا انجام بشود، بعضیها اینطور گفتهاند که اصالت الاطلاق اقتضا میکند که شخص میتواند یک مرتبه انجام بدهد یا صد مرتبه انجام بدهد و تمام اینها هم عنوان امتثال را دارد،
مرحوم آخوند با این حرف مخالفت میکنند، میفرمایند که ما قبول نداریم که اصالت الاطلاق اقتضا بکند مره او مرارا را، میفرمایند آنچه که اصالت الاطلاق اقتضا میکند این است که شخص بیاید یک مرتبه انجام بدهد، حالا این یک مرتبه میخواهد در ضمن یک فرد باشد یا در ضمن افراد متعدد باشد،
بین این فرمایش آخوند و فرمایش دیگران خیلی فرق است:
۱- آنهایی که میگویند اصالت الاطلاق اقتضا میکند مره او مرارا، میگویند ما از اصالت الاطلاق افراد طولی را استفاده میکنیم، یعنی اصالت الاطلاق میگوید این فرد را آوردی میتوانی دومی را بیاوری، دومی را بیاوری، دومی هم امتثال است، میتوانی سومی را بیاوری، افرادی که در طول یکدیگر قرار بگیرد،
۲- اما مرحوم آخوند میفرمایند به نظر ما اصالت الاطلاق افراد طولی را دلالت ندارد، اصالت الاطلاق میگوید شما یک مره طبیعت را بیاوری، و وقتی یک مره را آوردی حالا میخواهد این مره در ضمن یک فرد باشد یا در ضمن افراد متعدد، اصالت اطلاق افراد عرضی را قبول دارد و تصدیق میکند، اما افراد طولی را تصدیق نمیکند، این راجع به فرمایشی که در مورد اصالت الاطلاق بیان میکنند، یک توضیح دیگری هم دارند که بعدا بیان میکنیم.