درس کفایة الاصول - نواهی

جلسه ۹۶: عام و خاص ۱۴

 
۱

خطبه

۲

جزوه نکته

نکته: حکم ثانوی و اولی دو صورت دارند:

۱. گاهی این دو موافق با هم هستند، در این صورت بحثی نیست. مثل وضو بعد از دخول وقت که متعلق امر والدین قرار می‌گیرد.

۲. گاهی این دو مخالف با هم هستند، مثل وضو ضرری که بما هو وضو واجب و بما هو ضرر حرام است، در این صورت بین مقتضی دو حکم تزاحم واقع می‌شود فلذا اگر احدهما اقوی بود، حکم فعلی تابع همان است، مثلا مصلحت وضو مهمتر از مفسده ضرر باشد یا بر عکس و اگر احدهما اقوی نبود، هر دو سقوط می‌کنند و حکم فعلی تابع هیچکدام نیست، بلکه مکلف عملا مخیر است.

جواب اول از دو موید: صحت صوم در سفر و احرام قبل از میقات به واسطه نذر، بخاطر دلی لخاص است ودلیل خاص در فرد مشکوک منتفی است و چون متعلق نذر باید راجح باشد، این دلیل خاص کاشف از این است که این دو ذاتا و قبل از تعلق نذر، راجح بوده‌اند.

۳

جواب دوم به دو موید

دوم: اگر صوم در سفر و احرام در میقات با نذر صحیح شده است، بخاطر دلیل خاص است که در اینجا منتفی است. چون دلیل خاص (روایت) کاشف از این است که همزمان با تعلق نذر به اینها، این دو راجح می‌شوند.

در جواب اول، رجحان، رجحان ذاتی بود اما در جواب دوم، رجحان، رجحان طاری است.

۴

جزوه جواب دوم به دو موید

جواب دوم: صحت این دو به واسطه نذر به خاطر دلیل خاص است (و دلیل خاص در فرد مشکوک منتفی است) که این دلیل کاشف از این است که این دو با نذر راجح می‌شود بعد از اینکه ذاتا راجح نبودند.

۵

اشکال

اشکال: احرام قبل از میقات و صوم قبل از سفر، بعد از نذر کردن، عبادت هستند و باید قصد قربت باشد در حالی که منشائی برای عبادیت نیست.

رجحان هم باعث منشاء عبادیت نمی‌شود و فقط موجب وجوب می‌شود و این وجوب هم توصلی است و عبادت ساز نمی‌باشد.

۶

جزوه اشکال

اشکال: رجحان مکشوف (رجحانی که همزمان با نذر آمد)، مصحح عبادیت این دو نیست.

توضیح: رجحان فقط منشاء برای وجوب وفاء به نذر است و این وجوب، وجوب توصلی است (برای سقوطش نیاز به انجام منذور با قصد قربت نیست) پس این دو که بعد از تعلق نذر عبادت هستند، منشائی برای عبادیت این دو نمی‌باشند.

۷

جواب

جواب: صاحب کفایه با این جواب، جواب دوم خود را تصحیح می‌کند به اینکه صوم در سفر و احرام قبل از میقات با نذر صحیح است و راجح است به اینکه این دو همراه با نذر یک عنوان راجح و عبادی پیدا می‌کنند و چیزی که راجح بودن و عبادی بودن را ثابت می‌کند نذر نیست بلکه یک عنوان مبهم است.

۸

جزوه جواب از اشکال

جواب: دلیل خاص می‌گوید این دو در صورت نذر صحیح هستند و با توجه به اینکه متعلق نذر باید راجح باشد و فرض این است که این دو قبل از نذر راجح نبوده‌اند، پس این دلیل کاشف از این است که مقارن با تعلق نذر عنوان راجحی بر این دو منطبق می‌شود که این عنوان موجب عبادیت این دو است.

۹

جواب سوم

سوم: صحت این دو بخاطر دلیل خاص است که در فرد مشکوک منتفی است. چون ما دو دسته دلیل داریم:

۱. منذور و متعلق نذر باید رجحان قبل از نذر داشته باشند.

۲. یک دسته می‌گویند صوم در سفر و احرام قبل از میقات نذری صحیح است.

حال دسته دوم، مخصص دسته اول هستند.

حال اگر کسی این جواب را انتخاب کند، از اشکال عبادیت می‌تواند جواب بدهد.

۱۰

جزوه جواب سوم

جواب سوم: صحت این دو در صورت نذر به واسطه دلیل خاص است. دلیل خاص این دو را در صورت نذر صحیح می‌داند، این دلیل مخصص ادله‌ای است که در متعلق نذر، رجحان قبل از نذری را معتبر می‌داند، نتیجه بعد از تخصیص این است که در متعلق نذر رجحان قبل از نذری معتبر است مگر در این دو مورد که رجحان نذری در این دو مورد کافی است.

۱۱

نکته

گفتیم با جواب سوم، جواب از اشکال عبادیت، راحت است به اینکه نذر روی صوم در سفر یا احرام قبل از میقات نرفته است بلکه روی صوم در سفر عبادی یا احرام قبل از میقات عبادی رفته است و با توجه به رجحان آن می‌تواند قصد عبادیت کند.

۱۲

تطبیق جواب دوم به دو موید

وإمّا لصيرورتهما (احرام و صوم) راجحين بتعلّق النذر بهما بعد ما لم يكونا (صوم و احرام) كذلك (رجحان ذاتی)، كما ربما يدلّ عليه (جواب دوم) ما في الخبر من كون الإحرام قبل الميقات كالصلاة قبل الوقت.

۱۳

تطبیق اشکال و جواب

لا يقال: لا يجدي صيرورتهما (احرام و صوم) راجحين بذلك (تعلق النذر بهما) في عباديّتهما، (علت لا یجدی:) ضرورة (محشین اشکال گرفته‌اند این دلیل با مدعا سازگار ندارد که اشتباه کرده‌اند) كون وجوب الوفاء توصّليّا لا يعتبر في سقوطه (وجوب وفاء) إلّا الإتيان بالمنذور بأيّ داع كان (داعی).

فإنّه يقال: عباديّتهما (احرام و صوم) إنّما تكون (عبادیت) لأجل كشف دليل صحّتهما عن عروض عنوانٍ (عنوان عبادی) راجح عليهما (صوم و احرام) ملازم لتعلّق النذر بهما.

۱۴

تطبیق جواب سوم و نکته

هذا (این دو جواب) لو لم نقل بتخصيص عموم دليل اعتبار الرجحان في متعلّق النذر بهذا الدليل، وإلّا (قائل به تخصیص شدیم) أمكن أن يقال بكفاية الرجحان الطارئ عليهما (صوم و احرام) من قبل النذر في عباديّتهما بعد تعلّق النذر بإتيانهما (صوم و احرام) عباديّا ومتقرّبا بهما منه تعالى،

الإحرام قبل الميقات : فإنّما هو (١) لدليل خاصّ كاشف عن رجحانهما ذاتا في السفر وقبل الميقات ، وإنّما لم يأمر بهما استحبابا أو وجوبا لمانع يرتفع مع النذر.

وإمّا لصيرورتهما راجحين بتعلّق (٢) النذر بهما بعد ما لم يكونا كذلك ، كما ربما يدلّ عليه ما في الخبر من كون الإحرام قبل الميقات كالصلاة قبل الوقت (٣).

لا يقال : لا يجدي صيرورتهما راجحين بذلك (٤) في عباديّتهما ، ضرورة كون وجوب الوفاء توصّليّا لا يعتبر في سقوطه إلّا الإتيان بالمنذور بأيّ داع كان.

فإنّه يقال : عباديّتهما إنّما تكون لأجل كشف دليل صحّتهما عن عروض (٥) عنوان راجح عليهما ملازم لتعلّق النذر بهما.

هذا لو لم نقل بتخصيص عموم دليل اعتبار الرجحان في متعلّق النذر بهذا الدليل ، وإلّا أمكن أن يقال بكفاية الرجحان الطارئ عليهما من قبل النذر في عباديّتهما بعد تعلّق النذر بإتيانهما عباديّا ومتقرّبا بهما منه تعالى ، فإنّه وإن لم يتمكّن من إتيانهما كذلك قبله ، إلّا أنّه يتمكّن منه بعده ، ولا يعتبر في صحّة النذر إلّا التمكّن من الوفاء ولو بسببه ، فتأمّل جيّدا.

[عدم إحراز مصاديق العامّ بأصالة عدم التخصيص]

بقي شيء ، وهو : أنّه هل يجوز التمسّك بأصالة عدم التخصيص في إحراز عدم كون ما شكّ في أنّه من مصاديق العامّ ـ مع العلم بعدم كونه محكوما بحكمه ـ

__________________

(١) هكذا في النسخ. والصحيح أن يقول : «فإنّما هي» ، فإنّ الضمير يرجع إلى صحّة الصوم.

(٢) أي : مع تعلّق النذر. فالباء بمعنى المصاحبة.

(٣) لم أعثر على رواية تدلّ على كون الإحرام قبل الميقات كالصلاة قبل الوقت.

نعم ، ورد ما يدلّ على أنّ مثل من أحرم قبل الميقات مثل من صلّى في السفر أربعا وترك الثنتين. راجع وسائل الشيعة ٨ : ٢٣٤ ، الباب ١١ من أبواب المواقيت ، الحديث ٣.

(٤) أي : مع تعلّق النذر بهما. فالباء بمعنى «مع».

(٥) هكذا في النسخ. ولكن لا تساعد عليه اللغة.