درس مکاسب - خیارات

جلسه ۲۹: خیار حیوان ۴

مرتضوی
استاد
مرتضوی
 
۱

صوت موجود نیست

در این مباحثه چند فرع بیان شده است:

فرع اول این است که: اگر بیع حیوان در اول طلوع شمس در روز شنبه واقع شده است، منتهای آن غروب روز دوشنبه می‌باشد. یعنی در شب سه‌شنبه نمی‌تواند فسخ کند. پس دو مدّعا در این فرع وجود دارد:

مدّعای اول این است که شب یک‌شنبه و شب دوشنبه می‌تواند فسخ کند.

مدّعای دوم این است که در شب سه‌شنبه نمی‌تواند فسخ کند.

مدّعای اول از نظر فتوا مورد اتفاق می‌باشد. کلام در دلیل بر این مدّعا می‌باشد.

مرحوم شیخ می‌فرمایند: از ادلّه‌ای که اثبات خیار حیوان کرده است استمرار جواز فسخ در وقت محدود بین الحدّین می‌باشد، یعنی ما به واسطۀ اجماع یا به وسیلۀ استفادۀ استمرار جواز فسخ در بین الحدّین از ادله استفاده می‌کنیم که در شب یک‌شنبه و شب دوشنبه فسخ جایز می‌باشد. چون اگر در شب یک‌شنبه یا دوشنبه فسخ جایز نباشد جواز فسخ بین الحدین استمرار نداشته است.

توهّم شده است که دخول لیلتین لدلیل آخر می‌باشد و آن دلیل این است که در مفهوم یوم، لیل أخذ شده است. یعنی وقتی می‌گویند یوم السبت مراد بیاض نهار و شب متعقّب به آن می‌باشد. پس شب یک‌شنبه جزء مفهوم یوم السبت است.

این دلیل دوم را مرحوم شیخ قبول ندارد، چون نهار مفهومی دارد، لیل مفهومی دارد، مفهوم لیل جزء مفهوم نهار باشد معنا ندارد.

مدّعای دوم این است که: شب سه‌شنبه جواز فسخ ندارد. این مدّعای دوم مورد اختلاف می‌باشد.

مشهور می‌گویند: در شب سه‌شنبه جواز فسخ ندارد. قیل به اینکه شب سه‌شنبه جواز فسخ دارد یعنی مدّت خیار حیوان در مثال از طلوع شمس روز شنبه تا طلوع شمس روز سه‌شنبه است که مدّت آن سه روز و سه شب می‌باشد.

دلیل بر این قول این است که: اگر شب سه‌شنبه داخل نباشد شما در ادلّه کلمۀ (أیّام) دارید لازم خواهد آمد که از مفردات کلمۀ (أیّام) در استعمال واحد دو معنا اراده شده باشد. از دوتای این مفردات که یوم السبت ویوم الأحد است ارادۀ نهار و لیل شده است ولی از مفرد سوم که یوم الأثنین است از این مفرد نهار فقط بدون دلیل اراده شده است. پس یلزم که در استعمال واحد دو معنا اراده شده باشد و تفکیک در مفردات از جمع واحد در استعمال واحد جایز نیست.

برای فرار از این محذور باید قائل شد در شب سه‌شنبه جواز فسخ دارد. پس مدّت خیار حیوان سه روز و سه شب می‌باشد.

مرحوم شیخ این دلیل را قبول ندارند و می‌فرمایند: اگر ما قائل شدیم که شب سه‌شنبه جواز فسخ ندارد تفکیک در مفردات جمع در استعمال واحد نشده است. و الوجه فی ذلک چون شب یک‌شنبه از کلمۀ یوم السبت استفاده نکردیم، شب دوشنبه از کلمۀ یوم الأحد استفاده نکردیم. پس یوم السبت در شب یک‌شنبه استعمال نشده است کما اینکه روز دوشنبه در یوم فقط استعمال شده است. فعلیه خروج شب سه‌شنبه از مدّت خیار موجب تفکیک مفردات جمع در استعمال واحد نشده است. این در صورتی است که مراد قائل به اینکه سه شب جواز فسخ می‌باشد، شب سه‌شنبه می‌باشد.

و اگر مراد این قائل شب شنبه باشد یعنی فرض کنید که فروش حیوان در غروب شب شنبه واقع شده است در این فرض بگوییم ابتدای خیار از غروب شب شنبه تا غروب دوشنبه باشد تبعاً سه روز و سه شب جواز فسخ دارد.

مرحوم شیخ می‌فرمایند: در این مثال قبول داریم که مدّت خیار سه روز و سه شب می‌باشد و لکن علّت دخول سه شب در مدّت خیار این است که ما از ادلۀ خیارات یا اجماع استفادۀ استمرار جواز الفسخ بین المبدأ و المنتهی کردیم. لذا شب شنبه داخل می‌شود تا استمرار حفظ شود.

پس به این نتیجه رسیدیم که لیله ثالثه در بعض از فروض داخل می‌باشد ودر بعض فروض داخل نمی‌باشد.

فرع دوم این است که: اگر بیع حیوان در ظهر روز شنبه واقع شده است، منتهای خیار حیوان ظهر روز سه‌شنبه می‌باشد. تبعاً در این فرع سه روز و سه شب جواز فسخ دارد. دو روز تام داریم و یک روز تلفیقی مدّت خیار می‌باشد.

فرع سوم این است که: اگر عقد در شب شنبه واقع شده است، بیان شد که غایت خیار غروب دوشنبه است. این قول مختار شیخ و مشهور است.

قول دیگر این است که: مقدار شب شنبه از روز دوشنبه کم بشود، اگر شب شنبه ۱۲ ساعت بوده است، روز دوشنبه ۱۲ ساعت بوده است از روز دوشنبه ۱۲ ساعت کم بشود، اگر شب شنبه ۱۰ ساعت بوده روز دوشنبه ۱۴ ساعت بوده است از روز دوشنبه به مقدار ۱۰ ساعت کم بشود.

دلیل بر این احتمال این است که: شما مقدار سه روز خیار دارید. اگر ایام شما روزهایی است که ۱۲ ساعته است، یک ۱۲ ساعت بابت روز اوّل خیار دارید، یک ۱۲ ساعت بابت روز دوم خیار دارید، ۱۲ ساعت شب شنبه یقوم مقام ساعات روز دوشنبه لذا از روز شنبه باید آن ساعات کم بشود و مستفاد از ادلۀ خیار این است که سه روز باید مدّت خیار باشد، لذا چون این عنوان صادق نیست این احتمال باطل است.

توضیح ذلک: کلمۀ یوم چهار احتمال دارد:

یک احتمال این است: مقصود از یوم ما بین الحدّین یعنی طلوع خورشید و غروب خورشید باشد که عبارت از بیاض نهار است. اگر مراد از یوم در روایات خیار حیوان این معنا باشد لازمۀ آن این است که در فرع دوم تلفیق نشاید ودر فرع سوم کسر نشاید، چون ادّعا می‌کنید مراد امام علیه السلام سه بین الحدین بوده است، سه بیاض النهار بوده است، این معنا در فرع دوم و سوم محقق نشده است.

احتمال دوم این است که: مراد از یوم در روایات سه ۱۲ ساعت از نهار مراد باشد. کلمۀ ایام کنایه از ۳۶ ساعت بیاضی باشد أعم از اینکه این ۳۶ ساعت در ضمن سه بیاض یعنی سه بین الحدین وجود پیدا کند یا ۳۶ ساعت ملفّق باشد. بنابراین فرع دوم درست می‌شود چون ۳۶ ساعت که خورشید وجود داشته گذشته است ودر فرع سوم کسر نباید کنیم چون با کسر ۱۲ ساعت از روز دوشنبه کلاً ۲۴ ساعت نهاری می‌شود.

احتمال سوم این است که: مراد از یوم سه ۲۴ ساعت مراد باشد یا از باب اینکه لیل داخل در مفهوم یوم باشد یا لدلیل آخر. بنابراین احتمال ایضاً شما در فرع سوم کسر نباید بگویید.

احتمال چهارم این است: مراد از ایام کنایه از مطلق ۱۲ ساعت باشد، اگر روزها ۱۲ ساعت است. کنایه از مطلق ۱۴ ساعت باشد، اگر روزها ۱۴ ساعته باشد. یعنی کأنّه گفه است از ابتدای عقد تا ۳۶ ساعت أعم از روز و شب خیار دارید لذا در فرع سوم کسر صحیح است چون ۳۶ ساعت گذشته است. مرحوم شیخ چون أعم از احتمال اول و دوم مرادش می‌باشد در فرع دوم فتوای به کفایت و در فرع سوم فتوای به عدم کفایت می‌دهد.

مسألة

دخول الليلتين المتوسّطتين في الثلاثة أيام

لا إشكال في دخول الليلتين المتوسّطتين في الثلاثة أيّام ، لا لدخول الليل في مفهوم اليوم ، بل للاستمرار المستفاد من الخارج ، ولا في دخول الليالي الثلاث عند التلفيق مع الانكسار.

ولو عقد في الليل ، فالظاهر بقاء الخيار إلى آخر اليوم الثالث ، ويحتمل النقص عن اليوم الثالث بمقدار ما بقي من ليلة العقد. لكن فيه : أنّه يصدق حينئذٍ الأقلّ من ثلاثة أيّام ، والإطلاق على المقدار المساوي للنهار ولو من الليل خلاف الظاهر.

قيل : والمراد بالأيّام الثلاثة ما كانت مع الليالي الثلاث لدخول الليلتين أصالةً ، فتدخل الثالثة ، وإلاّ لاختلفت مفردات الجمع في استعمالٍ واحد (١) ، انتهى.

فإن أراد الليلة السابقة على الأيّام فهو حسن ، إلاّ أنّه لا يعلّل بما ذكر. وإن أراد الليلة الأخيرة فلا يلزم من خروجها اختلاف مفردات الجمع في استعمالٍ واحد ، إذ لا نقول باستعمال اليومين الأوّلين‌

__________________

(١) قاله السيّد العاملي في مفتاح الكرامة ٤ : ٥٥٨.

في اليوم والليلة واستعمال اليوم الثالث في خصوص النهار ، بل نقول : إنّ اليوم مستعملٌ في خصوص النهار أو مقداره من نهارين ، لا في مجموع النهار والليل أو مقدارهما ، ولا في مقدار (١) النهار ولو ملفّقاً من الليل. والمراد من «الثلاثة أيّام» هي بلياليها أي ليالي مجموعها ، لا كلّ واحدٍ منها ، فالليالي لم تُرَد من نفس اللفظ ، وإنّما أُريدت من جهة الإجماع وظهور اللفظ الحاكمين في المقام باستمرار الخيار ، فكأنه قال : الخيار يستمرّ إلى أن يمضي ستّ وثلاثون ساعةً من النهار.

__________________

(١) في «ش» بدل «مقدار» : «باقي».