درس کفایة الاصول - اوامر

جلسه ۱۰۳: اوامر ۲۹

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

مقدمه: مره و تکرار دو معنا دارد:

۱. مره یعنی یک دفعه، تکرار یعنی به دفعات در زمان‌های متعدد. یعنی با اعتق رقبه، مراد یک دفعه یا چند دفعه است.

۲. مره یعنی یک فرد، تکرار یعنی افراد متعدد. یعنی با اعتق رقبه، مراد یک فرد یا چند فرد است.

با حفظ این مقدمه، در اینکه نزاع علماء در مسئله مره و تکرار طبق کدام معنا است، سه نظریه است:

اول: میرزای قمی: نزاع در مره و تکرار به معنای فرد و افراد است.

دوم: صاحب فصول: نزاع در مره و تکرار به معنای دفعه و دفعات است. به دو دلیل:

اولا: تبادر؛ متبادر به ذهن از لفظ مره و تکرار، دفعه و دفعات است.

ثانیا: صغری: اگر مراد از مره و تکرار، فرد و افراد باشد، لازمه‌اش این است که علماء این مبحث تتمه برای مبحث آتی (تعلق امر به طبیعت یا فرد) است و این دو مبحث را دو مبحث مستقل قرار ندهند.

توضیح: اگر مراد از مره و تکرار، فرد یا افراد باشد، قائلین به مره یا تکرار در مبحث آتی فقط باید قائل به تعلق امر به فرد باشند نه طبیعت و لذا بحث مره و تکرار طبق یک قول جاری خواهد بود و حال آنکه کل مسئلة لا بد ان تجری علی تقادیر، ولی اگر مراد از مره و تکرار دفعه و دفعات باشد، هر یک از قائلین به مره یا تکرار، در مبحث آتی می‌توانند قائل به تعلق امر فرد یا طبیعت شوند و لذا این مبحث بنا بر هر دو قول، جاری می‌باشد.

کبری: لکن علماء این دو مبحث را دو مبحث مستقل قرار داده‌اند.

نتیجه: مراد از مره و تکرار، فرد افراد نیست.

۳

جواب دلیل دوم صاحب فصول

جواب دلیل دوم: در معنای مره و تکرار دو احتمال است:

۱. اگر به معنای دفعه و دفعات باشد، طبق این معنا، قائلین به هر کدام، می‌توانند در مبحث بعد، هر یکی از دو نظریه را انتخاب کنند:

الف: امر به طبیعت (مراد طبیعت من حیث هی هی نیست، چون ماهیت بما هی هی لا موجود و لا معدوم و... بلکه وجود طبیعت است) تعلق گرفته است. در این صورت تصویر نزاع چنین می‌شود که آیا وجود طبیعت یک دفعه مطلوب است یا به دفعات.

ب: امر به فرد تعلق گرفته است، در این صورت تصویر نزاع چنین می‌شود که آیا فرد یک دفعه مطلوب است یا به دفعات.

۲. به معنای فرد و افراد، طبق این معنا هر یک از قائلین به مره یا تکرار، می‌توانند در مبحث آتی یکی از دو نظریه را انتخاب کنند:

الف: امر به طبیعت (وجود طبیعت) تعلق گرفته است، ذر این صورت تصویر نزاع اینگونه می‌شود که آیا مطلوب، وجود واحد طبیعت است و یا وجودات متعدده طبیعت و یا مطلق وجود طبیعت است؟

ب: امر به فرد تعلق گرفته است، در این صورت تصویر نزاع اینگونه می‌شود که آیا مطلوب، فرد واحد است یا افراد متعدده و یا مطلق الفرد؟

نکته: اگر شما در مبحث آتی قائل شدیم که امر روی وجود ماهیت رفته است، این مساوی است با رفتن امر روی فرد، پس چه فرقی بین رفتن امر روی وجود ماهیت و رفتن روی فرد است؟

صاحب کفایه می‌گوید اگر امر روی ماهیت برود، خصوصیات فردیه دیگر داخل در متعلق امر نیست و بدون مشخصات فردیه هم مامور به انجام بدهد و اگر روی فرد برود، خصوصیات فردیه داخل در متعلق امر است.

نظریه سوم: صاحب کفایه: اختلاف به هر دو معنا است.

۴

تطبیق جواب دلیل دوم صاحب فصول

فاسد (دلیل صاحب فصول فاسد است)، لعدم العلقة بينهما (دو مسئله مره و تکرار و تعلق امر به طبیعت یا فرد) لو اريد بها (مره و تکرار) الفرد أيضا، فإنّ الطلب ـ على القول بالطبيعة (در مسئله بعد) ـ إنّما يتعلّق (طلب) بها (طبیعت) باعتبار وجودها (طبیعت) في الخارج، ضرورة أنّ الطبيعة من حيث هي ليست إلّا هي، لا مطلوبةٌ ولا غير مطلوبة. وبهذا الاعتبار (اعتبار وجود در خارج) كانت (ماهیت) مردّدة بين المرّة والتكرار بكلا المعنيين (معانی مره و تکرار). فيصحّ النزاع في دلالة الصيغة على المرّة والتكرار بالمعنيين وعدمها (دلالت)؛ أمّا بالمعنى الأوّل (دفعه و دفعات) فواضح؛ وأمّا بالمعنى الثاني (فرد و افراد) فلوضوح أنّ المراد من الفرد أو الأفراد وجود واحد أو وجودات (وجودات متعدده)، وإنّما عبّر (از وجود واحد فرد) بالفرد لأنّ وجود الطبيعة في الخارج هو الفرد، (نکته:) غاية الأمر خصوصيّته (فرد) وتشخّصه (فرد) ـ على القول بتعلّق الأمر بالطبائع ـ يلازم المطلوب (وجود مطبیعت) وخارج عنه (مطلوب)، بخلاف القول بتعلّقه (امر) بالأفراد، فإنّه (تشخص) ممّا يقوّمه (مطلوب را).

وتوهّم أنّه لو اريد بالمرّة الفرد لكان الأنسب بل اللازم أن يجعل هذا المبحث تتمّة للمبحث الآتي من أنّ الأمر هل يتعلّق بالطبيعة أو بالفرد؟ فيقال عند ذلك : «وعلى تقدير تعلّقه بالفرد هل يقتضي التعلّق بالفرد الواحد أو المتعدّد ، أو لا يقتضي شيئا منهما؟». ولم يحتج إلى إفراد كلّ منهما بالبحث كما فعلوه ، وأمّا لو اريد بها الدفعة فلا علقة بين المسألتين كما لا يخفى (١) ؛ فاسد ، لعدم العلقة بينهما لو اريد بها الفرد أيضا ، فإنّ الطلب ـ على القول بالطبيعة ـ إنّما يتعلّق بها باعتبار وجودها في الخارج ، ضرورة أنّ الطبيعة من حيث هي ليست إلّا هي ، لا مطلوبة ولا غير مطلوبة. وبهذا الاعتبار كانت مردّدة بين المرّة والتكرار بكلا المعنيين. فيصحّ النزاع في دلالة الصيغة على المرّة والتكرار (٢) بالمعنيين وعدمها ؛ أمّا بالمعنى الأوّل فواضح ؛ وأمّا بالمعنى الثاني فلوضوح أنّ المراد من الفرد أو الأفراد (٣) وجود واحد أو وجودات ، وإنّما عبّر بالفرد لأنّ وجود الطبيعة في الخارج هو الفرد ، غاية الأمر خصوصيّته وتشخّصه ـ على القول بتعلّق الأمر بالطبائع ـ يلازم المطلوب وخارج عنه ، بخلاف القول بتعلّقه بالأفراد ، فإنّه ممّا يقوّمه.

تنبيه : [الامتثال عقيب الامتثال]

لا إشكال بناء على القول بالمرّة في الامتثال ، وأنّه لا مجال للإتيان بالمأمور به ثانيا على أن يكون أيضا به الامتثال ، فإنّه من الامتثال بعد الامتثال.

وأمّا على المختار ـ من دلالتها على طلب الطبيعة من دون دلالة على المرّة ولا على التكرار ـ فلا تخلو الحال : إمّا أن لا يكون هناك إطلاق الصيغة في مقام البيان ـ بل في مقام الإهمال أو الإجمال ـ فالمرجع هو الأصل ؛ وإمّا أن يكون إطلاقها في ذلك المقام فلا إشكال في الاكتفاء بالمرّة في الامتثال. وإنّما الإشكال في جواز أن لا يقتصر عليها ، فإنّ لازم إطلاق الطبيعة المأمور بها هو الإتيان بها

__________________

(١) هذا ما توهّمه صاحب الفصول ، فراجع الفصول الغرويّة : ٧١.

(٢) هكذا في النسخ. والصحيح أن يقول : «أو التكرار».

(٣) في مبحث المرّة والتكرار.