درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۱۲۵: شبهه وجوبیه موضوعیه ۵

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

بحث ما در دوران امر بین اقل و اکثر است که دو نظریه وجود داشت، مرحوم شیخ می‌فرماید انجام اقل واجب مسلم است و نسبت به زائد اصل برائت جاری می‌شود.

مشهور می‌گوید در زائد احتیاط واجب است.

مثلا من اجمالا می‌دانم دیروز یا نماز صبح نخوانده ام یا نماز صبح و ظهر، اقل نماز صبح است که همه می‌گویند قضایش واجب است اما نسبت به زائد که ظهر است، مرحوم شیخ قائل به برائت هستند اما مشهور می‌گویند احتیاط جاری است.

دلیل مشهور بر احتیاط در دوران اقل و اکثر، سه چیز است که دلیل اول استصحاب بود که رد کردیم و رد هم رد کردیم.

۳

ادامه ادله وجوب اکثر در اقل و اکثر (قول مشهور)

دلیل دوم: قاعده اشتغال؛

مقدمه: اگر مکلف، واجبی را در وقت خود، ترک کند، قضاء آن واجب است. در وجوب قضاء، دو نظریه معروف وجود دارد:

نظریه اول: قضاء با امر اول است، یعنی خود امر اول دلالت می‌کند بر اینکه اگر مکلف، عمل را در وقت انجام ندهد، انجام آن در خارج از وقت، واجب است. و به عبارت دیگر، امر اول به عمل تعلق گرفته و تا زمان انجام آن، استمرار دارد.

از این نظریه، تعبیر می‌شود به اینکه قضاء تابع اداء است.

نظریه دوم: قضاء با امر جدید است، یعنی امر جدید (اقض ما فات) دلالت می‌کند بر اینکه اگر مکلف عمل را در وقت انجام ندهد، انجام آن در خارج از وقت، واجب است و به عبارت دیگر، امر جدید کاشف از این است که امر اول، تا زمان انجام آن استمرار دارد.

از این نظریه تعبیر می‌شود به اینکه قضاء تابع اداء نیست.

با حفظ این مقدمه، توضیح دلیل دوم در ضمن دو مرحله می‌آید:

مرحله اول: امر قطعا به زائد تعلق گرفته است و این امر از باب تعدد مطلوب است، یعنی مولا دو خواسته دارد:

خواسته اول: مولا اصل عمل را می‌خواهد؛

خواسته دوم: مولا عمل در آن وقت مشخص را می‌خواهد.

اگر مکلف یقینا عمل را در وقت انجام ندهد، خواسته دوم مولا، ساقط می‌شود، ولی خواسته اول، یقینا به حال خود باقی است و اگر عمل را احتمالا در وقت انجام ندهد، خواسته اول، احتمالا به حال خود باقی است.

مرحله دوم: شک مکلف در انجام زائد، دو صورت دارد:

صورت اول: گاهی شک، قبل از خروج وقت است، در این صورت قاعده اشتغال جاری می‌شود. چون با دخول وقت، ذمه یقینا مشغول شد و اشتغال یقینی، فراغت یقینیه می‌طلبد.

صورت دوم: گاهی شک، بعد از خروج وقت است، در این صورت هم قاعده اشتغال جاری می‌شود. چون درست است که بعد از خروج وقت، خواسته دوم مولا ساقط شده، ولی احتمال وجود خواسته اول مولا، به حال خود باقی است و لذا اشتغال یقینی، فراغت یقینیه می‌طلبد.

در نتیجه انجام زائد، واجب می‌شود، چه قضاء با امر اول باشد و چه با امر جدید باشد. چون طبق هر دو قول، احتمال خواسته اول، وجود دارد.

۴

تطبیق ادامه ادله وجوب اکثر در اقل و اکثر (قول مشهور)

(دلیل دوم:) وإن شئت تطبيق ذلك (وجوب زائد) على قاعدة الاحتياط اللازم (قاعده اشتغال)، فتوضيحه (تطبیق): أنّ القضاء وإن كان بأمر جديد (اقض ما فات)، إلاّ أنّ ذلك الأمر (امر جدید به قضاء) كاشف عن استمرار مطلوبيّة الصلاة (امر اول) من عند دخول وقتها إلى آخر زمان التمكّن من المكلّف، غاية الأمر كون هذا (استمرار امر اول) على سبيل تعدّد المطلوب (خواسته مولا)، بأن يكون الكلّي المشترك (یعنی اصل عمل) بين ما في الوقت وخارجه (وقت) مطلوبا و (عطف بر ان یکون) كون إتيانه (کلی) في الوقت مطلوبا آخر، كما (مثال برای تعدد مطلوب) أنّ أداء الدِين وردّ السلام واجب في أوّل أوقات الإمكان، ولو لم يفعل ففي الآن الثاني، وهكذا.

ودعوى : ترتّب وجوب القضاء على صدق الفوت الغير الثابت بالأصل ، لا مجرّد عدم الاتيان الثابت بالأصل ، ممنوعة ؛ لما يظهر من الأخبار (١) وكلمات الأصحاب (٢) : من أنّ المراد بالفوت مجرّد الترك كما بيّناه في الفقه (٣).

وأمّا ما دلّ على أنّ الشكّ في إتيان الصلاة بعد وقتها لا يعتدّ به ، فلا يشمل ما نحن فيه.

وإن شئت تطبيق ذلك على قاعدة الاحتياط اللازم ، فتوضيحه : أنّ القضاء وإن كان بأمر جديد ، إلاّ أنّ ذلك الأمر كاشف عن استمرار مطلوبيّة الصلاة من عند دخول وقتها إلى آخر زمان التمكّن من المكلّف ، غاية الأمر كون هذا على سبيل تعدّد المطلوب ، بأن يكون الكلّي المشترك بين ما في الوقت وخارجه مطلوبا وكون إتيانه في الوقت مطلوبا آخر ، كما أنّ أداء الدين وردّ السلام واجب في أوّل أوقات الإمكان ، ولو لم يفعل ففي الآن الثاني ، وهكذا.

وحينئذ : فإذا دخل الوقت وجب إبراء الذمّة عن ذلك الكلّي ، فإذا شكّ في براءة ذمّته بعد الوقت ، فمقتضى حكم العقل باقتضاء الشغل اليقينيّ للبراءة اليقينيّة وجوب الإتيان ، كما لو شكّ في البراءة قبل خروج الوقت ، وكما لو شكّ في أداء الدين الفوريّ ، فلا يقال : إنّ

__________________

(١) انظر الوسائل ٥ : ٣٤٧ ، الباب الأوّل من أبواب قضاء الصلوات ، باب وجوب قضاء الفريضة الفائتة بعمد أو نسيان أو نوم أو ترك طهارة.

(٢) انظر إرشاد الأذهان ١ : ٢٧٠ ، ومفتاح الكرامة ٣ : ٣٧٧.

(٣) انظر الوسائل الفقهيّة للمصنّف : ٢٢٣ ـ ٢٢٤.

الطلب في الزمان الأوّل قد ارتفع بالعصيان ، ووجوده في الزمان الثاني مشكوك فيه ، وكذلك جواب السلام.

والحاصل : أنّ التكليف المتعدّد بالمطلق والمقيّد لا ينافي جريان الاستصحاب وقاعدة الاشتغال بالنسبة إلى المطلق ، فلا يكون المقام مجرى البراءة.

ضعف التوجيه المذكور

هذا ، ولكنّ الإنصاف : ضعف هذا التوجيه لو سلّم استناد الأصحاب إليه في المقام.

أمّا أوّلا : فلأنّ من المحتمل ـ بل الظاهر ـ على القول بكون القضاء بأمر جديد ، كون كلّ من الأداء والقضاء تكليفا مغايرا للآخر ، فهو من قبيل وجوب الشيء ووجوب تداركه بعد فوته ـ كما يكشف عن ذلك تعلّق أمر الأداء بنفس الفعل (١) وأمر القضاء به بوصف الفوت (٢) ، ويؤيّده : بعض ما دلّ على أنّ لكلّ من الفرائض بدلا وهو قضاؤه ، عدا الولاية (٣) ـ لا من باب الأمر بالكلّي والأمر بفرد خاصّ منه ، كقوله : صم ، وصم يوم الخميس ، أو الأمر بالكلّي والأمر بتعجيله ، كردّ السلام وقضاء الدين ، فلا مجرى لقاعدة الاشتغال واستصحابه.

وأمّا ثانيا : فلأنّ منع عموم ما دلّ على أنّ الشكّ في الإتيان بعد خروج الوقت (٤) لا يعتدّ به للمقام ، خال عن السند. خصوصا مع

__________________

(١) كقوله تعالى : ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ ، الإسراء : ٧٨.

(٢) انظر الوسائل ٥ : ٣٥٠ ، الباب ٢ من أبواب قضاء الصلوات ، الحديث الأوّل.

(٣) لم نقف عليه في المجاميع الحديثيّة.

(٤) الوسائل ٣ : ٢٠٥ ، الباب ٦٠ من أبواب المواقيت ، الحديث الأوّل.