درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۸: شبهه تحریمیه فقدان نص ۱

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

در جلسه قبل چند مطلب بیان شد:

نکته اول: مجاری اصول عملیه، گاهی تداخل می‌کنند، یعنی یک شک است که هم جایگاه این اصل است و هم جایگاه اصل دیگر.

توضیح: اگر برای شک، حالت سابق باشد، اگر این حالت سابقه، لحاظ شود، جایگاه استصحاب است و اگر این حالت سابقه، لحاظ نشود، جایگاه اصول دیگر است.

نکته دوم: بر مرحوم شیخ اشکالات متعددی وارد است، مثلا مرحوم شیخ جایگاه تخییر را، عدم امکان احتیاط قرار داد، در حالی که گاهی احتیاط ممکن نیست اما جای برائت است، مثل شک در وجوب و حرمت و اباحه.

بعد مقدمه گفتیم که ۴۸ قسم برای شک وجود دارد که بیان شد.

شک یا در تکلیف است (در حرمت یا وجوب) یا در مکلف به است.

شک در تکلیف، سه صورت دارد: شبهه تحریمیه و وجوبیه و دوران امر بین محذورین.

بعد اشکال بیان شد که چرا شبهه کراهتیه و استحبابیه و دوران بین کراهت و استحباب را بیان نکردید.

جواب اول: مقسم، تکلیف است، تکلیف مخصوص الزام است، پس مقسم مخصوص الزام است.

۳

ادامه جوابها به اشکال

جواب دوم: بر فرض، تکلیف شامل استحباب و کراهت هم بشود، علت طرح این سه شبهه این است که علماء در این سه شبهه اختلاف دارند و علت عدم طرح آن سه شبهه، این است که علماء در آن سه شبهه، اختلاف ندارند، بلکه علماء در آن سه شبهه، بالاتفاق قائل به برائت هستند.

جواب سوم: بر فرض که تکلیف شامل استحباب و کراهت هم بشود و علماء در آن سه شبهه هم اختلاف داشته باشند، علت عدم طرح آن سه شبهه این است که حکم آن سه شبهه، از این سه شبهه، معلوم می‌شود و لذا احتیاجی به طرح آن سه شبهه نمی‌باشد.

۴

شبهه حکمیه و موضوعه و منشاء آنها

شک و شبهه در یک تقسیم، بر دو نوع است:

نوع اول: شبهه حکمیه یا مرادیه: شک در حکم فرعی کلی.

منشاء و علت شک در شبهه حکمیه، یکی از سه چیز است:

اول: فقدان و نبود دلیل.

دوم: اجمال دلیل. مثل آیه قرآن حتی یطهرن که بعضی با تشدید خوانده‌اند و بعضی بدون تشدید که حکم با توجه به آن فرق می‌کند.

سوم: تعارض دلیلین. مثل ثمن العذره سحت و لا باس بثمن العذره.

نوع دوم: شبهه موضوعیه یا مصداقیه یا شبهه در طریق حکم: شک در حکم فرعی جزئی.

منشاء شبهه موضوعه، اشتباه موضوعات خارجی است.

و لذا رفع شبهه در شبهه حکمیه به دست شارع است و در شبهه موضوعیه، به دست شارع نیست.

۵

مطلب اول: شبهه تحریمیه حکمیه فقدان نص

بحث ما در شبهه تحریمیه است و به عبارت دقیقتر، بحث ما در شکی است که اولا حالت سابقه ملحوظه ندارد، ثانیا شک در تکلیف است و ثالثا، شبهه، شبهه تحریمیه است و رابعا، شبهه حکمیه فقدان نص است.

مثلا شک داریم که شرب دخان حلال است یا حرام است.

در اینجا سه نظریه وجود دارد:

نظریه اصولیین: اصولیین، قائل به برائت هستند.

نظریه اکثر اخباریین: اکثر اخباریین، قائل به احتیاط هستند.

نظریه مرحوم محقق: در مسئله عام البلوی برائت و در مسئله غیر عام البلوی، احتیاط جاری است.

نکته اول: وحید بهبهانی به اخباریین چهار قول نسبت داده است:

اول: حرمت ظاهری.

دوم: حرمت واقعی.

سوم: توقف.

چهارم: احتیاط.

۶

تطبیق ادامه جوابها به اشکال

(جواب دوم:) أو (عطف بر اختصاص اول است) اختصاص الخلاف في البراءة والاحتياط به (الزام)، (جواب سوم:) ولو فرض شموله (اختلاف) للمستحب والمكروه يظهر حالهما (مستحب و مکروه) من الواجب والحرام؛ فلا حاجة إلى تعميم العنوان.

۷

تطبیق شبهه حکمیه و موضوعه و منشاء آنها

ثمّ إنّ متعلّق التكليف المشكوك:

إمّا أن يكون (متعلق) فعلا كلّيّا متعلّقا للحكم الشرعي الكلّي، كشرب التتن المشكوك في حرمته (شرب تتن)، والدعاء عند رؤية الهلال المشكوك في وجوبه (دعاء).

وإمّا أن يكون (متعلق تکلیف) فعلا جزئيّا متعلّقا للحكم الجزئي، كشرب هذا المائع المحتمل كونه (مایع) خمرا.

ومنشأ الشكّ في القسم الثاني (شبهه موضوعیه): اشتباه الامور الخارجيّة.

ومنشؤه في الأوّل (شبهه حکمیه): إمّا أن يكون عدم النصّ (دلیل) في المسألة، كمسألة شرب التتن، وإمّا أن يكون إجمال النصّ، كدوران الأمر في قوله تعالى: (حَتَّى يَطْهُرْنَ) بين التشديد والتخفيف مثلا، وإمّا أن يكون تعارض النصّين، ومنه (تعارض نصین) الآية المذكورة بناء على تواتر القراءات (یا عدم تواتر قرائات اما جواز استدلال به همه).

وتوضيح أحكام هذه الأقسام (دوازده قسم در شک در تکلیف) في ضمن مطالب:

الأوّل: دوران الأمر بين الحرمة وغير الوجوب من الأحكام الثلاثة الباقية. (شبهه تحریمیه)

الثاني: دورانه (امر) بين الوجوب وغير التحريم. (شبهه وجوبیه)

الثالث: دورانه (امر) بين الوجوب والتحريم.

۸

تطبیق مطلب اول: شبهه تحریمیه حکمیه فقدان نص

فالمطلب الأوّل

فيما (مورد) دار الأمر فيه (مورد) بين الحرمة وغير الوجوب

وقد عرفت: أنّ متعلّق الشكّ تارة: الواقعة الكلّية كشرب التتن، ومنشأ الشكّ فيه (واقع کلیه) عدم النصّ، أو إجماله (نص)، أو تعارضه (نص)، واخرى: الواقعة الجزئيّة.

فهنا أربع مسائل:

الاولى

ما لا نصّ فيه («ما»)

وقد اختُلف فيه (ما لا نص فیه) على ما يرجع («ما») إلى قولين:

أحدهما: إباحة (اباحه ظاهری) الفعل شرعا وعدم وجوب الاحتياط بالترك.

والثاني: وجوب (وجوب ظاهری) الترك، ويعبّر عنه (وجوب ترک) بالاحتياط.

والأوّل منسوب إلى المجتهدين، والثاني إلى معظم الأخباريّين.

وربما نسب إليهم (معظم) أقوال أربعة: التحريم ظاهرا، والتحريم واقعا، والتوقّف، والاحتياط.

وهذا مبنيّ على اختصاص التكليف بالإلزام ، أو اختصاص الخلاف في البراءة والاحتياط به ، ولو فرض (١) شموله للمستحب والمكروه يظهر حالهما من الواجب والحرام ؛ فلا حاجة إلى تعميم العنوان.

ثمّ إنّ (٢) متعلّق التكليف المشكوك :

متعلّق التكليف المشكوك إمّا فعل كليّ أو فعل جزئي

إمّا أن يكون فعلا كلّيّا متعلّقا للحكم الشرعي الكلّي ، كشرب التتن المشكوك في حرمته ، والدعاء عند رؤية الهلال المشكوك في وجوبه.

وإمّا أن يكون فعلا جزئيّا متعلّقا للحكم الجزئي ، كشرب هذا المائع المحتمل كونه خمرا.

منشأ الشكّ في لشبهة الموضوعيّة والحكميّة

ومنشأ الشكّ في القسم الثاني : اشتباه الامور الخارجيّة.

ومنشؤه في الأوّل : إمّا أن يكون عدم النصّ في المسألة ، كمسألة شرب التتن ، وإمّا أن يكون إجمال النصّ ، كدوران الأمر في قوله تعالى : ﴿حَتَّى يَطْهُرْنَ(٣) بين التشديد والتخفيف مثلا ، وإمّا أن يكون تعارض النصّين ، ومنه الآية المذكورة بناء على تواتر القراءات.

وتوضيح أحكام هذه الأقسام في ضمن مطالب :

الأوّل : دوران الأمر بين الحرمة وغير الوجوب من الأحكام الثلاثة الباقية.

الثاني : دورانه بين الوجوب وغير التحريم.

الثالث : دورانه بين الوجوب والتحريم.

__________________

(١) كذا في (ت) و (ظ) ، وفي غيرهما : «فلو فرض».

(٢) «إنّ» من (ه).

(٣) البقرة : ٢٢٢.

فالمطلب الأوّل

فيما دار الأمر فيه بين الحرمة وغير الوجوب

وقد عرفت (١) : أنّ متعلّق الشكّ تارة : الواقعة الكلّية كشرب التتن ، ومنشأ الشكّ فيه عدم النصّ ، أو إجماله ، أو تعارضه ، واخرى : الواقعة الجزئيّة.

فهنا أربع مسائل :

__________________

(١) راجع الصفحة ١٧ ـ ١٨.

الاولى

ما لا نصّ فيه

الشبهة التحريميّة من جهة فقدان النصّ

وقد اختلف فيه على ما يرجع إلى قولين :

أحدهما : إباحة الفعل شرعا وعدم وجوب الاحتياط بالترك.

قولان في المسألة

والثاني : وجوب الترك ، ويعبّر عنه بالاحتياط.

والأوّل منسوب إلى المجتهدين ، والثاني إلى معظم الأخباريّين (١).

وربما نسب إليهم أقوال أربعة : التحريم ظاهرا ، والتحريم واقعا ، والتوقّف ، والاحتياط (٢). ولا يبعد أن يكون تغايرها باعتبار العنوان ، ويحتمل الفرق بينها أو بين (٣) بعضها من وجوه أخر تأتي بعد ذكر أدلّة الأخباريّين (٤).

__________________

(١) انظر القوانين ٢ : ١٦.

(٢) الناسب هو الوحيد البهبهاني ، كما سيأتي في الصفحة ١٠٥ ، وانظر الفصول : ٣٥٢.

(٣) في (ت) و (ر): «وبين».

(٤) انظر الصفحة ١٠٥ ـ ١٠٨.