درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۶۱: شبهه تحریمیه فقدان نص ۵۴

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث جلسه گذشته

علماء اخباری ۷ روایت بر اینکه احتیاط واجب است، ذکر کردند.

روایت اول صحیحه بود که شیخ جواب داد، روایت دوم موثقه بود که شیخ جواب داد.

روایت سوم امالی بود.

سند این روایت: پسر شیخ طوسی از پدرش از پدرش از شیخ مفید از علی بن محمد کاتب نقل کرده است.

دو جواب از این روایت دادیم.

۳

جواب سوم و چهارم به روایت امالی

جواب سوم: این جواب با جواب دوم تنافی دارد، شیخ می‌گوید این جواب دقیق است و معنایش این است که جواب قبل دقیق نیست.

احتط که در این روایت وجود دارد، برای خصوص طلب ارشادی استحبابی است، در نتیجه این روایت دلیل بر وجوب احتیاط نمی‌شود. یعنی حکم عقل می‌گوید در شک و شبهه احتیاط حسن است و این روایت ارشاد به حکم عقل است. چون:

صغری: این روایت بیان اعلی مراتب احتیاط می‌کند.

توضیح: اعلی مراتب احتیاط این است که انسان در مواردی که احتیاط واجب نیست هم احتیاط کند. مثلا در شبهات موضوعیه و وجوبیه.

دو قرینه وجود دارد که دلالت می‌کند بر اینکه این روایت بیان اعلی مراتب احتیاط می‌کند:

قرینه اول: تعبیر به «ما شئت»، این جمله چون درباره امر دین است به معنای «ما استطعت» می‌باشد یعنی احتط لدینک بما استطعت. یعنی هرچه توان داری، احتیاط کن.

قرینه دوم: تشبیه دین به برادر، و خصوصیت برادر این است که کمال رعایت او و مواظبت از او نه تنها موجب مذمت عقلاء نیست، بلکه موجب مدح عقلاء می‌باشد.

کبری: و اعلی مراتب احتیاط امر مستحب است بالضرورة.

نتیجه: این روایت بیان امر مستحب می‌کند. در نتیجه دلیل بر وجوب احتیاط نمی‌باشد.

جواب چهارم: این جواب در کتاب نیست.

این روایت دلالت می‌کند بر اینکه برای دین، احتیاط واجب است، و حال اینکه مدعی وجوب احتیاط در دین است.

۴

جواب از سایر روایات طائفه سوم

جواب از روایات ۴ و ۵ و ۶ و ۷ عینا همان جوابی است که به روایت امالی داده شد، علاوه بر اینکه سند این روایات ضعیف است.

نکته: مرحوم محقق دو اشکال بر روایت پنجم گرفته است:

اشکال اول: این روایت خبر واحد است و خبر واحد به وسیله آن مسئله اصولیه اثبات نمی‌شود و قانون احتیاط هم یکی از مسائل اصولیه است.

اشکال دوم: این اشکال بر عکس مقصود اخباریین است، یعنی احتیاط از روایت که برداشت نمی‌شود بلکه برائت ثابت می‌شود، چون:

صغری: ملزم کردن مکلف به احتیاط مظنه شبهه است. یعنی شاید خدا راضی به ملزم کردن نباشد.

کبری: و هر امری که مظنه شبهه است به حکم این روایت باید ترک شود. چون روایت می‌گوید هر چه مظنه شبهه است باید ترک شود.

نتیجه: پس ملزم کردن ملکف به احتیاط به حکم این روایت باید ترک شود.

مرحوم شیخ می‌فرمایند این کلام محقق چهار اشکال دارد:

۵

طائفه چهارم از روایات مورد استدلال اخباری

طائفه چهارم روایت: روایات تثلیث

این روایات از پیامبر اکرم و امام علی و بعضی دیگر از ائمه علیهم السلام نقل شده است.

مثل مقبوله عمر به حنظله.

۶

تطبیق جواب سوم به روایت امالی

هذا (بگیر جواب اول را)، (جواب سوم:) والذي يقتضيه دقيق النظر (فکر دقیق): أنّ الأمر المذكور بالاحتياط (احتط) لخصوص الطلب الغير الإلزاميّ (ارشادی استحبابی)؛ لأنّ المقصود منه (امر احتط) بيان أعلى مراتب الاحتياط (که مستحب است)، لا (عطف بر بیان اعلی مراتب است) جميع مراتبه (احتیاط. چون اگر تمام موارد احتیاط را بگوید تخصیص می‌شود) ولا المقدار الواجب (و الا موجب تنافی با حمل احتط بر استحباب می‌شود).

(قرینه اول:) والمراد من قوله: «بما شئت» ليس (مراد) التعميم (توسعه بر مکلف) من حيث القلّة والكثرة والتفويض إلى مشيئة الشخص؛ (قرینه دوم:) لأنّ (علت برای مراد است) هذا (تعمیم) كلّه مناف لجعله بمنزلة الأخ، بل المراد: أنّ أيّ مرتبة من الاحتياط شئتها (ای مرتبة) فهي في محلّها (بجاست)، وليس هنا (در این جواب دوم) مرتبة من الاحتياط لا يستحسن بالنسبة إلى الدين؛ لأنّه (دین) بمنزلة الأخ الذي هو كذلك (لیس هنا مرتبة من الاحتیاط لا یستحسن بالنسبة الی الاخ)، وليس بمنزلة سائر الامور لا يستحسن فيها بعض مراتب الاحتياط، كالمال وما عدا الأخ من الرجال، فهو (روایت) بمنزلة قوله تعالى: (فَاتَّقُوا اللهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ) (استطعتم به معنای استحباب است).

۷

تطبیق جواب از سایر روایات

وممّا (جوابی) ذكرنا (ارشاد مشترک) يظهر الجواب عن سائر الأخبار المتقدّمة، مع ضعف السند في الجميع (روایت ۴ و ۵ و ۶ و ۷).

نکته: روایت چهارم که عنوان بصری است، این روایت با سند رد نمی‌شود، چون از عبارت این روایت مشخص می‌شود که این روایت از امام است. اما این روایت درباره فتوا دادن است ربطی به احتیاط نیست.

نعم (استدراک از اینکه جمیع سندها ضعیف است)، يظهر من المحقّق في المعارج: اعتبار إسناد النبويّ: «دع يريبك»؛ حيث (علت یظهر است) اقتصر في ردّه (نبوی) على: أنّه (نبوی) خبر واحد لا يعوّل عليه (خبر واحد) في الاصول، وأنّ إلزام المكلّف بالأثقل (یعنی احتیاط) مظنّة الريبة.

الموجودة في الفعل ؛ لأنّ الاحتياط هو الاحتراز عن موارد احتمال المضرّة ، فيختلف رضا المرشد بتركه وعدم رضاه بحسب مراتب المضرّة ، كما أنّ الأمر في الأوامر الواردة في إطاعة الله ورسوله للإرشاد المشترك بين فعل الواجبات وفعل المندوبات.

هذا ، والذي يقتضيه دقيق النظر : أنّ الأمر المذكور بالاحتياط لخصوص الطلب الغير الإلزاميّ ؛ لأنّ المقصود منه بيان أعلى مراتب الاحتياط ، لا جميع مراتبه ولا المقدار الواجب.

والمراد من قوله : «بما شئت» ليس التعميم من حيث القلّة والكثرة والتفويض إلى مشيئة الشخص ؛ لأنّ هذا كلّه مناف لجعله بمنزلة الأخ ، بل المراد : أنّ أيّ مرتبة من الاحتياط شئتها فهي في محلّها ، وليس هنا مرتبة من الاحتياط لا يستحسن بالنسبة إلى الدين ؛ لأنّه بمنزلة الأخ الذي هو كذلك (١) ، وليس بمنزلة سائر الامور (٢) لا يستحسن فيها بعض مراتب الاحتياط ، كالمال وما عدا الأخ من الرجال ، فهو بمنزلة قوله تعالى : ﴿فَاتَّقُوا اللهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ(٣).

الجواب عن سائر الأخبار

وممّا ذكرنا يظهر الجواب عن سائر الأخبار المتقدّمة ، مع ضعف السند في الجميع.

ما ذكره المحقّق في النبوي «دع ما يريك»

نعم ، يظهر من المحقّق في المعارج : اعتبار إسناد (٤) النبويّ : «دع ما

__________________

(١) في (ر) و (ص) بدل «كذلك» : «لك».

(٢) في (ص) زيادة : «التي».

(٣) التغابن : ١٦.

(٤) في (ه) ونسخة بدل (ت): «سند».

يريبك» ؛ حيث اقتصر في ردّه على : أنّه خبر واحد لا يعوّل عليه في الاصول ، وأنّ إلزام المكلّف بالأثقل مظنّة الريبة (١).

التأمّل فيما ذكره المحقّق

وما ذكره قدس‌سره محلّ تأمّل ؛ لمنع كون المسألة اصوليّة ، ثم منع كون النبويّ من أخبار الآحاد المجرّدة ؛ لأنّ مضمونه ـ وهو ترك الشبهة ـ يمكن دعوى تواتره ، ثمّ منع عدم اعتبار أخبار الآحاد في المسألة الاصوليّة.

وما ذكره : من أنّ إلزام المكلّف بالأثقل ... الخ ، فيه : أنّ الإلزام من هذا الأمر ، فلا ريبة فيه (٢).

٤ ـ أخبار التثليث

الرابعة : أخبار التثليث المرويّة عن النبيّ والوصيّ وبعض الأئمة صلوات الله عليهم أجمعين :

مقبولة ابن حظلة

ففي مقبولة عمر بن حنظلة الواردة في الخبرين المتعارضين ـ بعد الأمر بأخذ المشهور (٣) منهما وترك الشاذّ النادر ؛ معلّلا بقوله عليه‌السلام : «فإنّ المجمع عليه لا ريب فيه» ـ قوله : «وإنّما الامور ثلاثة : أمر بيّن رشده فيتّبع ، وأمر بيّن غيّه فيجتنب ، وأمر مشكل يردّ حكمه إلى الله ورسوله ؛ قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : حلال بيّن وحرام بيّن وشبهات بين ذلك ، فمن ترك الشّبهات نجا من المحرّمات ، ومن أخذ بالشّبهات وقع في المحرّمات وهلك من حيث لا يعلم» (٤).

__________________

(١) المعارج : ٢١٦.

(٢) في (ت) ، (ر) و (ص): «فلا ريب فيه».

(٣) في (ر) و (ص): «بالأخذ بالمشهور».

(٤) الوسائل ١٨ : ٧٥ ـ ٧٦ ، الباب ٩ من أبواب صفات القاضي ، الحديث الأوّل.