درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۱۴۷: شبهه تحریمیه موضوعیه محصوره ۸

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

مستشکل اشکال گرفت اگر مخالفت با علم اجمالی جایز نباشد، در هیچ جا نباید جایز باشد، در حالی که در موارد بسیاری مخالفت علم اجمالی در شرع جایز است و چندین مثال ذکر کرد که یک مثال دیگر باقی مانده است.

۳

ادامه اشکال جلسه قبل و جواب آن

مثال دیگر برای جواز مخالفت با علم اجمالی: دو نفر در مثمن اختلاف دارند، یکی می‌گوید در قبال ۱۰۰۰ تومان، عبد را فروخته و دیگری می‌گوید امه را فروخته است. حاکم شرع حکم به قسم هر دو می‌کند و می‌گوید بیع فسخ می‌شود. حاکم شرع با این کارش، مخالفت با علم اجمالی می‌کند چون یقین دارد ۱۰۰۰ تومان از ملک بایع خارج شده اما نمی‌داند در مقابل چه چیزی خارج شده است، پس مخالفت با علم اجمالی بلکه با علم تفصیلی شده و جایز شده است. و در جایی که اختلاف در ثمن باشد و در مثمن اختلافی نباشد هم همین بحث جاری است.

جواب به اشکال:

جواب به مثال اول: در شبهه غیر محصوره دو نظریه است، نظریه مشهور این است که ارتکاب کل جایز است و وجه جواز مخالفت در آینده خواهد آمد و با دلیل این حرف را می‌زنند که در محصوره جایز نیست.

نظریه دیگر که نظریه شیخ است این است که مخالفت قطعیه با علم اجمالی در شبهه غیر محصوره جایز نیست. پس مثال شما درست نیست.

جواب به مثالهای حاکم: شیخ می‌فرمودند علم اجمالی دو صورت دارد:

صورت اول: علم اجمالی مسبوق به خطاب تفصیلی منجز است که مخالفت با علم اجمالی جایز نیست. چون مخالفت با علم اجمالی موجب مخالفت با خطاب تفصیلی منجز می‌شود. مثلا دو نفر با هم یک لباس دارند و منی در این لباس پیدا می‌شود، نسبت به هر کدام از دو، حکم به عدم جنابت می‌شود و بعد مجتهد پشت سر هر دو نماز بخواند، اینجا مخالفت با علم اجمالی جایز نیست، چون خطاب تفصیلی منجز به این داریم که پشت سر کسی که جنابت دارد، جایز نیست.

صورت دوم: گاهی علم اجمالی مسبوق به خطاب تفصیلی منجز نیست که مخالفت با علم اجمالی جایز است. مثلا در دادگاه فرد اقرار می‌کند که این کتاب برای زید است بلکه برای عمر است، حاکم باید طبق ظواهر حکم کند و کتاب را به زید می‌دهد و پول را به عمر می‌دهد در اینجا مخالفت با علم اجمالی اشکالی ندارد، چون خطاب این است که اخذ مال به باطل نسبت به تکلیف خود حاکم است نه نسبت به تکلیف حاکم برای دیگران، یعنی اگر حاکم برای خودش می‌گرفت، مخالفت با علم اجمالی جایز نبود اما خطاب نگفته مال را نگیر و به دیگران نده.

۴

تطبیق ادامه اشکال جلسه قبل و جواب آن

وكذا (مخالفت با علم اجمالی جایز است) لو اختلف المتبايعان في المبيع أو الثمن وحكم بالتحالف وانفساخ البيع، فإنّه يلزم مخالفةُ العلم الإجمالي (در کلیه مثالها) بل التفصيلي في بعض الفروض (مثل مثال آخر)، كما لا يخفى.

قلت: أمّا الشبهة الغير المحصورة فسيجيء وجه (علت) جواز المخالفة (بنا بر قول مشهور) فيها (شبهه غیر محصوره). (پس قیاس ما نحن فیه به آنجا صحیح نیست)

وأمّا الحاكم فوظيفته (حاکم) أخذ ما يستحقّه المحكوم له (مقر له) على المحكوم عليه (مقر) بالأسباب (متعلق به یستحقه است) الظاهريّة، كالإقرار والحلف والبيّنة وغيرها (مثل تحالف و قاعده ید یا سوق)، فهو (حاکم) قائم مقام المستحقّ في أخذ حقّه (مستحق)، ولا عبرة بعلمه (حاکم) الإجماليّ.

نظير ذلك (این حکم حاکم است): ما إذا أذن المفتي لكلّ واحد من واجدي المنيّ في الثوب المشترك في دخول المسجد، فإنّه إنّما يأذن (مفتی) كلاّ منهما (واجدی منی) بملاحظة تكليفه (کل این دو) في نفسه، فلا يقال: إنّه يلزم من ذلك (اذن)، إذن الجنب في دخول المسجد وهو (اذن به دخول جنب در مسجد) حرام.

وكذا لو اختلف المتبايعان في المبيع أو الثمن وحكم بالتحالف وانفساخ البيع ، فإنّه يلزم مخالفة العلم الإجمالي بل التفصيلي في بعض الفروض ، كما لا يخفى.

الجواب عن التوهّم المذكور

قلت : أمّا الشبهة الغير المحصورة فسيجيء وجه جواز المخالفة فيها (١).

وأمّا الحاكم فوظيفته أخذ ما يستحقّه المحكوم له على المحكوم عليه بالأسباب الظاهريّة ، كالإقرار والحلف والبيّنة وغيرها ، فهو قائم مقام المستحقّ في أخذ حقّه ، ولا عبرة بعلمه الإجماليّ.

نظير ذلك : ما إذا أذن المفتي لكلّ واحد من واجدي المنيّ في الثوب المشترك في دخول المسجد ، فإنّه إنّما يأذن كلاّ منهما بملاحظة تكليفه في نفسه ، فلا يقال : إنّه يلزم من ذلك إذن الجنب في دخول المسجد وهو حرام.

وأمّا غير الحاكم ممّن اتّفق له أخذ المالين من الشخصين المقرّ لهما في مسألة الإقرار ، فلا نسلّم جواز أخذه لهما ، بل ولا لشيء منهما ، إلاّ إذا قلنا بأنّ ما يأخذه كلّ (٢) منهما يعامل معه معاملة الملك الواقعيّ ، نظير ما يملكه ظاهرا بتقليد أو اجتهاد مخالف (٣) لمذهب من يريد ترتيب الأثر (٤) ، بناء على أنّ العبرة في ترتيب آثار الموضوعات الثابتة في الشريعة ـ كالملكيّة والزوجيّة وغيرهما ـ بصحّتها عند المتلبّس بها ـ كالمالك والزوجين ـ ما لم يعلم تفصيلا من يريد ترتيب الأثر خلاف

__________________

(١) انظر الصفحة ٢٥٧ ـ ٢٦٥.

(٢) لم ترد «كلّ» في غير (ت) و (ظ).

(٣) كذا في (ت) ، وفي غيرها : «يخالف».

(٤) في (ت) و (ص): «الآثار».