درس روش شناسی سطح عالی، بررسی و شناخت شروح مکاسب

جلسه ۱: روش شناسی سطح عالی، بررسی و شناخت شروح مکاسب

 
۱

شخصیت شیخ انصاری از بعد علمی و اخلاقی

بسم الله الرحمن الرحیم

ان شاء الله این چند دقیقه که وقت رفقاء را می گیریم مطالبی را چند بخش تقسیم می کنیم و مطالبی را می گویم و در بخش پایانی به سوالات دوستان می پردازیم.

محور بخش آشنایی با حواشی و شروح مهم مکاسب شیخ انصاری است.

در بخش اول چند جمله نسبت به عظمت مرحوم شیخ انصاری و شخصیت ایشان و تالیفات ایشان صحبت می کنیم و در بخش دوم شروح و حواشی کتاب مکاسب و بخش سوم هم اگر سوالی بود، مطرح می شود.

مرحوم شهید مطهری می نویسند در 150 سال اخیر انقلاب در فقه و اصولی که توسط شیخ انصاری به وجود آمده، بعد از ایشان همه سر سفره علمی فقه و اصول شیخ انصاری هستند و ایشان نسبت به قبل خودش یک انقلابی به یک معنا در فقه و اصول به وجود آورد.

شما وارد رسائل و مکاسب شوید، می بینید در بسیاری از جاها شیخ انصاری اقوال علماء قبل از خودش را ذکر می کند و جمع بندی ارائه می دهد و نقض و ابرام ارائه می دهد و به اقوال مختلف می پردازد.

این در زمانی بوده که نرم افزار یا کتابها سهل الوصول باشد و به اقوال برسند، نبوده و عده ای از کتابها را ایشان دسترسی نداشته و از کتابهایی که آن قول را نقل کرده اند حکایت می کنند.

مثلا تعبیری به کار می برد که حکایت از این است که خودش کتاب را نداشته و از قول کتابی که نظر را نقل کرده، مطلب را مطرح می کند و اگر مناقشه ای دارد ذکر می کند و جاهایی که خودشان مستقیم رویت کرده تعبیر دیگری می آورد.

این تقوا است که رعایت کرده اند.

آن موقع اینگونه اقوال را بررسی و تحلیل و نقض و ابرام کردن، عظمت مرحوم شیخ انصاری از نظر علمی و تحقیقیاتی مثل یک پژوهشگر قوی در دل عبارات قبل خودش می رود و آنها را بالا و پایین می کند و نظر جدیدی گاهی مطرح می کند و این از ویژگی های ایشان است.

مرحوم شیخ انصاری در پایان درس مرحوم صاحب جواهر، ایشان را درک می کنند و شاید ایشان را از شاگردان مرحوم صاحب جواهر که مدت زیادی صاحب جواهر را درک کرده اند، نتوانیم به حساب بیاوریم اما بالاخره اگر بخواهیم تنظیر کنیم مثل این است که مرحوم امام اواخر در درس آیت الله بروجردی شرکت می کردند با اینکه معروف بوده که حاج آقا روح الله خودشان مجتهد هستند و نیاز نیست درس شرکت کنند اما ایشان زعیم حوزه بودند و اواخر درس ایشان را شرکت کرده اند و یا مدتی در این درس شرکت کرده اند. در عین حال مرحوم امام بیشتر شاگرد شیخ عبدالکریم حائری بودند اما احتراما درس آقای بروجردی هم شرکت کرده اند.

مرحوم شیخ هم به اواخر درس صاحب جواهر می رسند و درس ایشان را احتراما شرکت می کنند و مرحوم صاحب جواهر در آخرین لحظات عمرشان ارجاع به شیخ مرتضی انصاری دادند و سکان مرجعیت و زعامت را که به دست صاحب جواهر بود، شیخ حسن نجفی، ایشان از مرحوم شیخ انصاری اسم بردند و مرحوم شیخ انصاری را ارجاع دادند بر ارتحال صاحب جواهر به ایشان مراجعه شد.

شیخ انصاری ابتداء نپذیرفتند و گفتند من وقتی که در درس شریف العلماء مازندرانی شرکت می کردم یک هم بحثی داشتیم، او هم در کلاس از من قوی تر بود و هم شاید کمتر از من مباحثه و مطالعه داشت اما خوش فهمتر و جلوتر بود و او اعلم از من است و از او پیروی کنید.

افرادی که پیگیری می کردند به این نتیجه رسیدند این فرد به ایران برگشته است، نامه نوشتند به او که شما در ارتحال صاحب جواهر به شیخ انصاری ارجاع شده و ایشان به شما ارجاع داده اند، ایشان در پاسخ نوشتند آن زمانی که ما هم درس بودیم شاید به لحاظ علمی از شیخ مرتضی جلوتر بودیم اما الان برگشتیم و مشغول تبلیغ شدیم و درس و بحث نداریم و این باعث افت شده است و خود شیخ مرتضی اعلم است و شک نداشته باشید و ایشان نپذیرفت و نامه نوشته و برگرداند و کسانی که متصدی و پیگیری بودند، پاسخ را به شیخ انصاری نشان دادند و باز هم ایشان قبول نکردند و گفتند این موقعیت، خطیر است و تعبیر کردند که مگر یک شاهدی از طرف خود حضرت در پذیرفتن منصب بیاید و من باید صبر و تامل کنم و ایشان نپذیرفت این قضیه را به راحتی.

نقل می کنند که در محل درس ایشان که بعدها یک تاجری از ایران خدمت شیخ انصاری آمده بوده گفته بودند این پول وجوهات است و این پول شخصی است که به شما هدیه می کنم و معروف بود که شیخ انصاری زاهدانه زندگی می کردند و نقل می کند که فرزند شیخ از طرف مادرش به ایشان گفت، ما برای خوردن در خانه هیچ چیزی نداریم و شیخ انصاری گفتند به مادرت بگو به همین مقدار که نون گرم از نانوایی می گیریم، خودش خوب است و این را خورشت حساب می کردند.

نسبت به زهد شیخ انصاری مفصل است و با جستجو راحت به آن می رسید.

این تاجر گفت این مقدار وجوهات است و این مقدار هبه شخصی است و آن موقع رسم بود از عراق کسی که عمره یا حج انجام می داد، عتبات هم انجام می دهد و گفت من عازم حج هستم و این را خدمت شما اوردند.

شیخ قبول کرد و چیزی نگفت.

بعد از یک سال تاجر نزد شیخ آمد و خوشحال بود که مثلا شیخ با این پولی که داده منزل وسیعی تهیه کرده است، سوال کرد که منزل وسیعی تهیه کردی؟ شیخ انصاری گفتند: دوست داری ببینی. گفت: بله، شیخ انصاری دستش را گرفت و به مسجد برد و گفت این را ساختم که هم بدرد شما بخورد و هم بدرد من که به نام مسجد شیخ انصاری معروف شد و الان هم است و مرحوم امام هم در آنجا نماز می خواندند و درس می گفتند که در سوق الحویش است که تجدید بنا شده اما هنوز وجود دارد.

منظور اینکه مرحوم شیخ انصاری، در مکان درسشان که در مسجد خودشان بوده یا در جایی دیگر بوده، ایشان مشغول درس بودند، بسم الله درس را که جلسه ای گفتند، یک شخصی به صورت عربهای حاشیه دجله و فرات بود و تا شیخ شروع کرد، او گفت مسئلة، مرحوم شیخ انصاری اول درس بعد از بسم الله که خیلی رسم نیست ان قلت صورت بگیرد، مرحوم شیخ نگاه کردند و گفتند بفرمایید.

گفت سوال من یک سوال فقهی است و آن این است که اگر یک خانمی همسرش در اثر عذاب الهی مسخ بشود (یک عذاب نسبت به اقوام پیامبران قبل صورت می گرفت که بعضی از اینها که دعوت پیامبران را قبول نکردند و مهلت ها را سوزاندند، دچار عذاب شدند و بعضا مسخ شدند و به صورت سنگ و چوب و حیوان در می آمدند، پیامبر اکرم در ضمن دعاهایی که داشتند از خداوند خواستند امتشان دچار مسخ نشود و خداوند این را مستجاب کرد این روایت معروف است) این شخص اینطور سوال کرد که و مجتهد باید جواب دهد اگرچه واقع نشده باشد، اگر واقع شود حکمش چیست، بالاخره مجتهد باید هر فرعی را در صورت فرض باید جواب دهد.

شما فرض کنید اگر وسیله ای اختراع شد که ما توانستیم خارج از منظومه شمسی برویم و خورشید ندارد، وضعیت نماز و روزه چگونه است، یکی بگوید ما همچنین جایی نداریم و کره ماه که نزدیک است، افراد معدودی رفته اند و خورشید است. مجتهد الان اگر از او سوال شد می تواند طبق مبانی با فرض جواب دهد.

علی کل حال، شیخ تا خواست درس را شروع کند، شخص سوال کرد که اگر مردی در اثر عذاب الهی مسخ شود، این زن از نظر شرع باید چه کند؟

مرحوم شیخ تا حالا همچنین سوالی را نشنیده بود و فکر نکرده بود، سرشان را پایین انداختن و به فکر رفتن و شاگردان پچ پچ کردند که این آقا کیست که این سوال را پرسید و استاد را به فکر انداخت، بعد از لحظاتی مرحوم شیخ انصاری گفتند آنچه به ذهن من می رسد این است که تفصیل در جواب سوال شما است: این مرد که مسخ شده یا مسخ به حیوان شده است، مثلا به صورت بوزینه یا میمون یا الاغ تبدیل شده است و یا مسخ به جماد شده است مثلا سنگ یا صخره شده است. اگر مسخ به جماد شده است، همسرش باید عده طلاق نگه دارد و بعد از عده وفات، می تواند ازدواج کند ولی اگر مسخ به حیوان شده است، عده طلاق نگه می دارد، چون حیوان موجود زنده است.

پس شیخ جواب را به تفصیل دادند. عده فوت با عده طلاق فرق دارد.

این جواب را شیخ دادند و می گویند این آقا جواب را که شنید، سه بار گفت انت مجتهد، بعدش اجازه خواست و رفت بیرون و مرحوم شیخ می خواست جلسه را ادامه بدهند، شاگردان سوال کردند که این کی بود و چه سوالی کردند! و این یک نوع تاییدی بر اجتهاد شما حساب می شد و شما که این منصب زعامت را قبول نکردید و شما را به این تعبیر سه بار خطاب کردند و آمدند بیرون پیدایش نکردند و نگهبان و خادمی که بود و مواظبت می کرد از کفش ها، از او سوال می کنند که این فرد از کجا رفت، می گوید این فرد وارد نشده که خارج بشود و من حواسم بود که این فرد داخل نشده است.

خلاصه مطالب نتوانستند بدست بیاورند لذا دیگران به شیخ گفتند این شخص شاید از طرف حضرت بوده اند و این یک تاییدی از ناحیه ایشان است و بعد از این قضیه، شیخ پذیرفت و زعامت حوزه را به دست گفت.

خود شیخ به لحاظ شخصی و زهد جریانتش مفصل است و یک جریان را حتما شنیدید که طرف از جایی وارد نجف می شود و مدتی در جلسات نجف شرکت می کند و می بیند خیلی نمی فهمد و بیان مطالب را نمی فهمد و خدمت حضرت علی متوسل می شود و با ناله و زاری می گوید من از راه دور آمده ام برای خدمت اما درس را نمی فهمم، شب حضرت علی را خواب می بیند و حضرت اشاره می کنند و خدمت حضرت می رود و حضرت در گوشش یک بسم الله می گویند. از خواب بیدار می شود و روز بعد درسها را می رود می بیند اوضاع فرق کرده و اشکالات درستی می کند و استاد را به زحمت می انداخت و فهمش بالا رفته بود.

این طلبه در درس شیخ انصاری شرکت می کرد و چند جلسه اشکالاتی می کرد و بحث بالا می گرفت، بعد از چند جلسه به فرد اشاره کردند و این فرد نزد شیخ آمد بعد از درس شیخ به او گفتند آن بزرگواری که دم گوش تو بسم الله گفتند دم گوش من تا آخر سوره حمد خوانده اند و از این به بعد اشکالاتت را بعد از بحث مطرح کن و گاهی اشکالاتت سطحش بالا است و اکثر رفقای بحث بدردشان نمی خورد و بحث دو طرفه می شود به سایرین لطمه می خورد و اشکال را نگه دار و یا بنویس و بعد از درس بحث می کنیم.

نکته این است که عظمت روحی شیخ و کرامات شیخ که کدامیک از طلبه چه خوابی دیده و مفادش چیست را اطلاع دارد.

یا نقل می کند یک کسی خیلی بدهکار شدیدی داشت و از حضرت به اندازه بدهکاری مطالبه کرد و از حرم بیرون آمده و شیخ را دید و شیخ از زیر عبا کیسه ای دادند و دیدم به اندازه بدهکاری ام بود و بجای اینکه بدهکاری ام را بدهم، پول را خرج کردم و دوباره طلبکارها فشار آوردند و دوباره خدمت حضرت متوسل شده و زاری کرد و دوباره شیخ بیرون حرم پولی دادند و گفتند این پول را ایندفعه کباب بخوری و به بدهکاری ندهی، خبری نیست و حضرت تو را طرد می کند و شخص گریه کرد که شیخ اطلاع دارد و قول داد و عمل کرد و بدهکاری را پرداخت کرد.

منظور از این کرامات برای شیخ زیاد نوشته اند و این عظمت شیخ انصاری را می رسند و واقعا ایشان شیخ اعظم است و به لحاظ حلقه درسی شیخ انصاری، تقریبا الان در حوزه ها، همه شاگردان شاگردان مرحوم شیخ است، شیخ سه شاگرد معروف داشت: یکی میرزای شیرازی صاحب فتوای حرمت تنباکو، یکی مرحوم آشتیانی صاحب بحر الفوائد و یکی جناب میرزا حبیب الله رشتی صاحب بدایع الافکار. اینها معروف هستند مخصوصا میرزای شیرازی که خیلی مورد عنایت شیخ بود مثلا رسائل که نیاز به تصحیح داشت و شاگردان بعضی از جاها اشکال می کردند مثل مصلحت سلکوکیه که در اول ظنون بحث می کنند، ان قلت و قلت زیادی هستند که اشکالات شاگردان بوده که می گفتند این حرف تصویب اشعری است و شیخ می گفتند که مصلحت سلوکیه غیر از آن است و بعد مرحوم شیخ به میرزای شیرازی گفتند این رسائل را بررسی کن.

میرزای شیرازی اینگونه در درس عظمت داشته که تصحیح رسائل به ایشان سپرده می شده و مرحوم نائینی که متن خارجشان، رسائل بود، در بعضی از جاها گفته این حرف میرزای شیرازی است که در حاشیه بوده و در نسخه ها به متن منتقل شده است و منظور حاشیه میرزا بر نسخه های اولیه رسائل است که مورد بازبینی شده است و در نسخه های بعد اینها به متن منتقل شده است.

پس یکی از شاگردان خوب ایشان میرزای شیرازی است و میرزا حبیب الله رشتی و مرحوم آشتیانی.

مرحوم آخوند اواخر درس شیخ انصاری را درک کردند و لذا در کفایه می گوید شیخنا الاستاد اینگونه می گوید و رد می کند و از شاگردان خوب اواخر درس شیخ انصاری، آخوند است.

بعد از 50، 60 درصد کفایه آخوند ناظر به رسائل است و محور بودن شیخ انصاری در این 150 سال روشن می شود که آخوند کفایه را نوشته در اکثرش ناظر به رسائل است.

خود آخوند شاگردان خوبی تربیت کرد مثل آیت الله بروجردی و آیت الله حائری که در قم آمدند و حوزه قم را راه انداختند و مرحوم نائینی و مرحوم اصفهانی و مرحوم عراقی در نجف بودند و شاگردانی تربیت کردند که شاگردان ایشان یا هستند یا اگر از دنیا رفتند شاگردانشان هستند.

مثلا از شاگردان خوب مرحوم نائینی و اصفهانی، مرحوم میلانی و مرحوم مظفر هستند. مرحوم میلانی می گفتند که به شیخ محمد رضا مظفر گفتم چرا درس های مختلف می روی اگر درس شیخ محمد حسین اصفهانی بیایی، جای دیگر نمی روی و من ایشان را معرفی به درس کردم و ایشان ملازم مرحوم اصفهانی شدند.

مرحوم آیت الله بهجت و علامه طباطبایی و آیت الله خویی از شاگردان شیخ محمد حسین و نائینی هستند.

از شاگردان مرحوم عراقی، مثل پدر لاریجانی ها یا علامه جعفری یا مرحوم شهابی که رهبر خرد نوشتند و در تاسیس دانشگاه تهران تدریس داشتند.

منظور اینکه اساتید حوزه مشهد، شاگرد آقای میلانی بودند و عده ای هم در نجف شاگرد آیت الله خویی و امام بودند.

خود مرحوم امام شاگرد شیخ عبدالکریم است و عبدالکریم شاگرد آخوند و آخوند شاگرد شیخ است.

همه مراجع کنونی نجف و قم با واسطه شاگرد شیخ هستند، اساتید ایشان شاگردان آخوند بودند و ایشان شاگرد شیخ است و محور هم همان محور است و الان دروس خارج اصول، بر محور کفایه جلو می رود. و اکثر کفایه ناظر به حرفهای شیخ است و الان حرفهای شیخ مطرح می شود.

شما در قم مراجعی که هستند یا شاگردان آیت الله بروجردی هستند یا شاگردان آیت الله خویی هستند یا شاگردان امام هستند.

مثلا آیت الله سبحانی، آیت الله فاضل لنکرانی، مقام معظم رهبری، همه شاگرد امام بوده اند. بعضی مثل کسانی که از نجف امده اند مثل آیت الله وحید و آیت الله تبریزی شاگرد آقای خویی بوده اند.

یا بزرگان مشهد مثل آیت الله اشرفی یا آیت الله مرتضوی در نجف شاگرد امام و آیت الله خویی بوده اند که شاگردان شاگردان آخوند بوده اند یا مثل مرحوم آقای فلسفی که شاگرد آیت الله خویی بودند و مشهد آمدند.

منظور اینکه اینها شاگردان مرحوم آیت الله خویی بودند که بعضی در نجف ماندند و بعضی به مشهد و نجف آمدند و همچنین شاگردان امام و مرحوم آیت الله بروجردی که بعضی به قم و مشهد برگشتند و بعضی نجف هستند.

اینها شاگردان آقاضیاء و اصفهانی و نائینی هستند که شاگرد آخوند هستند و آخوند هم کتابشان ناظر به رسائل است.

پس وجه اینکه مرحوم مطهری می گویند علماء در 150 سال اخیر سر سفره علمی شیخ انصاری هستند، منظور این است.

این نسبت به شخصیت انصاری.

۲

شروح و حواشی مکاسب

اما محور دوم: حواشی مکاسب

در مکاسب شرح فارسی زیاد نوشته شده است که خیلی مناسب برای تحقیق است و البته برای زود بدست آوردن مطالب اشکال ندارد اما نباید تکیه گاه انسان باشد و باید شروح و حواشی عربی تکیه گاه باشد.

چند حاشیه بر مکاسب است که از اول نوشته شدن مکاسب مطرح شد و مورد مراجعه اساتید و طلاب واقع شد:

اول: حاشیه مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی است که در چند جلد تجدید چاپ شده است و این حاشیه سنگین است و اساتید به آن مراجعه می کنند اما حاشیه مهمی است و بین علماء مورد قبول است.

دوم: از حواشی که یک رتبه پایینتر از حاشیه اصفهانی است که هم برای استاد و هم برای شاگرد خوب است، سه حاشیه است که معروف است و برای همه قابل استفاده است، یکی حاشیه سید محمد کاظم یزدی صاحب عروه است که به حاشیة الکتاب المکاسب به حاشیه سید معروف است. الان با چاپ جدید به نظرم 3 جلد است.

سوم: یکی حاشیه میرزافتاح شهیدی است که با چاپ جدید 5 جلد است و معروف به حاشیه شهیدی است.

چهارم: یکی حاشیه مرحوم میرزاعلی ایروانی است که معروف است به حاشیه شهیدی که با چاپ جدید حدود 3 جلد است.

پنجم: یک شرح و حاشیه ای که تقریبا همه مطالب حواشی قبل را سعی کرده جمع آوری کند و مفصل است هدی الطالب که مال جزائری مروج است و مرحوم شده است و فرزندانشان در اهواز است.

ایشان یک شرح بر کفایه دارد به نام منتهی الدرایه که چندین جلد است که مطرح است و یک زمان مجله حوزه علمیه قم 100 شرح و حاشیه کفایه را مقایسه کرده بود و با اساتید مباحثه کرده و در آنها منتهی الدرایه توسط اکثر اساتید انتخاب شده است.

ایشان یک شرح مهمی همچون کفایه بر مکاسب دارد به نام هدی الطالب که به نظرم 12 جلد تا الان چاپ شده است که مفصل است و مطالب خوبی دارد و مطالب حواشی سید و شهیدی و ایروانی را جمع آوری کرده است.

اینها حواشی مکاسب.

بعد اگر کسی خواست تحقیقاتی بیشتری از حد مکاسب داشته باشد، مثلا شما وارد مدارس تخصصی رسائل و مکاسب می شوید یا خودتان علاقه دارید مکاسب تخصصی بخوانید، شما باید به تقریرات درس خارج مکاسب مراجعه کنید که از اینجا به بعد وارد آن می شویم که تقریرات درس خارج بیع یا خیارات یا مکاسب محرمه می باشد مثلا اگر کسی وارد صلات شود، 25000 مسئله است و شاید 40 سال طول بکشد و یا حج اگر خارجش را کسی شروع کند، شاید 20 سال طول بکشید و عده ای وارد بحثهای متاجر می شوند و محورشان مکاسب می شود، مثلا مکاسب محرمه را با محور مکاسب شروع می کند و لذا تقریرات خارج مکاسب می تواند مراجعه شود، چند تقریر مهم به شرح ذیل است که برای تحقیق بیشتر خوب است نه برای فهم مکاسب:

اول: منیة الطالب که تقریرات درس مرحوم نائینی است، یعنی مرحوم نائینی در نجف، درس خارجشان مکاسب شیخ بوده است که فردی به نام آقاموسی خوانساری نجفی تقریرات ایشان را نوشته که 3 جلد چاپ شده است که معروف است مرحوم آیت الله بروجردی به این کتاب ارادت داشته اند و آن را کافی می دانستند.

دوم: مصباح الفقاهه مرحوم آیت الله خویی که خیلی خوب است و دم دست دوستان باشد که درس خارج ایشان در نجف گفته اند و جناب آقای توحیدی این را نوشته است.

سوم: فرد دیگری که تعلیقه به مکاسب زده، آیت الله میرزا جواد تبریزی است به نام ارشاد الطالب که 4 جلد است، ایشان اول مطالب شیخ را توضیح می دهند و بعد نظر خودشان را بیان می کنند. یعنی ایشان خارج مکاسب که می گفتند، نظراتشان را بعد از توضیح کلام شیخ بیان می کنند.

چهارم: مکاسب محرمه امام دو جلد و کتاب بیع ایشان که درس خارج فقه ایشان در نجف بوده است و در نجف اصول نگفته اند و در قم خارج اصول گفته اند. این کتاب بیع را خود مرحوم امام نوشته اند و کتاب مکاسب محرمه را به نظرم شیخ مجتبی تهرانی نوشته اند.

پنجم: تقریرات کتاب بیع مکاسب از مرحوم آیت الله میلانی چند جلد است که توسط سید علی میلانی نوه ایشان چاپ شده است و برای فهم عبارات شیخ عالی است.

پس چند تا از حواشی مهم و چند تقریرات را نام برده ام و اگر کسی بگوید می خواهم یکی را داشته باشم کدام بهتر است، به نظر من هدی الطالب مرحوم جزائری خوب است چون جامع بین چند حاشیه مهم است.

غیر از اینها مفصل موارد دیگری است که در کتابخانه های و نرم افزارها بعضی از آنها موجود است و نیاز به خریدن و داشتن آنها نیست.

این نسبت به شروح و حواشی مکاسب که عربی هستند و باید مورد مراجعه ما باشند اما فارسی نباید مورد مراجعه و تکیه باشد و بدرد شب امتحان می خورد. یا خلاصه هایی که نوشته شده است برای شب امتحان خوب است اما برای تحقیق و تخصص باید به این حواشی مراجعه کند و کسانی که ملا شده اند و مکاسب خوب خوانده اند به این شروح و حواشی که عرض شد مراجعه می کردند.

این هم چند حاشیه و شرح عمده کتاب مکاسب مرحوم شیخ.

کتاب مکاسب واقعا کتاب عمیق و پخته ای است که اگر کسی بخواند و علاقه مند باشد با این کتابهایی که در قوانین و حقوقی چاپ شده است چه در مدنی و چه غیر مدنی مقایسه شود، می بینید خیلیها با فقه تطبیق می کند و اگر کسی بخواهد به روز بحث کند از استادش بخواهد که قوانین جدید روز با کدام مبانی تطبیق دارد و انسان با این کار به روز می شود و این در پایان هر بحث مفید است که عالم به زمان باشد و الا گاهی مکاسب خوانده می شود و توجه به بحثهای روز نمی شد، سوالات جزئی از انسان می شود و انسان نمی تواند جوابگو باشد، الا اقل انسان خودش این تطبیق را بر قوانین انجام بدهد اگر در کلاس هم مطرح نشد و این خیلی مفید است.

۳

سوال و جواب

اگر رفقا سوالی دارند، در خدمت هستیم.

سوال: آیا در مطالب مختلف مکاسب، شرح خاص  است یا خیر؟

جواب: بعضی از تقریرات مثل تقریرات آیت الله میلانی فقط بیع را دارد و مکاسب محرمه را ندارد، یعنی بعضی از کتابها، محرمه ندارد و فقط بیع است و بعضی خیارات را ندارد و بعضی ها کامل است و همه هست. لذا آنهایی که فقط بیع را نوشته، تمرکزش فقط بیع بوده و بهتر نوشته و از کسی از اول تا آخر مکاسب را حاشیه زده، بهتر است.

یا مکاسب محرمه حضرت امام فقط محرمه است.

اما کتابهایی است که در عرض مکاسب می توانید مراجعه کنید، فقه العقود است از سید کاظم حائری، حتی جست و گریخته در بعضی از جاها به جای مکاسب به صورت غیر رسمی این کتاب تدریس می شود. ایشان الان در قم هستند و جزء بهترین شاگردان شهید صدر هستند و عده ای از مقلدین شهید صدر به ایشان رجوع کرده اند و رساله دارند و نسبت به انقلاب و جهاد، نظرات فعال دارند و کتابهای مختلفی در زمینه ولایت فقیه و حکومت اسلامی و سایر عناوین نوشته اند و خوب نوشته اند.

این کتاب محرمه و خیارات را ندارد و بیع را تخصصی بحث کرده اند، این کتاب شرح مکاسب نیست اما کتابی است که خوب است دم دست انسان باشد.

سوال: شیوه مراجعه چگونه باشد؟ مثلا بعد از کلاس بیاییم حواشی را نگاه کنیم یا اینکه مدتی به یک حاشیه و مدت دیگری به حاشیه دیگر نگاه کنیم؟

جواب: استادی که تدریس می کند، کارش شسته و رفته تر است که در تدریس اولش دو حاشیه مدنظرش باشد و در تدریس دوم دو حاشیه دیگر مدنظرش باشد و در تدریس بعد حواشی دیگر. اگر این فرد در همه دوره ها حاشیه خاصی را بگوید خودش خسته می شود.

اما شاگردان باید سه حاشیه مهم مورد مراجعه روزانه باشد، مثلا حاشیه سید و شهیدی و ایروانی را مقید به مراجعه باشد و این زیاد وقت نمی گرد چون اینها مقید نیستند تمام کلمات شیخ را حاشیه بزنند مثلا در یک جا فقط یک حاشیه مطلب دارد و در بعضی جاها همه حرف دارند.

اما حواشی و شروح دیگر موردی باید مراجعه شود، مثال یک بحث خیلی روشن نشده که می توان برای فهم آن به حواشی دیگر مراجعه کند.

یا مثلا یک مبحث که تمام شد مثل معاطات به نحو روزانه به سه حاشیه نگاه کنید و بعد از دو ماه مثلا به کتابهای دیگر برای بدست آوردن نظرات دیگر مراجعه کنید.

البته مراجعه به حاشیه های دم دستی، سلیقه مهم است که هر کس با کدام حاشیه و شرح انس بگیرد و بقیه حواشی و شروح موردی مراجعه شود.

نکته ای که مهم است از این حواشی و شروح و تقریرات را شاید 80 درصد بیشتر نفهمید این هم خوب است و مطالب مهم را برای خودتان بنویسید و نگویید شرح را که آقای علی محمدی نوشته و خلاصه را آقای قلی پور نوشته، بلکه خودتان به سبک خودتان بنویسید و در روایات می گوید قید العلم بالکتابه که با قلم خودتان بنویسید.

پس چند حاشیه را دم دستی داشته باشید و هر روز نگاه کنید و بقیه را موردی یا به صورت موضوعات کلی مراجعه کنید.

نوشته خودتان مهم است و تمام اساتید مطرح در حوزه ها شاید 95 درصدشان، نوشته های خوبی از درسهای اساتیدشان و مراجعاتشان دارند و مرتب است.

لذا نوشتن خودتان مخصوصا اسرار مطلب که در ظواهر کتاب نیست خیلی مفید است. مثلا در یک بحث کل صفحه در جمله یک خطی مثل قاعده ای خلاصه می شود که در حواشی اشاره شده و در متن نیست و این کلید بحث است و اینها را با مراجعات هر چه بتوانید بنویسید، احاطه خودتان را به مطلب و کتاب بشتر می کند.

عذر خواهی از گرفتن وقت شما می کنیم و جلسه را با ذکر صلوات ختم می کنیم.