درس مکاسب محرمه

جلسه ۲۹۱: جوائز سلطان ۱۳

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

بعضی از فقها می‌گویند گرفتن جایزه از سلطان جائر جایز است حتی در شبهه محصوره و دلیلشان صحیحه ابی ولاد است که در آن پای سلطان جائر و عامل سلطان جائر و سائل (ابی ولاد) در بین است. ابی ولاد سوال می‌کند کسی است که برای سلطان جائر کار می‌کند و هیچ کسب و کاری ندارد و گاهی من وارد خانه این عامل می‌شوم و غذا جلوی من می‌گذارد، آیا بخورم یا خیر؟ حضرت می‌فرمایند: بخور.

شیخ نسبت به این صحیحه، تحقیقی می‌کنند و می‌فرمایند درباره استدلال به این صحیحه، دو احتمال است:

احتمال اول: یحتمل استدلال از حیث حکم امام به حلیت مال عامل باشد، در این صورت استدلال بر مدعا صحیح نیست چون در حدیث حضرت جایی نگفته‌اند که مال عامل حلال است و بلکه گفته حرام است (علیه الوزر).

احتمال دوم: یحتمل استدلال از جهت حکم امام به حلیت اخذ مال توسط سائل از عامل باشد. در منشا حلیت مال بر سائل، دو احتمال است:

اول: یحتمل منشا حلیت، احتمال سائل باشد (سائل احتمال می‌دهد که این مال، مال حرام باشد)، طبق این احتمال، استدلال بر مدعا با این روایت صحیح نیست. چون شبهه در این صورت، شبهه بدویه می‌شود نه محصوره.

دوم: یحتمل منشا حلیت، حلیت مال سلطان باشد.

از بین این دو احتمال (اول و دوم)، روایت طبق این احتمال (دوم) دلیل بر مدعا خواهد بود، ولی:

اولا: اذا جاء الاحتمال (احتمال اول یعنی شبهه بدویه) بطل الاستدلال.

ثانیا: حلیت مال جائر در صورتی است که مال جائر از خراج و مقاسمه باشد و اگر مال از خراج و مقاسمه باشد، مال بر شیعه من جمله سائل، حلال است بدون اینکه احتمال حرمت در آن باشد. بنابراین روایت دلیل بر مدعا نخواهد بود.

۳

تطبیق ادامه مناقشه در صحیحه ابی ولاد

فالحكم (حکم کردن امام) بالحلّ (حلیت اخذ مال عامل توسط سائل) ليس إلاّ من حيث احتمال (احتمال سائل) كون ما (مالی - غذایی که) يُعطي (عطا شده سائل) من غير أعيان ما (مالی که) يأخذه (عامل، مال را) من السلطان، بل (مالی که اعطا شده به سائل) ممّا (مالی که) اقترضه (عامل، مال را) أو (عطف بر اقترضه است) اشتراه (عامل، مال را) في الذمّة، و (عطف بر الا من حیث است) إمّا من حيث إنّ ما (مالی یا غذائی که) يقع من العامل بيد السائل لكونه («ما») من مال السلطان حلال لمن وجده («ما» را)، فيتمّ الاستشهاد (استدلال با روایت بر مدعا).

لكن فيه (استدلال) مع أنّ الاحتمال الأوّل (لیس الا من حیث کون) مسقط للاستدلال (استدلال با روایت) على حلّ المشتبه المحصور الذي تقضي القاعدة (قاعده عقلیه) لزوم الاحتياط فيه (مشتبه محصور)؛ (علت مسقط:) لأنّ الاعتماد (تکیه سائل) حينئذٍ (حین وجود احتمال الاول) على اليد (ید عامل)، كما لو فُرض مثله (اعتماد بر ید) في غير الظلمة ـ: أنّ الحكم بالحلّ (حلیت مال سلطان جائر) على هذا الاحتمال (استدلال از حیث حکم امام به حلیت اخذ مال توسط سائل از عامل) غير وجيه، إلاّ على تقدير كون المال المذكور (غذاء) من الخراج والمقاسمة المباحين للشيعة (سائل)؛ إذ لو كان (مال مذکور) من صلب مال السلطان أو غيره (سلطان) لم يتّجه حلّه (مال مذکور) لغير المالك (سلطان یا غیر سلطان) (سائل) بغير رضاه (مالک)؛ لأنّ المفروض حرمته (مال - غذاء) على العامل؛ لعدم احترام عمله (عامل) (فکیف یحل للضیف).

كان من حيث حكمه عليه‌السلام بحلّ مال العامل المجيز للسائل ، فلا يخفى أنّ الظاهر من هذه الرواية ومن غيرها من الروايات : حرمة ما يأخذه عمّال السلطان بإزاء عملهم له ، وأنّ العمل للسلطان من المكاسب المحرمة ، فالحكم بالحلّ ليس إلاّ من حيث احتمال كون ما يعطي من غير أعيان ما يأخذه من السلطان ، بل ممّا اقترضه أو اشتراه في الذمّة ، وأمّا من حيث إنّ ما يقع من العامل بيد السائل لكونه من (١) مال السلطان حلال لمن وجده ، فيتمّ الاستشهاد.

لكن فيه مع أنّ الاحتمال الأوّل مسقط للاستدلال على حلّ المشتبه المحصور الذي تقضي (٢) القاعدة لزوم الاحتياط فيه ؛ لأنّ الاعتماد حينئذٍ على اليد ، كما لو فرض مثله في غير الظلمة ـ : أنّ الحكم بالحلّ على هذا الاحتمال غير وجيه ، إلاّ على تقدير كون المال المذكور من الخراج والمقاسمة المباحين للشيعة ؛ إذ لو كان من صلب مال السلطان أو غيره لم يتّجه حلّه لغير المالك بغير رضاه ؛ لأنّ المفروض حرمته على العامل ؛ لعدم احترام عمله.

وكيف كان ، فالرواية إمّا من أدلّة حلّ مال السلطان ، المحمول (٣) بحكم الغلبة إلى (٤) الخراج والمقاسمة ، وإمّا من أدلّة حلّ المال المأخوذ من المسلم ؛ لاحتمال كون المعطي مالكاً له ، ولا اختصاص له بالسلطان‌

__________________

(١) لم ترد «من» في «ف».

(٢) في مصححة «ص» : تقتضي.

(٣) في «خ» : المحمولة.

(٤) في مصححة «ن» : على.