درس فرائد الاصول - قطع و ظن

جلسه ۱۶۷: حجیت خبر واحد ۷

 
۱

خطبه

۲

ادامه رد مستشکل

نکته: در خبر واحد، دو نظریه وجود دارد:

نظریه اول: گروهی از علماء معتقدند که خبر واحد، می‌تواند قرآن را تخصیص بزند.

نظریه دوم: گروهی معتقدند که خبر واحد، نمی‌تواند قرآن را تخصیص بزند، به دو دلیل:

دلیل اول: صغری: خبر واحدی که خاص است، مخالف با قرآن است.

کبری: و خبری که مخالف با قرآن است، به مقتضای اخبار عرض، حجت نیست.

نتیجه: پس خبر واحدی که خاص است، به مقتضای اخبار عرض، حجت نیست و لا حجت نمی‌تواند مخصص قرآن باشد.

دلیل دوم: صغری: خبر واحدی که خاص است، مخالف با قرآن است.

کبری: و خبری که مخالف با قرآن است، به مقتضای اجماع حجت نیست (دلیل بر حجیت خبر واحد، اجماع است و اجماع، دلیل لبی است و در دلیل لبی، قدر متیقن گرفته می‌شود و قدر متیقن، خبری است که مخالف با قرآن نباشد).

نتیجه: خبر واحدی که خاص است، به مقتضای اجماع، حجت نیست و لا حجت نمی‌تواند مخصص قرآن باشد.

مرحوم شیخ می‌فرمایند صغرای هر دو دلیل باطل است.

جواب دوم: این جواب، رد بر مدعای اول مستشکل است: در عالم، احکام فراوانی وجود دارد که از عمومات قرآن و سنت پیامبر استفاده نشده است، بلکه آیات نسبت به این احکام، مجمل (بنا بر قول به صحیح) یا مطلق (بنابر قول به اعم) می‌باشند، آنگاه روایات معصومین، این مطلقات قرآن را قید زده است.

در اینجاست که می‌گوئیم: صغری: خبر واحدی که مقید مطلقات قرآن است، مفسر مطلقات قرآن است (عند العرف).

کبری: و مفسر مطلقات قرآن، مخالف قرآن نیست.

نتیجه: پس خبر واحدی که مقید مطلقات قرآن است، مخالف قرآن نیست. در نتیجه مشمول اخبار عرض نمی‌شود و همین برای رد سید مرتضی که قائل به سلب کلی است، کافی می‌باشد.

۳

تطبیق ادامه رد مستشکل

ومن هنا (از اینجا که مخالف با عام، مخالف قرآن نیست) يظهر: ضعف التأمّل في تخصيص الكتاب بخبر الواحد (علت تامل:) لتلك الأخبار (اخبار عرض)، بل (عطف بر تامل است) منعه (تخصیص کتاب بخبر واحد) (علت منع:) لأجلها (اخبار عرض) كما عن الشيخ في العدّة. أو (عطف بر لاجلها است) لما (علتی) ذكره (علت را) المحقّق: من (بیان لما است) أنّ الدليل على وجوب العمل بخبر الواحد الإجماع على (معلق به الاجماع است) استعماله (حجیت خبر) فيما لا يوجد فيه دلالة (قدر متیقن)، ومع الدلالة القرآنيّة (و لو به صورت عام) يسقط وجوبُ العمل به (خبر).

(رد مدعای اول مستشکل:) وثانيا: إنّا نتكلّم في الأحكام التي لم يرد فيها (احکام) عموم من القرآن والسنّة (سنت نبویه، مثل وجوب فاتحه در نماز)، ككثير من أحكام المعاملات بل العبادات التي لم ترد فيها (احکام) إلاّ آيات مجملة (مثل اقیموا الصلاة نسبت به فاتحة الکتاب که شک داریم واجب است در نماز یا خیر) أو مطلقة (مثل مثال مجمله) من الكتاب؛ (علت برای نتکلم است) إذ لو سلّمنا أنّ تخصيص العموم (عام قرآنی) يعدّ مخالفة، أمّا تقييد المطلق فلا يعدّ في العرف مخالفةً، بل هو (تقیید مطلق)، مفسّر، خصوصا على المختار: من (بیان المختار است) عدم كون المطلق، مجازا عند التقييد.

رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله» ـ إلى أن قال : ـ «وما لم تجدوه (١) في شيء من هذه فردّوا إلينا علمه ، فنحن أولى بذلك ... الخبر» (٢).

والحاصل : أنّ القرائن الدالّة على أنّ المراد بمخالفة الكتاب ليس مجرّد مخالفة عمومه أو إطلاقه كثيرة ، تظهر لمن له أدنى تتبّع.

ومن هنا يظهر : ضعف التأمّل في تخصيص الكتاب بخبر الواحد لتلك الأخبار ، بل منعه لأجلها كما عن الشيخ في العدّة (٣). أو لما ذكره المحقّق : من أنّ الدليل على وجوب العمل بخبر الواحد الإجماع على استعماله فيما لا يوجد فيه دلالة ، ومع الدلالة القرآنيّة يسقط وجوب العمل به (٤).

وثانيا : إنّا نتكلّم في الأحكام التي لم يرد فيها عموم من القرآن والسنّة ، ككثير من أحكام المعاملات بل العبادات التي لم ترد فيها إلاّ آيات مجملة أو مطلقة من الكتاب ؛ إذ لو سلّمنا أنّ تخصيص العموم يعدّ مخالفة ، أمّا تقييد المطلق فلا يعدّ في العرف مخالفة ، بل هو مفسّر ، خصوصا على المختار : من عدم كون المطلق مجازا عند التقييد (٥).

فإن قلت : فعلى أيّ شيء تحمل تلك الأخبار الكثيرة الآمرة

__________________

(١) كذا في المصدر ، وفي جميع النسخ : «وما لم تجدوا».

(٢) عيون أخبار الرضا عليه‌السلام ٢ : ٢١ ، ضمن الحديث ٤٥ ، والوسائل ١٨ : ٨٢ ، الباب ٩ من أبواب صفات القاضي ، ضمن الحديث ٢١.

(٣) العدّة ١ : ١٤٥.

(٤) المعارج : ٩٦.

(٥) انظر مطارح الأنظار : ٢١٦.