کتاب الصمدیة

کتاب «الصمدية» يا «الفوائد الصمدية في علم العربية» اثر شيخ بهايى، يكى از مهم‌ترين و دقيق‌ترين كتاب‌های مختصر و موجز در علم نحو است كه در سال ۱۰۳۰ ق، تأليف شده است. مؤلف، اين كتاب را به برادر كوچكش، عبدالصمد ديكته كرده و سپس در اختیار اهل فضل قرار داده است. 

ساختار

كتاب، بسيار فشرده، ولى داراى مطالب باارزش و سودمندى است و در يك مقدمه و پنج حديقه تنظيم شده است.

گزارش محتوا

حديقه اول: در اين حديقه، از كلمه و کلام كه موضوع علم نحو است، سخن به ميان آمده، مؤلف، ابتدا اقسام كلمه و خصوصيات آن را و سپس اقسام اعراب را ذكر كرده است.

حديقه دوم: در اين حديقه، فقط مباحثى كه مختص به اسماء است، ذكر شده است.

حديقه سوم: اين حديقه مختص به ذكر افعال و متعلقات افعال است و در آن به تقسيمات فعل پرداخته مى‌شود و پس از آن حالات اعرابى فعل مضارع مورد بررسى قرار مى‌گيرد و آنگاه ادوات ناصب و جازم و تأثيرات اين ادوات بر فعل مضارع بررسى مى‌گردد. در ادامه به ذكر افعال مدح و ذم پرداخته مى‌شود و بالاخره با ذكر افعال قلوب و باب تنازع خاتمه مى‌يابد.

حديقه چهارم: در اين بخش، اقسام جمل و اعراب آن‌ها ذكر شده است. مصنف، بحث را با تعريف جمله آغاز مى‌كند و آن را به اسميه و فعليه تقسيم مى‌نمايد و نيز از جملاتى كه محلى از اعراب ندارند و آنهايى كه محلى از اعراب دارند، سخن مى‌گويد.

در خاتمه اين حديقه، به بحثى كلى از احكام جار و مجرور و ظرف و محل اعرابى آن پرداخته مى‌شود.

حديقه پنجم: اين بخش، اختصاص به ذكر مفردات و بيان معانى و تقسيمات حروف و آنچه كه داراى معناى حرفى است، دارد. در اين بخش، ۲۵ قسم از مفردات به ترتيب حروف الفبا ذكر شده است. اين حديقه، با حرف« همزه» آغاز و با حرف« لم» پايان يافته است.

محسنات کتاب

در این کتاب آن چه که بیش از همه چیز به چشم می‌خورد، موجز و مختصر بودن این کتاب است

و در علم نحو به خاطر گستردگی زیاد آن ، حفظ و به خاطر سپردن مطالب آسان نمی‌باشد و باید موجز باشد تا بتوان مطالب آن را حفظ کرد، کتاب صمدیه این کار را تا حدودی آسان کرده است.

از دیگر مواردی که می‌شود آن را جز محاسن این کتاب به شمار آورد عدم ذکر اختلافات نحوی پیچیده است؛ چرا که هدف اصلی ایشان از تألیف این کتاب بیان اصول مورد پذیرش در نحو برای کسی که در ابتدای این علم است. هرچند شیخ در موارد محدودی از اقوال مهم در نحو ذکری به عمل آورده است تا مبتدی آشنایی مختصری با اختلافات و مبانی اشخاص نحوی پیدا کند، ولی معمولاً به بست این اختلافات نپرداخته مگر در یک مورد در باب تنازع. در کل ایشان به ذکر 15 مورد از موارد اختلافی مهم بسنده کرده که این رقم در مقایسه با کتب دیگر مانند سیوطی، مغنی اللبیب قابل مقایسه نیست.

یکی دیگر از محسنات این کتاب طریقه فصل بندی کتاب است که احکام هر قسم را در فصلی جداگانه بیان کرده است، برخلاف کتاب‌های دیگر که این مطالب را به صورت پراکنده ذکر کرده‌اند.

در حدیقه دوم شیخ بهایی یک تقسیم بندی و یک مقسم بیان می‌کند، که در نوع خود بی نظیر است و این تقسیم بندی و نامگذاری به این شکل، در کتاب‌های دیگر نحوی ذکر نشده و آن بابی است به نام «منصوب و غیر منصوب» که مباحثی که در آن هم منصوب وجود دارد و هم مرفوع. مصنف هم در متن کتاب این گونه بیان می‌دارد: «ما یرد منصوبا و غیر منصوب و هو اربعه»منصوب و غیر منصوب را جزء چهارمین از معربات ذکر می‌کند و چهار مورد برای «منصوب و غیر منصوب» ذکر می‌کند:1. مستثنی 2. باب اشتغال 3. منادی 4. تمییز اسماء اعداد. حال چرا این چهار مورد را منصوب و غیر منصوب نامگذاری کرده است؟ علت را چنین می‌توان بیان کرد که چون که این چهار مورد اصل در اعرابشان و بیشترین حالت اعرابی که دارند، منصوب است ولی در مواردی با شرایطی خاص اعراب دیگری هم می‌گیرند، شیخ آن‌ها را با این نام خوانده است. این تقسیم بندی به این با این نظم و به این شکل که شیخ بهایی انجام داده در هیچ یک از کتاب‌های نحوی نیامده است.

از نقاط قوتی که برای کتاب صمدیه ذکر شده است، وجود فصلی در باره جملات است که در حدیقه چهارم ذکر می‌شود. این بحث جز مباحثی است که در علم نحو به آن بهای کمی داده می‌شود و در کتاب‌های دیگر به این تفصیل و با این تقسیم بندی ذکر نشده است. کتبی مانند: «نحو الوافی»، «الفیه ابن مالک»، هرچند در کتاب مغنی اللبیب به آن‌ها در باب دوم اشاره شده است، ولی نه با این ساختار و نظم، که این نشان از ذهن دقیق شیخ است و از تسلط وی بر علوم ریاضی ناشی می‌شود.

در این کتاب مثال‌هایی که بیان شده است که غالباً بدور از جنجال و ایرادات سایر نحویون و صریح در مسئله مذکور است و به جز چند مورد خاص در باب مفردات که نیازی به ذکر مثال نبوده است بقیه مطالب و شواهد متناسب با آن مطلب آورده شده است.

در حدیقه پنجم در بحث مفردات (ما) را ذکر می‌کند و تقریباً همه احکام ما را بیان می‌کند در سه سطر. البته در ذکر کردن (ما) به دو یا سه مورد مهم اشاره نکرده و این‌گونه مختصر گویی در نوع خود بی نظیر است. هرچند از جهاتی این ایجاز ، داخل در ایجاز مخل است.در کتاب‌های دیگر به هیچ وجه شما این‌گونه چیزی را مشاهده نمی‌کنید. برای مثال در کتاب مغنی اللبیب مرحوم ابن هشام بحث ما را در مفردات خود ذکر می‌کند و جز طولانی‌ترین مباحث این کتاب است و کل مطالب (ما) را در 15 صفحه بیان می‌کند که قابل مقایسه با بحث «ما» در صمدیه نیست.

کاستی‌های کتاب

مصنف در این کتاب بیشتر به این پرداخته است که چگونه متن را موجز و زیباتر بیان کند تا اینکه متنی علمی بنویسد، و مشاهده می‌کنید در بسیاری از موارد به زیبایی کلام خود از لحاظ فصاحت و بلاغت اهمیت بیشتری داده تا به علمی بودن آن و به همین خاطر است که بزرگان بر ایشان اشکال وارد کرده‌اند. همان طور که گفته شد، کتاب صمدیه بین نحویون و ادبا مشهور است به موجز بودن، مختصر بودن و یکی از علل تدریس این کتاب در حوزه‌ها به خصوص در حوزه ایران به خاطر ایجاز در کلام شیخ است؛ اما این ایجاز در بعضی موارد سبب اخلال در فهم مطالب می‌شود که در جای جای صمدیه این ایجاز مخل وجود دارد. در بعضی موارد الفاظ اندک به خلق متنی نامفهوم انجامیده است و باعث تشویش ذهن خواننده می‌شود. برای مثال جناب شیخ در باب تابع منادا عبارتی دارند که «فان کان کالخلیل فکالخلیل...» که اگر شروح این کتاب نبود، نحویون نیز نمی‌توانستند منظور شیخ را دریابند.

از دیگر موارد ایجاز در کلام ایشان این است که در دو جای این کتاب به جای ذکر حکم نحوی مثال ذکر کرده‌اند: 1.در حدیقه دوم در موارد حذف خبر 2.موارد حذف عامل مفعول مطلق.

از اشکالات وارده در حدیقه اول این است که شیخ به این قائل است که، فعل مبنی بر ضم نداریم؛ حال این کلام مخالف نظر ایشان در صفحات قبل است، ایشان می‌نویسند: «الماضی مبنی علی الفتح الا اذا کان آخر الفا أو اتصل به ضمیر رفع متحرک أو واو» از این عبارت فهمیده می‌شود که فعل ماضی اگر به آن ضمیر واو متصل شود، مبنی بر ضم می‌شود با توجه به این که این عبارت نظر خود ایشان است و در اینجا تناقضی در حرف شیخ بهایی پیدا می‌شود.

در حدیقه اول، اشکالی دیگر وارد است که مصنف می‌توانست در تعریف اسم، معرب و مبنی بودن آن را هم بیان کند، و بعد معرب و مبنی بودن فعل را ذکر نماید که مقتضای این کار هم بود. ولی این کار را انجام نداده است و بعد از یک وقفه، بین احکام اسم دوباره به بیان احکام اسم یعنی همان معرب و مبنی بودن، پرداخته است؛ ولی این اشکال در سایر کتب نحو از جمله در کتاب «هدایه» دیده نمی‌شود. یعنی در هدایه اول تعریف اسم و خصوصیات آن را ذکر کرده، بعد فعل را تعریف و خصوصیات آن را ذکر کرده است وبعد از این به ذکر معرب و مبنی بودن اسم پرداخته است.

از دیگر اشکالات که در حدیقه چهارم وارد می‌شود، بحث محل اعرابی جملات است که ثمره عملی در معانی جملات ندارد و ذکر آن لازم نبوده است، هرچند تقسیم جملات کار مناسب و ابداعی از شیخ بوده است.

شیخ در حدیقه دوم در بیان مبنیات پاره ای از مبنیات را ذکر نمی‌کند از آن جمله:

1.اسماء افعال 2.اسم اصوات 3.کنایات 4.بعضی از ظروف

در حالی که این موارد را در کتب دیگر مانند هدایه، نحو الوافی ذکر شده‌اند.

از ایرادات دیگر به این کتاب این است که شیخ در مبحث حروف جر ذکر شده در حدیقه دوم تنها به ذکر نام آن‌ها و مدخولشان، اکتفا کرده است و معانی حروف جر را ذکر نکرده اند، درحالی که معانی حروف جر، جزء مهم‌ترین مسائل نحو است و در هیچ کتاب نحوی نمی‌بینید که از این مطلب غفلت کرده باشند و جا داشت که مصنف از معانی آن‌ها سخنی به میان می‌آورد.و همچنین شیخ مطالب حروف جر را در دو حدیقه (حدیقه دوم و چهارم) جداگانه آورده‌اند و مصنف می‌توانست، این احکام را در جای خودش در باب حروف جر، احکام جارو مجرور را هم ذکر می‌کرد.

درحدیقه سوم در بیان نواصب فعل، شیخ «أن» را دو به قسم: 1. ناصبه مصدری، 2. مخففه از مثقله تقسیم می‌کند، در حالی که این کلمه «أن» اقسام زیادی دارد که در کتب دیگر مانند مغنی اللبیب به طور مفصل اشاره شده است.

از جمله ایرادات اینست که شیخ بحث از مفردات را در حدیقه پنجم بیان کرده است و از میان همه مفردات فقط 25 مورد از کل مفردات را ذکر می‌کند در حالی که کتاب مغنی 98 قسم از مفردات را مطرح کرده و تمام احکام و شرایط آن را بررسی می‌کند ، علت این امر این است که شیخ بهایی برخی از این مفردات را بخاطر ذکر خصوصیتی از آن ، بصورت پراکنده در بقیه حدایق عنوان کرده است؛ برای مثال اکثر حروف عطف را در مفردات ذکر نکرده به خاطر این که در حدیقه دوم در عطف به حروف، آن‌ها را بیان کرد، و فقط به ذکر اسم آن‌ها اکتفا کرده است و یا  «لا» را به خاطر این که در حدیقه دو آورده است در مفردات ذکر نکرده، در حالی که درحدیقه دو فقط یکی از موارد لا را ذکر کرده است که برای نفی جنس است.

شروح کتاب

شروحی بر این کتاب نوشته شده است از جمله:

  • شرح سیدعلی‌خان بن احمد مدنی به نام «الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية»؛
  • «فرائد حجتيه شرح فوائد صمديه»، اثر ابومعين حميدالدين حجت هاشمى خراسانى؛
  • «الکلام المفید للمدرس و المستفید فی شرح الصمدیه»، اثر محمدعلی مدرس افغانی؛
  • «کلمات العلویة فی شرح الصمدیة» نوشته محمدجواد ذهنی تهرانی؛
  • «شرح صمدیه: شرحی جامع بر کتاب الفوائد الصمدیه»، اثر محمدعلی صالحی‌مازندرانی؛
  • «القواعد العربیه فی شرح الفوائد الصمدیه» نوشته علی حسینی؛
  • «شرح الصمدیه» نوشته صادق مهدی حسینی؛
  • «شرح نموداری صمدیه» مرتضی نظری.

وضعیت نشر

نسخه حاضر از کتاب صمدیه بدون تحقیق بوده و در ضمن کتابهایی که در کتاب جامع المقدمات گردآوری شده است قرار دارد و توسط موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین به چاپ رسیده است.