مضارع ) خواستيم تثنيه مؤنّث غايبه بنا كنيم از فعل جحد لم جازمه بر سرش درآورديم دو عمل كرد لفظاً و معنىً لفظاً نون اِعْرَابى را به جزمى ساقط كرد و معنىً نقل كرد معناى مضارع را بسوى ماضى و در ماضى نفى كرد لَمْ تَضْرِبٰا شد.

لَمْ يَضْرِبْنَ : يعنى نزده اند ايشان گروه زنان غايبه در زمان گذشته. صيغه جمع مؤنّث غايبه است از فعل جحد ، صحيح و مجرد و معلوم.

لَمْ يَضْرِبْنَ در اصل يَضْرِبْنَ بود ( جمع مؤنّث غايبه بود ، از فعل مستقبل ) خواستيم جمع مؤنّث غايبه بنا كنيم از فعل جحد ، لم جازمه بر سرش درآورديم ، لفظاً عمل نكرد زيرا كه نون علامت جمع مؤنّث است نه عوض رفع ( وَالْعَلٰامَةُ لٰا تُغَيَّرُ وَلٰا تُحْذَفُ ) و لكن معنىً عمل كرد معناى مضارع را نقل بسوى ماضى و نفى در ماضى نمود لَمْ يَضْرِبْنَ شد.

* * *

وآن شش كه مخاطب را بود سه مذكّر را بود و سه مؤنّث را.

آن سه كه مذكّر را بود : لَمْ تَضْرِبْ ، لَمْ تَضْرِبٰا ، لَمْ تَضْرِبُوا.

لَمْ تَضْرِبْ : يعنى نزدى تو يك مرد حاضر در زمان گذشته. صيغه مفرد مذكّر حاضر است از فعل جحد ، صحيح و مجرد و معلوم.

لَمْ تَضْرِبْ در اصل تَضْرِبُ بود ( مفرد مذكّر مخاطب بود از فعل مضارع ) خواستيم مفرد مذكّر حاضر بنا كنيم از فعل جحد ، لم جازمه بر سرش درآورديم دو عمل كرد : لفظاً و معنىً ، لفظاً عمل كرد حركت آخر را به جزمى ساقط كرد ، معنىً عمل كرد نقل كرد معناى مضارع

۶۳۲۱