اسم فاعل : دٰاعٍ دٰاعِيَانِ دٰاعُونَ دُعٰاةٌ و دُعّاءٌ و دُعًّى دٰاعِيَةٌ دٰاعِيَتٰانِ دٰاعِيٰاتٌ ودَوٰاعٍ.

اصل دٰاعٍ دٰاعِوٌ بود واو در مرتبه چهارم بود ماقبلش ضمّه نبود قلب بياء شد دٰاعِىٌ شد ضمّه بر ياء ثقيل بود بيفتاد. پس التقاىِ ساكنين شد ميانه ياء وتنوين ياء نيز به التقاىِ ساكنين بيفتاد داعٍ شد بر وزن فاعٍ چون الف و لام درآوردند ياء باقى ماند و تنوين بيفتاد مانند الدّاعى.

و دٰاعِيانِ در اصل دٰاعوٰان بود ، واو در مرتبه چهارم بود ماقبل وى ضمّه نبود قلب بياء شد دٰاعيٰانِ شد اصل دٰاعُونَ دٰاعِوُونَ بود واو منقلب بياء شد دٰاعِيُونَ شد ضمّه بر ياء ثقيل بود به ماقبل دادند بعد از سلب حركت ماقبل ، ياء به التقاىِ ساكنين بيفتاد دٰاعُونَ شد بر وزن فٰاعُونَ.

دٰاعِيَةٌ در اصل داعِوَة بود ، واو در مرتبه چهارم بود ماقبلش ضمه نبود قلب به ياء شد دٰاعِيَة شد و همچنين است حال تا آخر.

اسم مفعول مَدْعُوٌّ مَدْعُوّانِ مَدْعُوّونَ مَدْعُوَّةٌ مَدْعُوَّتانِ مَدْعُوّاتٌ و مَداعٍ.

ناقص يايى (١) از باب فَعَلَ يَفْعِلُ «الرَّمْى : تير انداختن و دشنام دادن».

ماضى معلوم : رَمىٰ رَمَيٰا رَمَوْا رَمَتْ رَمَتٰا رَمَيْنَ تا آخر. رَمىٰ در اصل رَمَىَ بود ياء حرف علّه متحرك ماقبلش مفتوح را قلب به الف كردند ، رَمىٰ شد بر قِيٰاس دَعىٰ. ماضى مجهول : رُمِىَ رُميٰا رُمُوا تا آخر.

مستقبل معلوم يَرْمِى يَرْمِيٰانِ يَرْمُونَ تَرْمِى تَرْميٰان يَرْمِينَ تا آخر. واحده مؤنّث مخاطبه و جمع وى در صورت ، يكسان بود و لكن جمع بر اصل

____________________________

(١) ضَمْسى ياء اشاره است به ناقص يايى از سه باب آمده است اوّل از باب ضَرَبَ يَضْرِبُ چون رمى يرمى دوّم از باب مَنَعَ يمنَع چون رعى يرعى سيّم از باب عَلِمَ يَعْلَم چون خشى يخشى.

۶۳۲۱