ارتفاع یک دیوار کاهگلی کوچه باغهای قدیمی. هیچ کدامشان تا به حال کوچ بزرگ پروانه ها را ندیده اند. میلیون ها پروانه در حرکت است … میلیون ها … در طول فرسنگ ها ….

وهزاران پروانه زیر چرخ ماشین ها ، تانک ها ، زره پوش ها ، وکامیون ها له می شود؛ امّا هیچ چیز در جهان نمی تواند سفر بزرگ پروانه ها را متوقّف کند ، حتّی برای لحظه ای.

شهادت برای پروانه های سبکبالی که مجبورند به جایی برسند وحکمی طبیعی را با خود دارند ، مسأله ای نیست که حتّی ارزش تفکّر داشته باشد. آنچه زیبا است نفسِ رفتن است وبا هم رفتن؛ نفسِ رنگین وپُرتحرّک ساختن فضایی است گسترده تا مرزهای تفکّر ….

کمال تبریزی می گوید : مثل ما هستند ، مثل رزمنده ها. رفتن برایشان مهم است ، فقط رفتن. این که غول های آهنین ، تعداد بیشماری از آنها را به خاک وخون بکشند ، حتّی گرفتار شکّ ودودلی شان هم نمی کند.

این پروانه های کوچکِ رنگارنگِ سبکبال که این طور مست از نسیم بهاری به پیش می تازند ، تاریخ یک ملّت بزرگ را می سازند بی آن که تفاخری داشته باشند ، یا تأمّلی روی این نکته که راهی کجا هستند یا پیمودن این راه تا چه حد دشوار است.

اینک به یاد شعری از یغمای خشتمال نشابوری می افتم که تک بیت هایش ، به اعتقاد من ، حتّی بیش از تک بیت های صائب می خراشد ومی سوزاند ومی ماند :

گفتی «هدف کجاست؟» کماندار را بپرس

من تیرم وروان ، چه خبر از نشانه ام؟ (١)

همان هنرمند در تحلیل این حضور هدفمندانه هنر وادبیات ، در جایی دیگر ، می نویسد :

در میهن ما ، یک انقلاب بزرگ ومنحصر ، ویک جنگ عظیم ملّی اعتقادی که هر دو نیز بر دوش طبقه دردمند مستضعف ستم دیده جامعه حمل می شد ، به عنوان یک الگو ، به جهانِ همیشه نشان داد که پدران ومادران خانواده های بسیار پرجمعیت که در آنها از طفل تازه به دنیا آمده تا جوان بیست وچند ساله وجود داشت ، با شهامت وغیرتی افسانه ای ، شادمانه وسربلند ، به میدان انقلاب یا جنگ اعتقادی رفتند وبی مُحابا کشته شدند ولحظه ای به این که تعهّد به خانواده می تواند تعهّد به انقلاب وجنگ را تحت الشّعاع قرار بدهد ، نیندیشیدند واز این مستمسک سوء استفاده نکردند. در همین حال ، هزاران جوان مجرّد طبقه مرفّه ، به ننگین ترین وتأسّف بارترین صورتِ ممکن ، با پوشیدن پوست چارپایان ویا دادن باج های کلان به قاچاقچیان وراهزنان حرفه ای از مرزهای میهن خارج شدند وتن به بردگی برده دارانِ عصر نو سپردند وبا نوکری و

__________________

١ ـ با سرود خوان جنگ در خطّه نام وننگ / ٤٥ و ٤٦.

۳۹۱۱