خون دلمه بَسته. می روند تو. همه با هم حرف می زنند ، درد دل می کنند ، سیاست می بافند واز انتظار برای امام می گویند. هیچ کدامشان فکلی وکراواتی نیست. زن ها بعضی روسری دارند وبعضی چادر وبعضی هیچ. خانُمی می گوید : چار چار است ، به قول اخوان هوا بس ناجوانمردانه سرد است. یادم به راه پیمایی چند روز پیش می افتد که جوان های ترک زبانِ هموطنم پاها را به زمین می کوفتند وبا مشت های گره کرده ، ترکی سرود می خواندند وموجب می شدند که قلب ها تندتر بزند وسرما رانده شود. جوانی که جلوتر از من ایستاده ، تازه پشت لبش سبز شده؛ رفیقش کمی از خودش بزرگ تر است ، می گوید : «صبح روی شکمم با ماژیک نام ونام فامیل وشماره تلفنم را نوشتم». رفیقش می گوید : «من دو رکعت نماز شهادت خواندم وشناسنامه ام را تو جیبم گذاشتم؛ اگر شهید شدم …».

آنچه در دوران ما روی می دهد ، شعر عظیمی است وقالب شعر برایش برازنده تر است. دنبال قافیه وردیف نگردید؛ شعر ناب است. بعدها معلّم ها موضوع انشا خواهند داد که «ایمان مهم تر است یا تفنگ؟» …

هزار دعا بر لب وهزار امید در دل دارم. امیدوارم حماسه ها وشهادت ها وجانفشانی های مردم نتیجه ای درخورِ کام بیابد. رهبر مستدام ودل های همگی خوش باد! … امیدوارم ودعا می کنم که گل های اندیشه وتفکّرِ بر حق ، خرمن خرمن بشکفد وقانون ، اساسی بیابد برای اشاعه آزادی وعدالت وامنیت وتقوا ودانش … همه ما وبیش از همه ، روشنفکران وهنرمندان بایستی با دلسوزی ومروّت وعاری از غرب زدگی ، به این بذر آسیب پذیر که مردم ایران پاشیده اند وبا خون خودشان آن را آبیاری کرده اند ، آب پاک ونور وهوای سالم برسانند تا درختی سایه گستر گردد. (١)

وبه راستی در سال های دفاع مقدّس ایرانِ اسلامی ، برترین نمونه های نثر فارسی آفریده شدند؛ زیرا خاستگاه نوشته هنرمندانِ متعهّد ، رزمِ جاودان مردان حقیقی تاریخ بود. سفرنامه ها وگزارشواره های آن روزگار ، هرگز از ذهن ادب مکتوب این ملّت محو نخواهند شد. برای مثال ، خوب است بنگرید به برگی از حاصل گذار چند روزه یک هنرمند در میدان نبرد حقّ وباطل ، تا این هدفمندی وشورآفرینی را به روشنی لمس کنید :

از بستان به جزیره مجنون می رویم که ناگهان با تصویری غریب روبه رو می شویم. می گویم : نگه دارید! کوچ بزرگ پروانه ها است.

نگه می دارند وپیاده می شویم. چه هنگامه ای است از رنگ وحرکت : ابری یا مِهی از پروانه تا

__________________

١ ـ سیمین دانشور : روزنامه کیهان ، بهمن ١٣٥٧.

۳۹۱۱