شور وتعهّد وحماسه ، اگر با عرفان ومعنویت درآمیزد ، ثمره ای بس مبارک خواهد داشت. به ظاهر ، نویسنده ای که اهل مبارزه است نباید با عرفان میانه ای داشته باشد. امّا ویژگی نویسنده متعهّد مذهبی این است که حتّی مناجاتش نیز رنگی از شور وشرر داشته باشد :

ای خدای بزرگ! آن قدر به ما عظمت روح وتقوا عطا کن که همه وجود خود را با عشق ورغبت ، قربانی حق کنیم.

خدایا! آن چنان تار وپود وجود ما را به عشق خود عجین کن که در وجودت محو شویم.

خدایا! ما را از گرداب خودخواهی واز گردباد هوا وهوس نجات ده وبه ما قدرت ایثار عطا کن. (١)

شاید تاریخ ادبیات ما ، در عرصه مکتوب ومصوّر ، هرگز دستنوشته های شهید سید مرتضی آوینی را از خاطر خود محو نکند؛ همان دستنوشته هایی که مجموعه تصویری عالی واَعلای «روایت فتح» از آن برآمد. متبرّک کنیم این صفحات را به گزیده ای از شور وتعهّد جاری در یکی از متون روایت فتح : غروب روز بیستم بهمن ١٣٦٤ ، حاشیه اَروند رود :

غروب نزدیک می شود وتو گویی تقدیر تاریخی زمین از همین حاشیه اروند رود جاری می گردد. ومگر به راستی جز این است؟ تاریخ ، مشیت باری تعالی است که از طریق انسان ها به انجام می رسد وتاریخ فردای کره زمین به وسیله این جوانان تحقّق می یابد؛ همین بچّه هایی که اکنون در حاشیه اروند رود گرد آمده اند وبا اشتیاق منتظر شب هستند تا به قلب دشمن بتازند ….

ساعتی بیش به شروع حمله نمانده است واین جا آیینه تجلّی همه تاریخ است. چه می جویی؟ عشق؟ همین جا است. چه می جویی؟ انسان؟ این جا است. همه تاریخ این جا حاضر است. بدر وحنین وعاشورا این جا است. (٢)

اکنون بنگرید که چگونه شور وهدفمندی وتعهّد در روزهای آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، قلم یک نویسنده بزرگ معاصر را شکوه بخشیده واو را به تالار معزّز واژه هایی راه داده است که کم تر نویسنده ای صاحب نام ، خواه در آن روزگار وخواه در این دوران ، به آن راه برده است. راستی ، اکنون پس از گذشت سال های سال ، نقش این قلم های متعهّد ملموس تر نیست :

ساعت هشت شب؛ صف دو ردیفی طویل برای اهدای خون از راهروهای بیمارستان تا کمرکش خیابان باقرخان ادامه دارد. ازدحام است ومهربانی. می گویند : جلو دانشگاه تهران ، سی چهل نفر کشته شده اند وزخمی زیاد است. آمبولانسی آژیرکشان می آید ووارد بیمارستان می شود. پیرمردی ، جوانی ، روی دوشش است؛ خودش رنگ به رو ندارد ، امّا روی صورت جوان

__________________

١ ـ از مناجات های شهید دکتر مصطفی چمران؛ برگرفته از : ادبیات فارسی ، سال اوّل نظام جدید آموزش متوسّطه (شماره ١ / ٢٠١) ، ص ١٩١.

٢ ـ مجلّه ادبیات داستانی ، شماره ١٢ ، مهر ١٣٧٢.

۳۹۱۱