اشک ، در چشم آسمان حلقه می زند؛ این دشت های خاموش که بسا روزها انسان های رنجیده از آن عبور کرده اند؛ این نیزارهای در سکوت فرو رفته ، این روستاهای شبگرفته ، این جغد فغانگرِ ویرانه ها واین خون آوا شباهنگِ نالان ، چه رازها که نمی گویند وچه همدردی ها که با انسان ندارند … این شب ، همین شب تیره ، شاهد چه جنایاتی بوده که بر مظلومین رفته است وهمین خورشید فروزان ، روشنگر زندگی ها ، چه بیرحمی ها ودلسنگی ها دیده وبر چه شاخ وبَرهای بَرومند که به ستم در درختزار زندگی خشک شده اند ، تابیده است. (١)

نویسنده باید همه محسوسات را به خوبی درک کند تا بتواند از وصف آنها صحنه ای بدیع بیافریند. او باید آنچه را دیگران نمی بینند یا خوب نمی بینند ، تماشا کند ودر اثر خویش بی کم وکاست نشان دهد. امّا این کافی نیست. یک نوشته وصفی آن گاه کمال می پذیرد که عواطفی را برانگیزد وراه به جایی ببرد. مثلا صحنه ای تاریخی را زنده کند یا پدیده ای اجتماعی را تصویر نماید. مثال این گونه وصف ، ترسیمی است از شب کویر :

غروب ده در کویر ، با شکوه وعظمتی مرموز وماورائی می رسد ودر برابرش هستی لب فرو می بندد وآرام می گیرد. ناگهان ، سیل مهاجم سیاهی ، خود را ، به ده می زند وفشرده وپرهیاهو در کوچه ها می دود ورفته رفته در خَمِ کوچه ها ودرون خانه ها فرو می نشیند وسپس سکوت مغرب باز ادامه می یابد ، مگر گاه فریاد گوسفندی غریب که با گله در آمیخته است ویا ناله بزغاله آواره ای که در هیاهوی پرشتاب ، راه خانه خود را گم کرده است ، که لحظه ای بیش نمی پاید. شب آغاز شده است. در ده چراغ نیست. شب ها به مهتاب روشن است ویا به قطره های درشت وتابناک بارانِ ستاره : مصابیح آسمان.

… آسمان کویر ، این نخلستان خاموش وپر مهتابی که هر گاه مشت خونین وبیتاب قلبم را در زیر باران غیبی سکوتش می گیرم ونگاه های اسیرم را همچون پروانه های شوق ، در این مزرع سبز آن دوست شاعرم رها می کنم ، ناله های گریه آلود آن روح دردمند وتنها را می شنوم : ناله های آن امام راستین وبزرگم را که همچون این شیعه گمنام وغریبش در کنار آن مدینه پلید ودر قلب آن کویر بی فریاد ، سر در حلقوم چاه می بُرد ومی گریست. چه فاجعه ای است در آن لحظه که یک مرد می گرید …! چه فاجعه ای!

واین هم نمونه ای از وصف یک دریاچه ، به زبانی ساده وگویا :

به فاصله کمی از جنگل های پوشیده از درختان اَمرود ، پسته وحشی ، بلوط ، ومازو ، دریاچه ای کوچک ، شگفت ، وزیبا بر زمین دامن گسترده است. بر خلاف دریاچه های دیگر ، نه تنها هیچ

__________________

١ ـ سرود جهش ها / ٣ و ٤.

۳۹۱۱