وَأَتَوَسَّلُ إلَیکَ یا رَبِّ بِإمامنا وَمحقِّقِ زماننا الیومِ المَوعود والشّاهد المشهود والنّورِ الأزهَر والضِّیاءِ الأَنوَر المنصورِ بالرُّعب والمُظَفَّرِ بِالسَّعاده. فَصَلِّ عَلیه عَدَدَ الثَّمَرِ وأَوراقِ الشَّجَرِ وَأَجزاءِ المَدَرِ وَعَدَدَ الشَّعْرِ والوَبَرِ.

واین هم مثالی از سجع در نثر زیبای فارسی :

اگر دیگران هزینه مال کنند ، تو خزینه اَعمال کن؛ واگر دیگران کُنوز اَعراضِ فانیه جویند ، تو رموز اَسرار باقیه جوی. (١)

شش. عَکس یا طَرد یا تبدیل (٢) : جای همه یا بعضی از کلمات یک ترکیب را تغییر دادن وترکیبی معکوس پدید آوردن ، مانند نامه زندگی وزندگی نامه. بنگرید که چگونه استفاده از این صنعت ، سطور زیر را قدرت وزیبایی بخشیده است :

دیوان حافظ فقط یک دفتر ودیوان نیست؛ نامه زندگی وزندگی نامه ما است. حافظ به جای آن که انسان کامل باشد ، کاملاً انسان بوده است. نگاه حافظ به زندگی ، حتّی به نازیبایی های زندگی وزندگی های نازیبا ، زیبا است. (٣)

اکنون ، صفحاتی از دو اثر معاصر را مرور می کنیم ونمونه هایی از این صنایع لفظی را در آنها می شکافیم. اثر یکم داستانی است مستند درباره زندگی ایل قشقایی با نام بخارای من ، ایل من. ودیگری یادمانی است از حضور یک هنرمند در کنار رزمندگان جاوید یاد در خطّه جنوب ، به نام با سرودخوانِ جنگ در خطّه نام وننگ.

بخارای من ، ایل من :

جناس :

اسبش را سرحال وکم شکم نگاه می داشت. (ص ٢٥٣)

کدخدا بود ، ولی کدخدایی بی زور وزر. (ص ٢٥٥)

لفّ ونشر مرتّب :

سالم تر وقوی تر از آن بود که بتواند در خانه بماند وبا سرگرمی های عادی دل خوش کند. (ص ٢٥٦)

لفّ ونشر مشوّش :

خدا کرم وضع مالی واجتماعی مطلوبی نداشت. در وسط طبقات اجتماعی ایل گیر کرده بود … کم کم داشت از سکّه می افتاد. زراعتش دیم بود و… (ص ٢٥٤)

__________________

١ ـ اَمالی ، امام ظهیرالدّین ولواجی.

٢ ـ antimetbole.

٣ ـ بهاء الدّین خرّمشاهی؛ برگرفته از : زبان فارسی ، سال سوم نظام جدید آموزش متوسّطه (شماره ٤ / ٢٤٩) ، ص ٨١.

۳۹۱۱