هم در مباحثه تند می شد وبدگویی می کرد. در علوم زمان خود از فقه ، تفسیر ، کلام ، فلسفه ، طب ، وریاضیات متبحّر بود ودر تمام این زمینه ها تألیفات مرغوب دارد. تألیفات او هم مانند خودش شهرت واهمّیت فراوان یافت ودر سرتاسر ممالک اسلامی مورد بحث وتحقیق قرار گرفت …. با این همه ، در کلام به مذهب اشعری ودر فقه به مذهب شافعی بود. امّا در اثبات عقاید اشعری واهل سنّت ، از روش باقلانی پیروی نکرد ودر کلام از استدلالات فلسفی استفاده نمود. هر مسأله ای را مورد اعتراض وتشکیک قرار می داد وبر گفته های پیشینیان خرده می گرفت. هر چند در ایراد واعتراض کوشا بود ، به اثبات چندان علاقه ای نداشت وبه همین جهت ، می گفتند اعتراضات او نقد وپاسخ های او نسیه است. از بس تشکیک واعتراض در مسائل کرد ، او را لقب امام المشکّکین دادند. (١)

بعثت ، یک رستاخیز اجتماعی یعنی دگرگونی عمیق وبنیادی جامعه است به سود طبقات ستمدیده ومحروم وبه زیان طبقات برخوردار وعزیزان بی جهت. این سخن ما را به فصل شورانگیزی از مباحث نبوّت که از جهتی مهم ترین مباحث آن نیز هست می رساند ، یعنی فصل درگیری ها وصف آرایی ها.

بسی روشن است که نغمه مخالفت با امتیازات طبقاتی در هیچ نقطه ای از جهان واز تاریخ ، بدون پاسخ نمی ماند وهمان گونه که طرفداران وحامیانی غالباً از طبقات محروم به دست می آورد ، دشمنان ومخاصمانی نیز از طبقات ضربت خورده ومورد هجوم در برابر خود می سازد. واین منشأ پدید آمدن مبارزات ودرگیری ها میان دو جبهه می گردد.

راهی که انبیا مردم را بدان دعوت می کنند ، راهی طبیعی وفطری انسان است وحرکت مردم در آن راه حرکتی طبیعی است ولذا با سرعت وسهولت بیش تری انجام می گیرد. نظام های جابر وجاهلی که مردم را از راه دور می کنند ، کاری بر خلاف طبیعت وفطرت آدمی انجام می دهند؛ به همین جهت ناپایدار ومحکوم به زوالند. از این جا می توان فرجام کار انبیا ونبوّت ها را دانست ….

بر خلاف نظرهای تُنُک مایه وسطحی ، حرکت انبیا حرکتی ناموفّق نبوده وباطل که راه مخالف انبیا است بر تاریخ بشری وسیر آن حکومت نداشته است واین انبیای الاهی بوده اند که از آغاز تاکنون توفیق یافته اند بشر را مجموعاً در همان مسیری که خود می خواسته اند هدایت کنند … واز این پس نیز تا آخر جهان بر همین قیاس وقرار خواهد بود. (٢)

__________________

١ ـ بزم آورد / ٣٣٩.

٢ ـ طرح کلّی اندیشه اسلامی در قرآن / ٧٩ و ٨٣.

۳۹۱۱