(زندگی ی) آنان چونان سایه ای است (سایه ایست) بر زمین افتاده تا زمانی معین (معین). (١)

* * *

مبادا همکاران (هم کاران) خویش را (خویشرا) بر پایه (پایه ی) هوشیاری (هوش یاری) واعتمادیابی وخوش گمانی (خوشگمانی) برگزینی! چه ، مردان با ظاهر سازی وحُسنِ خدمت ، فراستِ والیان را (والیانرا) می فریبند (میفریبند) ؛ ودر آن سوی (آنسوی) این ظاهر (اینظاهر) آراسته ، از خیرخواهی وامانت داری (امانتداری) خبری نیست. بلکه (بل که) آنان را از روی پرونده ای (پروندئی پرونده ئی پرونده یی) که در حکومت های صالح پیشین داشته اند ، بشناس (به شناس) ؛ تا بدین گونه (بدینگونه) هر کس توده ها (توده ها) از او راضی تر (راضیتر) بوده اند وبه رعایت (برعایت) امانت مشهورتر بوده است ، همان را (همانرا) به کار (بکار) بگماری. اگر چنین کردی (چنینکردی) ، دلیل آن است (آنست) که تو برای رضای خدا (رضاء خدا) خیرخواهی می کنی (میکنی) وخیر توده هایی (توده هائی) را که فرمانروای (فرمان روای) آنانی ، می خواهی (میخواهی). (٢)

__________________

١ ـ نهج البلاغه ، ١ / ٧٩.

٢ ـ الحیاه ، ١ / ١٦٨.

۳۹۱۱