نمی گردد. بسیاری از مواردِ «های چسبان آخر» از همین نوعند. با این حال ، خواه در عربی وخواه در فارسی ، واژه هایی هستند که دارای های چسبانِ آخرِ ملفوظند؛ یعنی «هایی» که هم نوشته وهم خوانده می شود. با پژوهش در کتب لغت ، باید میان این دو تفاوت نهیم تا از لغزش های گفتاری ونوشتاری دور مانیم. مثال :
فرمانده اهل ایمان ، علی است.
از آن جا که بُن مضارع «دِه» دارای های ملفوظ است ، نباید به هنگام اضافه ، فرمانده را به شکل فرمانده (فرمانده ی) نوشت ، زیرا «های» آن ، خود ، تلفّظ می شود وکسره می پذیرد ، به خلافِ دیوانه ، خانه ، پروانه. از همین رو است که حاصل مصدر آن فرماندهی است ، نه فرماندگی ، به خلافِ دیوانگی.
٤٤ ـ در «استدراک» تکرار نورزیم
«اگر چه» و «هر چند» ومانند آنها واژه هایی شرطی اند که به تنهایی دارای معنای «استدراک» (= توهّم زدایی از کلام سابق) نیز هستند وهرگز روا نیست که پس از آنها ، از واژه استدراک ، همچون «امّا» و «ولی» استفاده شود. این ، خود ، از نمونه های روشنِ «حَشْو» است. بنابراین ، واژه «ولی» را در چنین جمله ای باید حذف نمود :
هر چند قیام عاشورا جهانتاب است ، ولی ابعاد آن هنوز ناشناخته مانده است.
پیش تر ، معمولاً چنین جمله هایی را درست می آورده اند. مثلاً در این جمله ، پیش از «هنوز» و «از» نیاز به «ولی» نیست؛ ونویسنده نیز به درستی آن را نیاورده است :
اگر چه دیرینه ام ، هنوز جوانم؛ واگر چه بی برگم ، از خاندان بزرگم. (١)
٤٥ ـ قواعد خاصّ یک زبان را بر زبان دیگر تحمیل نکنیم
هرگز نباید قواعد زبانی را بر زبان دیگر تحمیل کرد ، گرچه هر زبان بخشی از واژه های خام زبان های دیگر را پذیرفته است. پالایش وترکیب بندی ، کاری است که یک زبان طبق اصول خود انجام می دهد ، هر چند مقداری از مواد را از زبان دیگر وام گرفته باشد. اینک به نمونه هایی از تحمیل بر زبان فارسی اشاره می کنیم ، به این امید که در نوشته های ما از آنها نشانی نمانَد :
ـ تنوین دادن به واژه های فارسی (یا غیر عربی) ؛ مثال :
زباناً ، تلفناً ، گاهاً.
افزودن علامت جمع عربی به واژه های فارسی (یا غیر عربی) ؛ مثال :
پیشنهادات ، گرایشات ، کارخانجات ، پاکات ، بازرسین.
__________________
١ ـ مجموعه آثار فارسی شیخ اشراق / ٢٧٥.