دنباله گيرى كنند وبه مجرد ادراك سطحى قناعت ننمايند ودر آيات بسيارى جهان آفرينش وهر چه را كه در آن است ( بى استثناء ) آيات وعلامات ونشانه هاى خود معرفى مى كند.

با كمى تعمق وتدبر در معناى آيه ونشانه روشن مى شود كه آيه ونشانه از اين جهت آيه ونشانه است كه ديگرى را نشان دهد نه خود را مثلا چراغ قرمز كه علامت خطر نصب مى شود كسى كه با ديدن آن متوجه خطر مى شود چيزى جزخطر در نظرش نيست وتوجهى به خود چراغ ندارد واگردر شكل چراغ يا ماهيت شيشه يا رنگ آن فكر كند در متفكره خود صورت چراغ يا شيشه يا رنگ را دارد نه مفهوم خطر را.

بنابراين اگر جهان وپديده هاى جهان همه واز هر روى آيات ونشانه هاى خداى جهان باشند هيچ استقلال وجودى از خود نخواهندداشت واز هر روى كه ديده شوند جز خداى پاك را نشان نخواهند داد وكسى كه به تعليم وهدايت قرآن با چنين چشمى به چهره جهان وجهانيان نگاه مى كند چيزى جز خداى پاك درك نخواهد كرد وبه جاى اين زيبايى كه ديگران در نمود دلرباى جهان مى يابند وى زيبايى ودلربايى نامتناهى خواهد ديد كه از دريچه تنگ جهان ، خودنمايى وتجلى مى نمايد وآن وقت است كه خرمن هستى خود را به تاراج داده دل را به دست محبت خدايى مى سپارد.

اين درك چنان كه روشن است به وسيله چشم وگوش وحواس ديگر يا به وسيله خيال يا عقل نيست ، زيرا خود اين وسيله ها وكار آنها نيز آيات ونشانه ها مى باشند ودر اين دلالت وهدايت مغفول عنه هستند. (١)

اين راهرو كه هيچ همتى جز ياد خدا وفراموش نمودن همه چيز ندارد وقتى كه مى شنود خداى متعال در جاى ديگر از كلام خود مى فرمايد :

__________________

(١) على عليه‌السلام مى فرمايد : خدا نيست آن كه خود تحت احاطه معرفت درآيد اوست كه دليل را به سوى خود هدايت مى كند. « بحارالانوار ، ج ٢ ، ص ١٨٦ »

۲۱۲۱