می پذیرفتند ، وجز مدت کمی برای انتخاب این راه درنگ نمی کردند». (۱)

اما با وجود وضع دشوار مسلمانان ، خندق مانع عبور سپاه احزاب شده وادامه این وضع برای آنان سخت وگران بود ; زیرا هوا رو به سردی می رفت واز طرف دیگر ، چون آذوقه وعلوفه ای که تدارک دیده بودند ، تنها برای جنگ کوتاه مدتی مانند جنگ بدر واحد کافی بود ، با طول کشیدن محاصره ، کمبود علوفه وآذوقه به آنان فشار می آورد ومی رفت که حماسه وشور جنگ از سرشان بیرون برود وسستی وخستگی در روحیه آنان رخنه کند. از این جهت سران سپاه چاره ای جز این ندیدند که رزمندگان دلاور وتوانای خود را از خندق عبور دهند وبه نحوی بن بست جنگ را بشکنند. از این رو پنج نفر از قهرمانان لشگر احزاب ، اسب های خود را در اطراف خندق به تاخت وتاز در آورده واز نقطه تنگ وباریکی به جانب دیگر خندق پریدند وبرای جنگ تن به تن هماورد خواستند.

یکی از این جنگاوران ، قهرمان نامدار عرب به نام «عمرو بن عبدوَد» بود که نیرومندترین ودلاورترین مرد رزمنده عرب به شمار می رفت ، او را با هزار مرد جنگی برابر می دانستند وچون در سرزمینی به نام «یلیل» به تنهایی بر یک گروه دشمن پیروز شده بود ، «فارِس یَلیَل» شهرت داشت. عمرو در جنگ بدر شرکت جسته ودر آن جنگ زخمی شده بود وبه همین دلیل از شرکت درجنگ احد باز مانده بود واینک در جنگ خندق برای آن که حضور خود را نشان دهد ، خود را نشاندار ساخته بود. عمرو پس از پرش از خندق ، فریاد «هل من مبارز» سرداد وچون کسی از مسلمانان آماده مقابله با او نشد ، جسورتر گشت وعقائد مسلمانان را به باد استهزاء گرفت وگفت : «شما که می گویید کشتگانتان در بهشت هستند ومقتولین ما در دوزخ ، آیا یکی از شما نیست که من او را به بهشت بفرستم ویا او مرا به دوزخ روانه کند؟!» سپس اشعاری حماسی خواند وضمن آن گفت : «بس

__________________

۱ ـ احزاب : ۹ ۱۴.

۷۵۸۱